فخرالسادات محتشمیپور، مشاور وزیر کشور اصلاحات و مدیر کل امور زنان این وزارتخانه در یادداشتی که به مناسبت روز جهانی زن نوشته، از تلاشهای دولت محمود احمدینژاد در جهت انزوای زنان انتقاد میکند.
زمانی که در دولت اصلاحات جریان سازی جنسیتی به عنوان یک استراتژی در نهادهای نوپای مربوط به زنان در دستگاههای مختلف دولتی مورد توجه قرار گرفت، بعضی معتقد بودند که برابری جنسیتی را در تمام دستگاههای دولتی نمیتوان دنبال کرد و به نتیجه رساند و ازجمله دستگاههایی که در نگاه آنان از دایره شمول طرحها و برنامههای مرکز امور مشارکت زنان دور میماند، وزارت نیرو بود. اما از آنجا که وزیر وقت نیرو نسبت به مسئله زنان دغدغه داشت و برای نقش آفرینی زنان در این عرصه اهمیت قائل بود و نیز به دلیل انتصاب مشاوری متخصص و آگاه توسط ایشان در حوزه مربوطه، شاهد مشارکت موثر و روزافزون زنان در این وزارتخانه در راستای تحقق مأموریتها و رسالت آن و نیز توسعه طرحهای مربوط به صرفه جویی در مصرف انرژی و افزایش بهره وری بودیم.
این دغدغه که پس از دوران اصلاحات سرنوشت دفاتر امور زنان وزارتخانه ها و برنامههای در دست اقدام چه میشود وجود داشت تا این که به تدریج سیاست های زن ستیز آقایان خود را نشان میدهد که متاسفانه در بیشتر موارد توسط زنانی که بودجه بیت المال صرف مدیریت آنان در حوزه زنان و خانواده میشود و به طور طبیعی باید هدف برنامه ریزی برای بهبود وضعیت زنان را داشته باشند، پیشنهاد میشود.
طبیعی است که افزایش مشارکت زنان نیاز به بسترسازی دارد و در کشورهایی که دولتهای فربه و نهادهای مدنی ضعیف دارند بیشترین سهم را برای این بسترسازی، دولت دارد و حتی بخش خصوصی و غیردولتی به عنوان تابع دولت ترغیب به نقش آفرینی در این زمینه میشوند.
چه کسی است که نداند حذف عنوان مشارکت از نام مرکزی که به نام زنان در نهاد ریاست جمهوری پای گرفته بود و افزودن واژه خانواده به آن، به چه منظوری صورت گرفته است.
همانطور که از رئیس جمهور نهم که در تبلیغات انتخاباتی خود نیز هیچگونه ابایی از انکار وجود تبعیض جنسیتی در کشورمان نداشت و به تبع آن برنامهای برای رفع تبعیض ارائه نکرده بوده، انتظار توجه خاص به مسائل زنان و افزایش مشارکت آنان در همه سطوح و عرصههای اجتماعی وجود نداشت در دوره جدید نیز انتصاب زنان در سطوح بالای مدیریتی از جانب ایشان را هرگز نمیتوان گامی اساسی برای رفع تبعیض جنسیتی، توجه همه جانبه به مسائل زنان و زمینه سازی برای افزایش مشارکت زنان دانست. بلکه این ژست تبلیغاتی بیشتر پوششی برای اجرای سیاستهای تبعیض آمیز دولت است که نهایتاً به تحقیر و توهین زنان و سوق دادن آنان به همان جایگاه فرودست تاریخی که رویای شیرین و همیشگی قدرتمداران مردسالار است، منجر خواهد شد.
طرحهای دولت نهم برای تبیین این جایگاه فرودست در زرورق فریب زنان شاغل و توجیه پرسش کنندگان از حقوق برابر، درحالی توسط مجلس هشتم که اکثریت کرسیهای آن را اصولگرایان اشغال کرده اند، حمایت میشود که همچنان داوطلبین دختر ورود به دانشگاهها رو به افزایش است و به تبع آن میزان فارغ التحصیلان دختر جویای کار افزایش مییابد و این طلب کردن شغل برای تأمین زندگی و معیشت هرچند حق همه شهروندان فارغ از جنسیت آنان است اما طبق تحقیقات صورت گرفته دختران پویا، جستجوگر و آگاه ایران، اشتغال را تنها برای تأمین زندگی روزمره و از بعد اقتصادی نمینگرند بلکه باحضور در جامعه و عرصه اقتصادی، منزلت اجتماعی خود را نیز جستجو میکنند.
اینک با توجه به بلوغ فرهنگی زنان ایرانی و تأثیرگذاری اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی آنان از مشروطه به این سو و بویژه در سالهای اخیر و علیرغم ایجاد ممانعت و محدودیت درعوض بسترسازی و زمینه سازی رشد و پویایی آنان، باعث تحیر و تعجب است که سیاستگزاران و تصمیمگیران و برنامه ریزان دولتی با استفاده از فضای آشفته و مهآلود سیاسی کشورمان همه تلاشهای صورت گرفته در حوزه اصلاحات و پیش از آن را برای احقاق حقوق همه جانبه زنان و رفع تبعیض از آنان طبق آموزههای اسلامی و فرمایشات امام راحل، خاصه آن جمله تاریخی «زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند» و توصیه های رهبری را به هیچ گرفته و گویی از ترس از کف دادن فرصتهای طلایی موجود، در تصویب طرحهای ارتجاعی و غیرقابل پذیرش در عصر حاضر و توسط نسل حاضر و به جبران مافات، گوی سبقت از یکدیگر ربوده و برآنند تا همچنان با سیطره تفکر زن به مثابه ابزار به لذت رساندن مرد و زن به عنوان موجود دست دوم و زیردست، پایه های این نوع تفکر مردود را که در زمان حیات امام به انزوا رانده شده بود محکم کنند.
در پایان لازم میدانم بر این نکته پافشاری کنم که دری که امام خمینی بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران برای زنان به جامعه گشودند، توسط هیچ قدرتی بسته شدنی نیست و هم اینک زنان توانمند، مستعد، دانش آموخته، مهارت یافته و باورمند به حضور و مشارکت اجتماعی، خانه نشینی و درخدمت صرف مردان بودن را نخواهند پذیرفت و آنان که بازتولید فرهنگ مردسالار، تحقیر زنان، سلب حقوق زنان از آنان و فرودستی شان را آگاهانه قانونمند میکنند اگرچه توسط انسان هایی از جنس خود ما زنان، تربیت شده اند اما در مقابل فرزندانشان، دختران امروز ایران باید پاسخگو باشند و محاکمه پدر توسط فرزندی که به ستم از حقوق انسانی اش محروم نگاه داشته شد (و ما این روزها شاهد مواردی از آن هستیم) ازبزرگترین و دردناکترین تراژدیهای عالم است.