نسخه آرشیو شده
اینفوگرافی: طول حاکمیت زمام داران کشورهای عربی

بهار عربی؛ انقلاب‌هایی برای مردان، نه برای زنان
دو زن لیبیایی از جلوی یک نقاشی دیواری از معمر قذافی می‌گذرند، اکتبر ۲۰۱۱ / عکس از Francois Mori/AP
از میان متن

  • نادرست نیست اگر خیانت به زنان را به عنوان مشخصه مشترک قیام‌های خاورمیانه ذکر کنیم. انقلاب سال ۵۷ ایران این جریان تاریخی را به‌خوبی مجسم می‌کند. بر خلاف نقش کلیدی زنان ایران در خلع‌ید شاه، آنان هیچ نقشی در تدوین پیش‌نویس قانون اساسی نداشتند.
مجید رفیع‌زاده
سه‌شنبه ۰۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۱:۳۷ | کد خبر: 69447

مجید رفیع‌زاده، تحلیل‌گر ایرانی-سوری و پژوهشگر روابط بین‌الملل و سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه، در یادداشتی برای مردمک به نقش زنان در انقلاب‌های عربی و بی‌توجهی این انقلاب‌ها به وضعیت زنان پرداخته است.

حالا دیگر یک سال از زمانی که قیام‌ها در جهان عرب بالا گرفت می‌گذرد؛ مردم معمولی قیام کردند و به فساد فراگیر، خویشاوندسالاری، تحقیر و زورگویی پایان دادند و به کشورهایشان آزادی، حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی آوردند.

آنها در یک درخواست مشترک برای عزت نفس همراه شدند و حتی جان خود رو فدا کردند تا حکومت‌های پاسخ‌گو و دموکراتیکی داشته باشند که به‌درستی نماینده خواسته‌ها و دادخواهی‌های آنان باشد.

قیام‌های عربی که بعدتر توسط رسانه‌های غربی «بهار عربی» خوانده شد، پوشش گسترده رسانه‌‌ای گرفت ولی این پوشش به اندازه کافی جامع نبود. به عبارت دیگر، توجه کافی به برخی از مسائل خاص نشد؛ از جمله نقش زنان در بهار عربی. مهم‌تر از آن رسانه‌ها نتوانستند به مشکلات و انتظارات زنان عرب در دوران پسا بهار عربی بپردازند.

نقش زنان در جهان عرب، محدود به بهار عربی نیست. قیامی عظیم که مردان و زنان دوشادوش یک‌دیگر بجنگند، پدیده تازه‌ای در جهان عرب نیست. برعکس، مثال‌های متعددی به خصوص در سده‌های ۱۹ و ۲۰ میلادی هستند که زنان عرب با شور همراه با هم‌وطنان مرد خود تلاش کرده‌اند تا به اهداف ملی خود برسند.

آنان نقشی کلیدی در قیام‌های ضد استعماری و جنبش‌های ملی در دهه ۱۹۵۰ میلادی بازی کرده‌اند. آنان بهایی گران برای تامین یک زندگی بهتر برای فرزندانشان پرداخته‌اند. هرچند همواره پس از دستیابی به خواسته‌هایشان، نقش اصلی‌شان از سوی ملت‌های آنان نادیده گرفته شده است.

زنان همواره در کشورهای عربی پسا انقلابی به حاشیه رانده شده‌اند و نقش و تلاش‌هایشان فراموش شده است. با این حال باید به کشورهای عربی یادآوری کرد که دموکراسی با زنان و مردان رفتاری مشابه دارد و زنان عرب که شجاعانه جنگیده‌اند تا دیکتاتورها را پایین بکشند، همچون مردان لایق چشیدن طعم آزادی اند. در جامعه‌ای که با مردان و زنان به‌برابری رفتار نمی‌شود، عدالت اجتماعی معنایش را از دست می‌دهد.

متاسفانه بهار عربی خیلی دور از بهبود وضع حقوق زنان حرکت کرده است. برعکس، وضعیت فعلی کشورهای عربی پسا بهار عربی از جمله مصر نشان می‌دهد که این قیام‌ها در مسیر پس‌رفت حرکت کرده‌اند. زنان عرب هیچ‌گاه هم‌وطنان مرد خود را در مقاطع مهم تاریخی همچون جنبش‌های ضد استعماری و انقلاب‌ها تنها نگذاشته‌اند. با این حال آنان از سوی دولت‌های پسا انقلابی نادیده گرفته شده‌اند.

نادرست نیست اگر خیانت به زنان را به عنوان مشخصه مشترک قیام‌های خاورمیانه ذکر کنیم. انقلاب سال ۵۷ ایران این جریان تاریخی را به‌خوبی مجسم می‌کند. بر خلاف نقش کلیدی زنان ایران در خلع‌ید شاه، آنان هیچ نقشی در تدوین پیش‌نویس قانون اساسی نداشتند. قوانین تبعیض‌آمیز تصویب شدند و علی‌رغم اعتراض‌های فعالان حقوق زنان، حجاب اجباری شد. تفکیک جنسیتی در اغلب اماکن عمومی، مدارس و اتوبوس‌ها اجرا شد. همه قضات زن برکنار شدند و قانون شریعت اسلامی اجرا شد که صریحا درباره ارث، طلاق و حضانت فرزندان جانب مردان را می‌گیرد و تعدد زوجات را برای مردان قانونی می‌کند.

در لیبی بعد از قذافی، فقط دو نفر از چهل نفر عضو شورای ملی انتقالی زن هستند. نگران‌کننده‌تر این‌که کمی پس از کشته‌شدن معمر قذافی، رئیس این شورا مصطفی عبدالجلیل اعلام کرد که قانون جدید طبق قانون شریعت وضع خواهد شد و تعدد زوجات برای مردان به‌زودی آزاد می‌شود. برای زنان در مصر پس از مبارک هم آینده روشن‌تری قابل‌تصور نیست. هیچ زنی در شورای هشت‌نفره تهیه پیش‌نویس قانون اساسی مصر حضور ندارد.

انتخابات اخیر مجلس در مصر، ضربه دیگری به فعالان حقوق زنان بود. سلفی‌هایی که سرسختانه از مردسالاری دفاع می‌کنند و در پی اجرای قانون شریعت هستند، حدود یک‌پنجم صندلی‌ها را بردند. زنان باید به عنوان نامزد منفرد در انتخابات شرکت می‌کردند. گزارش‌هایی از تقلب در انتخابات رسیده است. نوال السعداوی، یک فمینیست برجسته مصری، این انتخابات را تحریم کرد. قابل‌ذکر است که درباره مشارکت سیاسی زنان، جهان عرب بدترین وضعیت را در منطقه دارد و در جدول‌های رتبه‌بندی برابری جنسیتی، در یک‌سوم آخر است.

به‌حاشیه‌راندن زنان در کشورهای پس از بهار عربی، یک درک مخدوش از روند دموکراتیزاسیون در کشورهای عربی را نشان می‌دهد. مشخصا چنین دولت‌هایی نتوانسته‌اند درک کنند که برابری جنسیتی یکی از ستون‌های دموکراسی است. به عنوان نیمی از جمعیت یک کشور، نقش مهم زنان در رشد اقتصادی جای سوال ندارد. علاوه بر این، آنان به عنوان مادران این جامعه، معلم اول نسل آینده‌اند و نباید نادیده گرفته شوند. همه این‌ها یعنی مادامی که با زنان به عنوان شهروندان درجه دو رفتار می‌شود، تاسیس دولت‌های دموکراتیک نمی‌تواند محقق شود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی