اگر سه ضلع قدرت، ثروت و آگاهی تعیین کننده خط مشی سیاسی و آینده ایران باشند این سه ضلع در دست چه کسی است و چه کسی فرمان تغییر را در دست دارد؟
دوست من میگوید وقتی در ایران «همه چیز» در دست حکومت است و «هیچ چیز» در دست مردم نیست چطور تغییر اتفاق میافتد. گیریم قرار بر برگزاری همهپرسی شود، مردمی که منبع درآمدشان به حکومت وابسته است، حکومت در عرصههای مختلف زندگیشان فرمان میراند و اطلاعاتشان را از رسانههای حکومتی میگیرند آیا به کسی جز قدرت موجود رای خواهند داد؟
هر تغییری به گفته او باید دست کم متکی به یکی از سه ظلع مثلث قدرت و ثروت و دانایی باشد اما مثلث ثروت، قدرت و دانایی در جمهوری اسلامی در دست کیست؟ طبیعی است که فکر کنیم آنها که در سه سر این مثلث نشستهاند تعیین کننده کیفیت فردای ایران هستند.
در سالهای اخیر قراردادهای بزرگ اقتصادی که از زیر سایه وزارت اطلاعات بیرون آمدند به قرارگاههای مختلف سپاه رسیدند. سپاه در سالهای اخیر در بورس تهران چادر زده و مشتری پر و پا قرص سهام عمده شرکتها و سازمانهایی است که قرار است بر پایه اصل 44 قانون اساسی از دست دولت گرفته شوند و به مردم واگذار شوند. از حضور پر رنگ این نهاد در حوزههای نفت و انرژی و عمران که بگذریم این نهاد در یک بازی بی رقیب شرکت مخابرات ایران را خرید و کنار سایر داراییهایش گذاشت.
گرچه سالها از ملی شدن صنعت نفت در ایران میگذرد اما درآمدهای نفتی و قراردادهای نفتی بخشی از این صنعت هستند که هنوز ملی نشدهاند و کسی به اطلاعات آن دسترسی ندارد. این پنهانکاری باعث شده است که به نظر میرسد این روزها قدرت در دست کسی نیست جز آیت الله خامنهای است. در بیستمین سالگرد رهبریاش مهمترین نهادهای نظامی و اقتصادی و اطلاعرسانی را در دست دارد و کنترل میکند. بسیاری از مسئولانی که در مراکز قدرت و تصمیمگیری در ایران حضور دارند ترجیح میدهند اگراحتمالا انتقادی هم به شیوه رهبری و حکمرانی او دارند این انتقاد را رونمایی نکنند چون از نگاه آنها آیت الله خامنهای حکم نخ تسبیح نظام جمهوری اسلامی را دارد که نبودنش در مرکز قدرت باعث از هم پاشیدن نظام و گسیختن مهرههای اصلی سازنده آن میشود.
حتی محمود احمدینژاد علیرغم آنکه در صحنه سیاسی ایران مرد اظهار نظرهای جسورانه به نظر میرسد خودش میداند در صورتی که آیت الله خامنهای سایه حمایتش را از سر او بردارد بسیاری از کسانی که این روزها در نقش مدافع و حامی سیاستهای او ظاهر شدهاند به سمت مقابل جبهه میل خواهند کرد.
قدرت و ثروت در جمهوری اسلامی به طور کامل در کنترل سیاستمداران حامی حفظ ساختار نظام است اما اینها تنها ابزار تعیین کننده تغییرات در آینده نظام و جامعه ایران نیستند. سالهای بسیاری است که آگاهی و اطلاعات نقش تعیین کنندهای در تغییرات اجتماعی پیدا کردهاند. اطلاعاتی که مبنای آگاهیهای عمومی هستند. گرچه به نظر میرسد قدرت و ثروت در ایران در دست مخالفان تغییر سیاسی و اجتماعی است اما سر سوم مثلث جایی است که مخالفان میدانی برای قدرتنمایی دارند.
گرچه بودجه مصوب یکی از نهادهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی یعنی صدا و سیمای دولتی ایران فقط در سال 88 و بدون محاسبه درآمد آگهیها بالغ بر 480 میلیون دلار است و گرچه دست مخالفان و منتقدان حکومت هر بار با توقیف یک نشریه خالیتر از پیش میشود اما در طول همه این سالها اینترنت با قدرت و گستردگی خود سایر رسانهها را به چالش کشیده و در نبرد رسانهای پس از انتخابات اینترنت پیروز میدان بود.
علیرغم پارازیتها و برخوردهای انتظامی با دارندگان تجهیزات ماهوارهای هنوز هم کاربران تلویزیون در ایران از این رسانه دل نکندهاند.
همه آنهایی که به تبلیغات رسانههای حاکم محدود نمیشوند و به دنبال شنیدن خبرهای متفاوت از رسانههای دیگر هستند کسانیاند که از لحاظ تعداد و ویژگیهای جامعه شناختی، میتوانند به یک حکومت مشروعیت ببخشند و یا از آن مشروعیتش را بگیرند.
در بن بست سیاسی کنونی که نه مردم از حاکمانشان راضیاند و نه حکومت از استقرار کاملش مطمئن است تنها تقویت ایده مراجعه به آرای عمومی و تاکید بر مشروعیت است که میتواند نجات بخش باشد.
به همین خاطر است که باید ایده برگزاری رفراندم را که در سخنان محمد خاتمی تکرار میشود و هاشمی رفسنجانی هم پیش از سال جدید به آن اشاره کرده است به عنوان جاده سخت اما کم خطری برای تغییر در آینده ایران برگزید.
مشروعیت یک نظام متکی به آرای عمومی است که در فضایی سالم به دست میآید. در صورتی که در ضلع سوم مثلث یعنی آگاهسازی بتوان حکومت را به چالش کشید، دو سر دیگر را آن را میتوان وادار به پذیرش نتیجه این آگاهی یعنی نتیجه رفراندم مردمی کرد که رایشان تعیین کننده مسیر آینده ایران است.
در صورت برگزاری رفراندم در ایران کسی برنده است که بتواند در حوزه آگاهسازی عمومی و روشن کردن فضای سیاسی موثرتر عمل کرده باشد و در تحلیل شرایط برای مردم به آنها اطمینان بدهد که از امنیت سیاسی اجتماعی برخوردار خواهند بود.
برای کسی که در ضلع سوم خوب بازی کند احتمال اینکه بتواند دو سر دیگر مثلث را هم در دست بگیرد بیشتر خواهد بود.
مقاله بسیار جالب و پرنکتهای بود. ممنون از دکتر وهاب زاده و مصاحبه کننده و همه