ترجمه تازهای از متن منشور حقوق بشر کورش که به گفته شاهرخ رزمجو، باستانشناس، کاملترین ترجمه از این متن است به زودی به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر میشود.
ترجمه تازهای از متن منشور حقوق بشر کورش که به گفته شاهرخ رزمجو، باستانشناس، کاملترین ترجمه از این متن است به زودی به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر میشود.
ترجمه این متن به طور مستقیم از روی متن اصلی لوح کورش انجام گرفته واستفاده از دو قطعه این منشور که به تازگی در مجموعه موزه بریتانیا شناسایی شدهاند سبب شده تا متن و ترجمه کاملتری شکل گرفته، جای خالی برخی سطرهای شکسته شده پر شود و بازسازیهای ترجمههای پیشین اصلاح شوند.
منشور حقوق بشر کورش که به «لوح کورش» یا «استوانه کورش» معروف است استوانهای از جنس گل رس است که در سال 539 پیش از میلاد به فرمان کورش دوم هخامنشی ساخته شده است و اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
این استوانه که دور تا دور آن مجموعهای از سخنان کورش دوم هخامنشی به خط میخی بابلی نوشته شده است در نیایشگاهی در شهر بابل پیدا شده و به عنوان اولین منشور حقوق بشر در جهان شناخته میشود.
در سالهای اخیر مشخص شده است که بخشی از یک لوح استوانهای که در دانشگاه ییل آمریکا به عنوان یکی از تعلقات پادشاه بابل نگهداری میشد، قسمتی از استوانه کورش است.
متن این قطعه همراه با متن لوحه اصلی در سال 1975 به همراه تصحیحها و یادداشتهای پروفسور پاول ریچارد برگر استاد دانشگاه مونستر آلمان در مجله آشورشناسی به چاپ رسید.
در حالیکه این بخش از استوانه به آن بازگردانده شد دو قطعه دیگر مربوط به یکی از حکمهای منشور کورش کشف شده که به فهم بیشتر این منشور کمک کرده است.
ترجمه با یاری آثار دیگر
شاهرخ رزمجو با همکاری اروینگ فینکل و پارسا دانشمند از دو سال پیش کار بر روی این کتاب را شروع کرده و در کنار ترجمه، اطلاعات تکمیلی باستانشناسی، اطلاعاتی مربوط به شهر بابل در زمان کورش، بازسازی برخی سطرهای شکسته شده متن و اسناد و لوحهای تاریخی دیگر درباره کورش که به گفته گردآورندگان این مجموعه تا کنون منتشر نشدهاند، را در این کتاب گرد آوردهاند.
رزمجو در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا از انتشار مجموعهای از عکسها و نامههای شخصی هرمزد رسام کاشف استوانه کورش در قرن نوزدهم میلادی درباره کشف این منشور، نامههای شخصی هنری رالینسون و افراد دیگر مرتبط با این لوح برای اولین بار خبر میدهد.
وی همچنین درباره ترجمه تازه متن منشور کورش میگوید: در ترجمه فارسی لوح کورش، از به کار بردن زبان ادبی غيرقابل فهم يا زبان عاميانه پرهيز شده است و واژهها دقيقا با متن اصلی منطبق هستند.
ترجمه آقای رزمجو به زبان فارسی و ترجمه آقای فینکل به زبان انگلیسی از استوانه کورش در وبسایت موزه بریتانیا موجود است.
ترجمه «به صورت مردمی»
چندی پیش عبالمجید ارفعی پژوهشگر و کارشناس زبانهای باستانی از چاپ ترجمه عامیانه استوانه منشور کورش در اردیبهشت ماه خبر داده بود.
وی درباره ترجمه این منشور به خبرگزاری فارس گفته بود سعی کرده است تا کلمات را در این کتاب «به صورت مردمی» ترجمه کند و یادداشتی هم درباره مکانها و جریاناتی که در این منشور آورده شده است داشته باشد.
وی پیش از این نیز در سال 1385 کتابی با نام «فرمان کورش» به چاپ رساند که خود اطلاعات آن کتاب را «بسیار محدود» میداند.
یکی از ترجمههایی که از استوانه کورش بر اساس چند ترجمه انگلیسی و بازگشت به متن اصلی بابلی به زبان فارسی صورت گرفته، ترجمه رضا مرادیغیاثآبادی باستانشناس و پژوهشگر تاریخ است.
وی این منشور را کهنترین سند مکتوب از زمان پادشاهی کورش بزرگ هخامنشی و کهنترین منبع بازگویی غلبه کورش بر سرزمینهای دیگر و کهنترین راوی حملههای متقابل آستیاگ آخرین پادشاه ماد و کورش معرفی میکند.
در حالی که مدتی است مذاکراتی بین ایران و مسئولان موزه بریتانیا برای فرستادن منشور کورش به ایران جهت نمایش در موزه ملی بین ایران صورت گرفته و زمانی هم برای آن در دی ماه 88 در نظر گرفته شده بود اما به دلیل پیدا شدن قطعات جدید این منشور و ادامه کار تحقیقاتی، موزه بریتانیا از فرستادن آن به ایران خودداری کرد.
به گفته حمید بقایی، رییس سازمان میراث فرهنگی مک گریگور رییس موزه لندن در نامهای به وی اعلام کرده است که به دلیل حوادث و اغتشاشات بعد از عاشورا، ایران شرایط مناسبی برای نگهداری و برگزاری نمایشگاه منشور را ندارد.
قبل از اينکه نظرم را بخواهم اعلام کنم با بررسي صحبت هاي دوستان من حق را به خانم ترابي مي دهم. من هم خيلي دوست دارم جهان خودش را با تخيلات من وفق بدهد ولي من مجبورم که خودم را با واقعيت هاي کنوني وفق بدهم نه اينکه فکر کنم اگر کسي به منشور ايراد گرفت به جايي وصل است. خيلي هاي دروغ هاي احمقانه اي مانند نامه يزدگرد سوم به عمر خطاب را باور مي کنند چون دوست دارند اينگونه فکر کنند که اين گونه بوده است. به قول فبلسوف چيني: کسي را که خوابيده را مي توان بيدار کرد اما کسي که خودش را به خواب زده هرگز.
آقای ش.ع
به کامنت شما پاسخ میدهم چون دست کم اتهامات جدی وارد نکردید. اما اگر مشکلی ندارید، چرا نام کامل خود را نمی نویسید تا با مسئولیت برابر با هم برخورد کنیم؟
ببینید من اگر بخواهم پژوهشی در بارۀ موضوعی مربوط به تاریخ بابل انجام دهم ، حتما میروم سراغ معتبرترین و پذیرفته ترین منابع آشورشناسی، اگر بخواهم متن لوح کورش را مطالعه کنم، میروم آن را در نوترین، بهروزترین و کاملترین ترجمههای آشورشناسان معتبر میخوانم، به مقالات، کتابها و بحثهای آنها مراجعه میکنم. از کجا درجۀ اعتبار منبعی را بدانم؟ به کتابخانه ها و آرشیوهای علمی مهم در این زمینه مراجعه میکنم، سعی میکنم با افراد راهنما و هدایت کننده در آن حوزه که در مراکز دانشگاهی و علمی جهان هستند، تماس بگیرم، از آنها بپرسم و منابع را با آنها چک کنم. این کاری هست که من (به گواه رفرنس های ذکر شده در مقالاتم) انجام دادهام. اگر کسی مدعی است که این کار را انجام ندادهام یا آن منابع نادرست، جعلی و غیر علمی است، باید به شکل مستدل مطرح کند.
متأسفانه ما در ایران زبان شناسی که حوزۀ مطالعه و کارش آشورشناسی باشد نداریم. این را از کجا میدانم؟ چون رفتم پیگیری کردم، به تألیفات ایرانیان مراجعه کردم و مطلع شدهام. به هر حال مطلقاً فکر نمیکنم که خود آقای رزمجو هم در حال حاضر مدعی باشد که “زبان شناس” یا “آشورشناس” است، حتا اگر ایشان به اکدی هم آشنائی داشته باشد و “مدرکی” هم در دستشان باشد.
در اینجا هم به “مدرک تحصیلی” کسی اشارهای نشد و اگر به نقد و بررسی این نگارنده مراجعه کنید، خواهید دید که او به “مدرک” آقای رزمجو کاری نداشته، بلکه اشارهای به ادعاهای بیپایه و اغراقآمیز ایشان داشته دربارۀ نقش کورش و دورۀ هخامشی در بابل و ایران. ادعاهای ایشان بر ضد همۀ مستندات و خوانشهای معتبر امروزی است. چرا این را میگویم؟ چون رفتهام با منابع چک کردهام.
میپرسم با کدام مسئولیت اطلاعات نامستند و به شدت مورد مناقشه از قول ایشان برای عموم در اینترنت منتشر میشود (خبرگزاری میراث فرهنگی)؟ ایشان اگر “آشورشناس” باشد چگونه میتواند ادعا کند که “ايرانیها مخالف بردهداری بودند. در عوض از آغاز تسلط ايران بر برخی كشورهای بردهدار مانند بابل كه به طور سنتی بردهدار بودند، مدارك مبنی بر بردهداری كاهش میيابد تا ديگر اثری از آن در مدارك ديده نمیشود.”؟ پس این همه اسناد اداری و مدارک خرید و فروش برده که مربوط به آن زمان میشود، چیست؟
“مدرک” ایشان و دیگرانی که مورد قبول شما هستند، هر چه میخواهد باشد. مخاطبان اما گوسفند که نیستند. هر حرف و جعلیاتی را که نمیشود به خورد آنها داد. در دنیای امروز دسترسی به اطلاعات ناممکن نیست. کسی که جدیت و نقد و شک و پرسش داشته باشد، می رود کسب اطلاع می کند و مینویسد و میگوید و میپرسد و اعتراض میکند. در کامنتهای قبلی گفتهام که نقد من در چه حوزهایست، یک کلمه بدون مطالعه جدی و منابع مستند ننوشتهام، اگر خلاف واقع است، کارشناسان مورد قبول شما بیایند مطرح کنند، چرا سکوت می کنند؟
خانم ترابی،
ایراداتی که سایرین به شما گرفتند درست است. شما ابتدا به آقای رزمجو می تازی که او اصلا مدرک اکدی شناسی ندارد و معلوم نیست این زبان را چه جوری یاد گرفته است چون او فقط باستان شناس است. اما وقتی دیگران همین سئوال را از خودت می پرسند، بر آشفته می شوی. چرا شما حق دارید از سطح علمی آقای رزمجو سئوال کنید، اما دیگران حق ندارند از سطح علمی شما سئوال کنند؟
شما چرا جواب دیگران را پرخاش می دهید و همه ایرانی های داخل و خارج ایران را با یک چوب می رانید؟
رضا، سروش، تقی، علی، نقی و... که جز غرض ورزی و خرده گیریهای سطحی و مبتذل چیز دیگری مطرح نمی کنید ، جاهلانه تر از این نمی شود به نوشته ای ایراد گرفت. اگر یک جو شجاعت و صداقت دارید، نام خود را به عنوان اشخاص حقیقی و حقوقی عنوان کنید، آن موقع اگر لازم شد “مدرک” هم ارائه می شود. گفتگو با اشباح جاهل را ادامه نخواهم داد.
این خانم هایده ترابی جداٌ مشکل داره. خوبه خودش از این استدلالهای خودش خنده اش نمی گیره. تازه برای طفره رفتن از اینکه بگه مدرکش چیه و چه تخصصی! داره، خیلی راحت همه ایرانیا رو متقلب و با مدرک قلابی معرفی کرده، نمی دونه که این شامل حال خودش هم میشه. گرچه شک دارم کسی که که تا این حد خارجی پرسته اصلا ایرانی باشه. واقعا جای تاسفه. سروش جان ولش کن، نمی خواد وقتتو برای جواب دادن به همچین آدمایی تلف کنی
به کامنت گذار سروش:
تهمتهای ناروا را اینجا پاسخی نیست؛ و با اینهمه خوب است که به این نکته ها توجه شود:
1 – همگان حق دسترسی به تازهترین و معتبرترین دادههای تاریخی – علمی منتشر شده دارند که در کتابخانه ها و آرشیوهای تخصصی موجود است.
2 – همگان حق پژوهش، نقد و بررسی و گزارش علمی دربارۀ مسائل مورد نظر خویش را دارند و حق دارند نتیجه کار خود را به انتشار برسانند.
3 – معیار و محک نهائی مطالب صحت و اعتبار منابع، شیوه و کیفیت گزارش/نقد/بررسی/پژوهش است. نویسنده/پژوهشگر/منتقد/گزارشگر حق دارد (با رعایت دقت و امانت در طرح موضوع و مسئولیت در برابر مخاطبان) افکار عمومی را به چالش بگیرد، اگر در کار خویش به هر دلیلی و از هر زاویه ای موفق نیست، همگان حق دارند با رعایت همان اصول برشمرده، کار وی را به نقد بکشند، معایب را گوشزد و اصلاحات را پیشنهاد کنند.
4 – این نگارنده در نوشتۀ خویش نه باستانشناسی کرده و نه زبانشناسی، اما حتماً یک نقد و بررسی از مفهوم و نقش تاریخی متن استوانه کورش )از زاویۀ سیاسی-طبقاتی-جنسیتی-مذهبی) انجام داده و در این بررسی از نوترین و معتبرترین پژوهشهای باستانشناسی، زبانشناسی و تاریخنگاری در زمینه تاریخ بینالنهرین و خاورمیانه (با پیگیری و کار بسیار طولانی) سود جسته است.
6 – خوب است که جنجالها بر سر “مدرکگرایی”، دزدیها و تقلبهای ریز و درشت “آکادمیک” از سوی “هموطنان ایرانی” در داخل و خارج گوش فلک را کر کرده اشت. با پیش کشیدن پرسشهایی سطحی چون “مدرک ات چیه” و از این قبیل منتقدان جدی هرگز ارعاب و سرکوب نخواهند شد.
7 – خردهگیری در مورد چگونگی نوشتن نامها بسیار مغرضانه و سطحی به نظر میرسد؛ هر کسی میداند که نامهای خارجی را در زبان فارسی به شکلهای متفاوتی مینویسند که هیچ یک از این اشکال هم تلفظ درست نام را در زبان اصلی نمیرساند. در اینجا باز نامها را به لاتین ذکر میکنم تا اگر کسی خواست به ویکی پدیا رجوع کند و مشخصات آن افراد را پیدا کند، احتمالاً فهرست مهمترین آثار آنان نیز باید یافت شود، راه دیگر هم مراجعه به مراکز دانشگاهی هست که برخی از این افراد آنجا تدریس میکنند. لیست طولانیتر از این است:
B. van der Spek, M. Stolper, H.P. Schaudig, J. Wiesenhöfer, A.K. Grayson, M. Waters, Dandamaev, P. Briant, R. Rollinger and…
8 – در ضمن هرتسفلد چه ربطی به آقای شاهرخ رزمجو و همانند ایشان دارد؟
در خاتمه اگر شجاعتش را دارید، نام خود را به عنوان یک شخص حقیقی و حقوقی ذکر کنید تا به اتهامات وارده هم بپردازیم.
خیلی از باستانشناسان معروف، زبانشناسان خوبی هم بوده اند، مثل هرتسفلد. حالا معلوم نیست خانم هایده ترابی از کی و چطور در زمینه زبانشناسی و باستانشناسی و ایرانشناسی تخصص پیدا کرده که چپ و راست به این و اون می تازه و اظهار نظر می کنه، بدون اینکه اصلا کوچکترین تخصص و مدرکی داشته باشه. اگر آقای رزمجو باستانشناسه و در زمینه خطوط هم کار کرده، موزه بریتانیا اینقدر از نظر علمی قبولش داره که ترجمه اش رو روی سایتش گذاشته. مدرک هایده ترابی چیه؟ زمان اینجور دکان باز کردن ها گذشته. اگر تخصص داشت که این همه اسم ها رو غلط نمی نوشت. اتفاقا خانم ترابی بیشتر بهش میاد نماینده جمهوری اسلامی باشه و بهتره در کاری که تخصص نداره دخالت نکنه. بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد.
اگر می توانید به جدیدترین ترجمه های آلمانی، فرانسوی و انگلیسی مراجعه کنید. امروز مراجع تاریخدان و آشورشناس قابل اعتماد در زمینه تاریخ هخامنشیان آقایان پیر بریان، ماتیو استالپر، ویزنهوفر، گریسون، ون در اسپاک، داندامایف و امثال آنها هستند.
ترجمه های فارسی همه رتوش شده/سانسور شده است، آقای شاهرخ رزمجو اکدی دان و آشور شناس نیست، ایشان باستان شناسی خوانده و بعد هم گویا رفته اکدی هم یاد گرفته، چقدر و چه جوری؟ خدا عالم است، امروز در دانشگاه شیکاگو پایه زبان اکدی را می شود در سه ترم یاد گرفت، هر کسی که بخواهد باستان شناسی ناحیه خاورمیانه را مطالعه کند، باید این را هم برود یاد بگیرد، اما این به معنی اکدی دان شدن و زبان شناس شدن نیست. به هر حال این زبان شناسانی که بر زبان اکدی تسلط کامل دارند، می توانند نزدیک ترین ترجمه را به زبان خودشان ارائه کنند، ما هیچ زبان شناس ایرانی نداریم که بر زبان باستانی اکدی تسلط داشته باشد، ما اصلا آشور شناس نداریم که بخواهد زبان این کتیبه را در متن تاریخی آن زمان بررسی کند. آقای عبدالمجید ارفعی هم که زبان شناسی باستان کارشان بوده، عیلام شناس هستند و نه آشور شناس. بنابراین ترجمه ایشان هم مستقیما از روی اکدی انجام نشده و با کمک آشورشناس دیگری که به فارسی تسلط نداشته یا اصلا فارسی نمی دانسته، انجام شده. ترجمه آقای ارفعی هم تزیین شده است، جایی اصلا مفاهیمی می دهد که در هیچ یک از ترجمه های فرنگی وجود ندارد و حتا سطری اضافه دارد. شما وقتی این ترجمه های معتبر زبانهای مختلف را پیش هم می گذارید، می بینید همه بسیار نزدیک به هم هستند، ترجمه های فارسی را که با آنها مقایسه می کنید، می بینید که چقدر از آنها فاصله دارد، و اینها همه موارد کلیدی در فهم و درک تاریخی - سیاسی متن هستند.
باید یادآوری کرد که آقای شاهرخ رزمجو هم این ترجمه خود را پس از درآمدن گند ترجمه های جعلی و تحریفهای بسیار، به عنوان نماینده علمی دولت جمهوری اسلامی در سایت موزه ی بریتانیا، ارائه داده است. طبیعی است که دیگر حالا (دست کم در مراجع رسمی) کسی نمی تواند آن جعلیات آشکار را به ترجمه های فارسی بیافزاید ، چرا که سایتهای علمی معتبر دارند کار می کنند، آخرین ترجمه ها و پژوهشها را منتشر کرده و می کنند و همه اینها در دسترس همگان است. با این همه در همین ترجمه آقای رزمجو باز هم تعابیری جا افتاده که در ترجمه های فرنگی وجود ندارد و جاهایی هم کلمه ای که باید باشد، نیست یا ناروشن تر از آنهاست و این دست را بیشتر باز می گذارد برای انواع تفسیرهای دلبخواه.
این نگارنده نقد و تحلیلهایی هایی بر درک تاریخی - سیاسی - جنسیتی از متن استوانه کورش نوشته و منتشر کرده و هنوز هم ادامه دارد، برای اطلاع می توانید به این لینکها مراجعه کنید، منابع و لینکهای مقالات پیوسته ی دیگر را هم در همان جاها خواهید دید:
http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&articleId=2182&Language=fa
http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&articleId=1384
نمیدونم چرا هیچ کس به خودش زحمت نمیده که بره ببینه که ترجمه ی کامل از فرانسه شده است د ر کتاب کتیبه های هخامنشی. بدون این که قصد توهین به کسی رو داشته باشم ، ولی معتقد ام که ما ایرانی ها اهل کتاب نخواندن هستیم که حاضر نیستیم که ببینیم قبلاٌ آیا در این مورد کاری انجام شده فقط دنبال ترین ها هستیم و همیشه فکر میکنیم که کار ما اولین است. کمی اون طرف تر تو همون پشت ویترین ها ترجمه ی کامل تمام کتیبه های هخامنشی آمده. در ضمن در ویکی پدیا در بخش کتیبه های هخامنشی اگر ببینید در فهرست کتیبه ها به این کتاب اشاره شده است.
من نمیدانم این فارسهای عقده ای و الکی خوش این چرت و پرتها را از کجایشان در میارن.خودشان هم میدانند که تاریخشان سراسر جعل و خیالبافیست.اما عادت کرده اند که دروغ بسازند و آنقدر آن را تکرار کنند تا خودشان هم باورشان بشود.
در خبر تنظیم شده توسط مردمک یک خطای مفهومی وجود دارد. مردمک نوشته است: “منشور حقوق بشر کورش که به «لوح کورش» یا «استوانه کورش» معروف است”. در واقع ماجرا برعکس است. این استوانه یا لوح در بین برخی، به خصوص ایرانیان به منشور حقوق بشر معروف است وگرنه اسم اصلی و باستانی آن “منشور حقوق بشر” نیست. وقتی شما می نویسید منشور حقوق بشر که به استوانه معروف است یعنی، در اصل و در گذشته نام این لوح “منشور حقوق بشر” بوده ولی حالا به “استوانه” معروف شده است. اطلاق اصطلاح “منشور حقوق بشر” به این شیء یک اطلاق نسبتا جدید است. و خوب خیلی ها هم بر سر این اطلاق حرف و حدیث دارند.
برخلاف نظر آقا یا خانم انوشه، ترجمه فارسی شاهرخ رزمجو دارای نکاتی است که در ترجمه انگلیسی دیده نمی شود و این نشان می دهد که متن از روی ترجمه فینکل ترجمه نشده. تا آنجا که من دیده ام نظرات ایشان تخصصی و مستند است. بهتر است اینقدر راحت کار متخصصان ایرانی را زیر سوال نبریم و و تهمت نثارشان نکنیم. چرا سایت مردمک، بنا بر گفته پایین همین، صفحه نظرات حاوی اتهام و حمله شخصی و توهین را حذف نمی کند؟
ترجمه ی شاهرخ رزمجو هیچ چیزی بیشتر از ترجمه فینکل ندارد، یعنی عینا از روی آن ترجمه شده، ضمن اینکه یکی دو جا روشنی ترجمه ی فینکل را مخدوش کرده. فینکل فارسی نمی داند و نمی تواند در صحت و سقم این ترجمه نظر بدهد، از زبان شاهرخ رزمجو اطلاعات جعلی و غلو شده در مورد تاریخ هخامنشیان در سایتها منتشر شده، بسیاری از واقعیات تاریخی را سانسور می کند، ایشان برای دولت جمهوری اسلامی کار می کند و اصلا حرفش قابل تکیه نیست.