حسین ستوده کارشناس رسانه با اشاره به آکادمی موسیقی گوگوش در تلویزیون من و تو به مسئله الگوهای فرهنگی پرداخته است.
photo by: Getty images/Safin Hamed
در هر جامعه و متناسب با نیازهای آن، گروه و طبقه ای از جامعه در لباس اسوه های فرهنگی، مذهبی، سیاسی و یا اجتماعی ایفای نقش میکنند چنانکه ایفای چنین نقشی عموما بر عهده رهبران سیاسی، اجتماعی و یا رهبران مذهبی بوده و مهمترین عامل موفقیت چنین رهبرانی در طول تاریخ دست یابی به «محبوبیت» در نزد آحاد جامعه بوده است.
با شروع قرن نوزدهم میلادی و با کمرنگ شدن حضور رهبران سیاسی و آغاز عدم محبوبیت رهبران مذهبی ایفای چنین نقشی به هنرمندان یک جامعه واگذار شد تا این گروه اجتماعی بتوانند ضمن ایجاد محبوبیت، نیاز به وجود اسوه های اجتماعی را در جوامع خود مرتقع کنند که در این میان هنرپیشگان، ورزشکاران و خوانندگان از موفق ترین اقشار جامعه برای ایفای نقش اسوه های اجتماعی و فرهنگی بوده اند.
کمرنگ شدن نقش رهبران مذهبی در دوران حکومت پهلوی دوم و الگو پذیری از فرایند دگرگونی در جوامع غربی باعث شد تا در کشور ایران نیز همانند دیگر کشورها ایفای نقش اسوههای فرهنگی و اجتماعی بر عهده ورزشکاران و هنرپیشگان و خوانندگان قرار بگیرد. در چنین فضائی فائقه آتشین با نام هنری گوگوش توانست بعنوان خواننده ای مردمی، گوی سبقت در ایجاد محبوبیت اجتماعی را از دیگر رقبای خود برباید و بعنوان اسوه ای فرهنگی و اجتماعی در کشور ایران نقش ایفا کند.
تغییر حکومت در ایران و شرایط خاص مرتبط با انقلاب سال 1357 باعث شد تا برای دوره ای خاص محبوبیت اسوه های سیاسی و انقلابی جایگرین هنرمندان شود و با ورود به دوران جنگ هشت ساله اسوههای مذهبی و نظامی از جانب حکومت به عنوان الگوهای نوین و اسوه های جایگرین معرفی شوند. اما پایان جنگ و الزام جامعه بر بازگشت به شرایط عادی زندگی اجتماعی باعث شد تا مجددا نیاز جامعه به الگوهایی از اقشار غیر سیاسی و مذهبی مطرح شود.
نوع نگاه خاص حکومت اسلامی به جامعه هنری به یادگار مانده از حکومت پهلوی، باعث شد تا در طول سالهای بعد از جنگ، حکومت سقف خاصی را برای محوبیت هنرمندان تعیین کند تا جایگاه اجتماعی آنها فراتر از رهبران سیاسی و مذهبی قرار نگیرد و در شرایط خاص الگوهای ورزشی را به عنوان جایگزین الگوهای هنری مورد حمایت قرار دهد. اما آغاز دوران دولت اصلاحات و نگاه متفاوت آن به نیاز جامعه باعث شد تا مجددا حضور الگوهای اجتماعی از بدنه اقشار هنری شکل گرفته و نسل متفاوتی از اسوه های فرهنگی را به جامعه معرفی کند. نسلی که علیرغم شباهتهای فراوان به سلف خود در دوران پهلوی تابعی از شرایط سیاسی دوران حاضر بودند.
در تمام این سالها هنرمندانی همانند گوگوش که متعلق به فرهنگ حکومت پیشین قلمداد میشدند علیرغم حفظ محبوبیت اجتماعی از حضور در جامعه و ایفای نقش اسوه و الگوی اجتماعی محروم بوده اند و بخشی نیز با مهاجرت و دوری از جامعه مخاطب خود، در سراشیبی دوری از محبوبیت عام قرار گرفتند. اما در این میان نسلی جوان در جامعه ایران شکل گرفت که علیرغم عدم تمایل حکومت به پیروی آنان از هنرمندان پیشین، به صورت غیر متعارف تلاش میکنند تا در جای پای هنرمندانی مانند گوگوش قدم بنهند شاید که دچار چنان محبوبیتی اجتماعی بشوند و در آینده ایفاگر نقش الگو و اسوه اجتماعی جامعه ایرانی باشند. آینده ای که ممکن است الگوهای سیاسی و مذهبی به عدم مقبولیت عام دچار بشوند.
در چنین شرایطی اجرا و ارائه برنامهای تلویزیونی با نام «آکادمی موسیقی گوگوش» در شبکه نوپای تلویزیونی من و تو، معنا و مفهومی فراتر از یک شو سرگرم کننده تلویزیونی پیدا میکند و علاوه بر ایجاد فضای شبه آموزشی برای علاقه مندان به آواز و موسیقی پاپ در ایران، به عنوان اولین نقطه تماس مستقیم بین «نیاز امروز جامعه جوان» با «تجربه جوانان پیشین همین جامعه» مطرح میشود و به گونهای نمادین با نادیده گرفتن سی و دو سال حکومت اسلامی تلاش در بازگشت به معیارهای فرهنگی حکومت پیشین دارد. معیارهائی که امروزه با متوسط نیاز جامعه جهانی همخوانی دارد و در عموم رسانه های اروپائی و امریکائی ارائه میشود.
با چنین نگاهی «آکادمی موسیقی گوگوش» را میتوان بازآفرینی روش تولید اسوههای اجتماعی با تاکید بر جامعه هنری و حذف الگوهای سیاسی و مذهبی در جامعه ایرانی دانست، ضمن توجه به این نکته که چنین بازآفرینی نه در شزکت کنندگان در این مسابقه تلویزیونی بلکه در جامعه مخاطب آن شکل خواهد گرفت.