نسخه آرشیو شده

شطرنج سیاست، از خمینی تا خامنه‌ای
از میان متن

  • اشتباه و ناکارآمدی‌های جریان حاکم مستقیما به پای شخص رهبری نوشته می‌شود و او را در موقعیت آسیب‌پذیری قرار می‌دهد.
رضا شایق
پنج‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۲ | کد خبر: 52347

نویسنده این یادداشت می‌گوید که آیت‌الله خامنه‌ای سنت آیت‌الله خمینی در عدم جانبداری از جناح‌های سیاسی را شکسته و با پاکسازی گروه‌های سیاسی فعال در 30 سال گذشته، لجوجانه از گروه سیاسی حاکم حمایت می‌کند.

روند حوادث یک سال گذشته نشان داده که در جمهوری اسلامی هیچ کس از بنیانگذار آن یعنی آیت‌الله خمینی، منزوی‌تر نیست.

نزدیکان و شاگردان آیت‌‌الله خمینی به طور بی‌سابقه‌ای این روزها تحت فشارند و حتی خانواده او هم از گزند اتهام‌ همراهی با «جریان فتنه» و حمله‌های سیاسی جریان حاکم در جمهوری اسلامی، در امان نمانده است.

طرح بحث موضوع «امام زدایی» از سوی برخی از یاران آیت‌الله خمینی واکنش به روندی است که در یک سال گذشته علیه نزدیکان آیت‌الله خمینی و اندیشه های وی شکل گرفته و به مانند پروژه ای در حال پیگیری است.

در حالی که جریان حاکم در فضای رسانه‌ای خود به ارائه تفسیری متفاوت و حتی متناقض از دیدگاه‌های فقهی و حکومتی آیت‌الله خمینی و مساله مشروعیت مردمی نظام دست زده و قرائت حکومتی مصباح یزدی را به عنوان دیدگاه حقیقی آیت‌الله خمینی ترویج می‌کند، شماری از چهره‌های تندرو اصولگرا برای در اختیار گرفتن «موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی» خیز برداشته‌اند.

همه این حرکت‌ها با سکوت آیت‌الله خامنه‌ای همراه بوده، هر چند او در این میان نقشی فراتر از سکوت در شکل‌گیری روند کنونی بازی کرده است.

در سال‌های گذشته برخی سنت‌های اساسی که مورد تاکید بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده، تحت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای عملا یا به فراموشی سپرده شده یا نقض شده است.

آیت‌الله خامنه‌ای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، آشکارا از سنت سیاسی مهم آیت‌الله خمینی برای فراتر رفتن از دعواهای جناحی عبور کرد و با کمک گرفتن از حلقه امنیتی و نظامی پیرامونش، خواست که معادله سیاسی تازه‌ای در کشور بسازد؛ معادله‌ای که به زعم او دو سر طیف آن را چهره‌های کاملا وفادار به رهبری در برمی‌گیرند و فضای سیاسی کشور به این ترتیب از وجود اصلاح‌طلبان و نیروهای حامی هاشمی رفسنجانی، خالی می‌شود.

این مشی در دو بعد در تضاد با سنت آیت‌الله خمینی است.

آیت الله خمینی اگرچه اساسا به جناح چپ سنتی دهه نخست انقلاب تمایل داشت و در مراحل حساسی از آنها دفاع می‌کرد، اما در مجموع در یک دهه رهبری ایران، توازن سیاسی میان دو جناح راست‌گرا و چپ‌گرا را حفظ کرد.

در حالی که پست‌های اجرایی مهمی مانند نخست وزیری و ریاست مجلس و قوه قضائیه در اختیار جریان چپ سنتی بود، آیت‌الله خمینی نهادهای قدرتمندی مانند شورای نگهبان را به محافظه‌کاران و نیروهای سنتی واگذار کرد و به این ترتیب نوعی توازن سیاسی در کشور برقرار کرد که انتظار می‌رفت پس از مرگش ادامه یابد.

او به ندرت در درگیری جناح‌ها وارد می‌شد و حتی در دوره‌ای که مهدی بازرگان و ابوالحسن بنی‌صدر با جناح‌های روحانی و حزب جمهوری اسلامی درگیر بودند، تا آخرین لحظه حاظر نشد از حزب جمهوری اسلامی جانبداری کند.

چنین بود که استعفای بازرگان را تنها پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پذیرفت و از بنی‌صدر و ریاست جمهوری او تا آخرین روز که مجلس او را بر کنار کرد، به شدت دفاع می‌کرد.

این سنت از هنگام رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به مرور با به حاشیه رفتن فزاینده جریان چپ سنتی از عرصه سیاسی کشور و تسلط جریان راست که از دوران ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای به او نزدیک بودند، رو به ضعف گذاشت.

اما به دلایل مختلف و از جمله نفوذ سیاسی هاشمی رفسنجانی، نوعی توازن سیاسی میان دو جریان چپ و راست سنتی و فرزندان سیاسی آنها یعنی اصلاح‌طلبان و کارگزاران سازندگی از یک سو و اصول‌گرایان از سوی دیگر، برقرار بود و حداقل‌هایی از رقابت سیاسی در کشور به چشم می‌خورد.

این سنت آشکارا پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته شکسته شد.

البته این تغییر مستلزم ورود سپاه پاسداران و نهادهای نظامی به رقابت‌های سیاسی بود که آیت‌الله خمینی در وصیتنامه‌اش آن را نهی کرده بود.

به این ترتیب حاکمیت در ایران با نقض صریح دیدگاه‌های اساسی رهبر انقلاب 1357، انگاره سیاسی تازه‌ای در کشور ایجاد می‌کند که برخی حتی از آن به عنوان کودتا علیه جمهوری اسلامی یاد کرده‌اند.

آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل آن که در دعوای سیاسی داخل جمهوری اسلامی جانب جریان خاصی را گرفت، خود را به شدت تبدیل به هدف اصلی حمله‌ها و انتقادها کرده است.

هر چند برخی مراجع تقلید وظایف رهبری را به آیت‌الله خامنه‌ای گوشزد کرده‌اند و حتی آیت‌الله موسوی اردبیلی صریحا از او خواست که نقش پدری خود را برای مردم ایفا کند، اما رهبر جمهوری اسلامی به سیاست خود و جانبداری از جریان حاکم ادامه می‌هد.

این سیاست او را در موقعیت آسیب پذیری هم قرار داده، چرا که اشتباه و ناکارآمدی‌های جریان حاکم مستقیما به پای شخص رهبری نوشته می‌شود.

هنوز مشخص نیست که سرانجام پروژه پاکسازی گروه‌های سیاسی اصلی کشور که در 30 سال گذشته در صحنه بوده‌اند، به کجا می‌انجامد اما این نکته روشن است که آیت الله‌خامنه‌ای تاکنون هزینه سختی در این مسیر پرداخته است.

شاید برای همین بتوان گفت که با وجود اختلاف سخت آیت‌الله خمینی با جناح سنتی و راست‌گرا در دهه 1360، او هیچگاه نخواست بازی شطرنج سیاست ایران را به هم بریزد؛ کاری که اکنون آیت‌الله خامنه‌ای با لجاجت آن را پیگیری می‌کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Reza

I do not like this title at all. these Molas are not smart enough to play chess. You shoul have named this as MOSABEGHE RIDAN BE SIYASAT AZ KHOMEINI TA KHAMENEI

Reza | ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۷:۴۲
Cyrus

Mullahs must stay out of polictics because they are not taught how to be fair and treat others equally. They are stubborn and most of times stupid. Therefore I would suggest that they go back to their seminaries and mosques and continue their role as in the past (like Ayatollah Borojerdi or Ayatollah Sistani in Iraq) This way Islam as a religion will survive and continue serving the society as a spiritual religion

Cyrus | ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۲۱:۲۵
محمد

البته این تفاوت بزرگ را فراموش نباید کرد که خمینی به عنوان رهبر انقلاب و بعد از انقلاب به عنوان رهبر ایران در میان مردم و گروههای سیاسی از محبوبیت و به‌همین خاطر قدرت زیادی برخوردار بود. به این دلیل ایشان خودشان قطبی سیاسی و قوی در هرج و مرج بازار سیاسی ایران بودند که توانستند مستقل بمانند. اقای خامنه‌ای اما با مشکلات فراوان به کمک اکبر هاشمی فقط توانست پست رهبری را کسب کند. ایشان از اول ماجرا رهبری ضعیف بودند که برای زیر پا تماندن در سیاست ایران همخوابی با گردن کلفت‌ترین گروه یعنی نظامیان را پر سود دانست ولی به نظرم با اینده‌ای نا معلوم.

محمد | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۴:۱۵
وطن دوست

بنظر این حقیر آقای خامنه ایی خود مدتهاست که این بازی را باخته . ایشان دیگر گرداننده بازی نیست بلکه تنها مهره ایی است در دست باند سپاه و خود بخوبی میداند چنانچه نخواهد پا به پای آنان راه برود و یا در بازی آنها شرکت نکند خیلی راحت کنار گذاشته میشود .او خود خوب میداند که امثال احمد خمینی ها به چه راحتی کنار گذاشته شدند و تا به امروز کسی جرات نداشته درباره مرگ وی تحقیق جامعی کند. من حتی برای دشمنان خود آرزو نمی کنم در موقعیت فعلی آقای خامنه ایی باشند. درست است که بعضی ها میگویند بهشت و جهنم واقعی در همین دنیاست .

وطن دوست | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۸
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی