مسعود کیمیایی، کارگردان سینما که سالها با احمدرضا احمدی رفاقت داشته در مراسم بزرگداشت او میگوید شعر او ایدئولوژیک نیست اما سیاسی است.
احمدرضا احمدی درسال های سی و پنج وشش درجوانی من طللوع کرد و دراوایل دهه 40 بود که مجموعه شعرطرح را نوشت و ما دوتایی با هم به ادارات رفتیم و با پیش فروش آن توانستیم که کتاب را منتشر کنیم.
احمد رضا ازهمان آغازآرتیست بود، اودیوانه بود یعنی یک پریشانی دوست داشتنی غیرقابل مهاری داشت واگربه شعرهایش نگاه کنیم با اینکه او بسیارمیخواند اما درشعرش به شاعران اطرافش توجهی ندارد. اووقتی شعرمی گوید با واژه کار دیگری می کند که کمتر شاعری می تواند بکند.
بسیاری معتقدند که شعر احمد رضا احمدی سیاسی نیست، اما من معتقدم شعراوایدئولوژیک نیست. اتفاقا اوشاعر سیاسی است؛ مگر می شود آدم 40 سال در مملکتی زندگی کند، شعر بگوید وشعرش سیاسی نباشد.
به نظر من او درشعرش فاعل فردی را تبدیل به فاعل فوق فردی و اجتماعی کرده است.شعراو برخلاف برخی ازهمنسلانش خیلی زود درجامعه جا نگرفت، شعر اوبسیارآرام آرام در جامعه نفوذ کرد.
احمدرضا، جریان فکری و شعری را در ایران راه انداخت که در مقطعی تعدادی از شاعران از جمله بهرام اردبیلی و فیروزناجی با او همراه شدند اما درنهایت تنها خود احمدرضا ماند.
احمدرضا حتی وارد عرصه سینما هم شد؛ فیلم بازی کرد اتفاقا خیلی هم خوب بازی کرد. اوبا سینما زندگی می کند با شعر، نقاشی حتی با راه رفتن، شوخی کردن.
او خلوتی دارد که درآن شعر می نویسد. اما او به شدت بازیگوش و تلخ است به طوری که به قول مرحوم جلال مقدم، احمد رضا همین جور سر می رود باید کفاش را گرفت.
نه تنها احمد رضا، بلکه شعرش نیزدرقالب های مرسوم نمی گنجد. او راه خودش را می رود و اسب خودش را می تازاند.
شعرهای او لحظه به لحظه و سال به سال کارجدیدی با مخاطب می کنند و تاثیر شعرهای او در شرایط مختلف متفاوت است.
من هرگز احمد رضا را درآن شکل های صاحب دلی مرسوم ندیدم اما او را فراتر از جریان روشنفکری ایران می دانم.