نسخه آرشیو شده

نگاهی به بازی بينوش در  رونوشت برابر اصل
ژولیت بینوش، در اختتامیه کن، به یاد جعفر پناهی است، RANCOIS GUILLOT/AFP/
از میان متن

  • بازی ژوليت بينوش در اين فيلم از يک بازی رئاليستی و درونی شروع می شود و به تدریج با تغيير وضعيت او و مرد مقابلش، به يک بازی اکسپرسيونيستی، تئاتريکال و تا حدی رمانتیک تبديل می شود
پرویز جاهد
دوشنبه ۰۳ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۳:۲۹ | کد خبر: 52787

نویسنده این مطلب اعتقاد دارد که ژوليت بينوش، سزاوار دريافت جايزه برای اين نقش نسبتا دشوار بود هرچند بازی لسلی منويل بازيگر زن فيلم سالی ديگر ساخته مايک لی و يون ژانگ هی بازيگر فيلم کره ای شعر ساخته لی چانگ دونگ نيز ستايش برانگيز بود و هر کدام به راحتی می توانستند برنده اين جايزه بزرگ باشند.

»رونوشت برابر اصل» کيارستمی در واقع فيلمی دو اپيزودی است که اپيزودهای آن عمدا از هم تفکيک نشده‌اند و روی هم می‌غلطند.

در اپيزود يا قسمت اول ژوليت بينوش، نقش يک هنرشناس و عتيقه فروش را بازی می‌کند و رابطه او با جيمز، نويسنده انگليسی که برای سخنرانی در باره اثر هنری و بدل آن به منطقه توسکان آمده، رابطه يک نويسنده و خواننده اثرش و دو انسان بيگانه با هم است.

در اين بخش بينوش يک منتقد هنری است که بر سر اصالت يک اثر هنری و رونوشت (بدل) آن با نويسنده انگليسی در چالش است، اما در اپيزود يا قسمت دوم، او دارد نقش يک همسر ناراضی و رمانتیک را بازی می‌کند که از زندگی پانزده ساله‌اش راضی نيست و شوهرش انتظارات او را برآورده نکرده است. زنی که می‌خواهد عاشق باشد، عشق بورزد و مرد زندگی‌اش به او توجه کند.

در اين قسمت يعنی از جايی که زن عتيقه فروش و مرد نويسنده برای خوردن قهوه وارد يک کافه می‌شوند، زن کافه‌چی، به تصور اينکه آنها زن و شوهرند، مکالمه‌ای را با بينوش در باره زندگی زناشويی آغاز می کند.

در اينجا بينوش حرف اين زن را تکذيب نمی‌کند و با اين کار در واقع سوار بر موج سوءتفاهمی می‌شود که تا پايان فيلم ادامه می‌يابد. به گمان من از اين قسمت به بعد، بينوش، آگاهانه وارد بازی‌ای می شود که تماشاگر اصلا انتظار آن را ندارد و با ورود جيمز (نويسنده انگليسی) به کافه به عنوان همسر بينوش که پانزده سال از او و فرزندشان دور بوده، دچار سردرگمی می‌شود، اما در اينجا بينوش با استادی و مهارت خاصی، همه چيز را در کنترل خود می‌گيرد و به تماشاگر اجازه نمی‌دهد در ماهيت اين رابطه جديد، که در فيلم تعريف می شود، ترديد به خود راه دهد.

به اعتقاد من بينوش با مهارت فوق‌العاده بازيگری‌اش، توانسته از پس اجرای اين نقش دوگانه و دشوار در فيلم برآيد هرچند در برخی صحنه ها به نظر می‌رسد، واکنش‌های او بيش از حد رمانتیک، غيرواقعی و خودنمایانه است؛  به ويژه در صحنه‌ای که جيمز او را به خاطر خوابيدن پشت رل سرزنش می کند و او به جای اينکه ناراحت شود يا واکنش تندی نشان دهد، عمدا بی‌اعتنايی کرده و وانمود می‌کند که حواس‌اش پيش عروس و داماد جوانی است که برای پايداری ازدواجشان به آن منطقه آمده‌اند. لبخندهای از سر شوق بینوش در این صحنه کمی آزاردهنده است.

به اعتقاد من اگر تماشاگر بتواند چرخش داستانی فيلم و بازی زن و شوهری شخصیت‌های فيلم را باور کند، بازی ژوليت بينوش را به تمامی در اين فيلم باور کرده است.

بازی ژوليت بينوش در اين فيلم از يک بازی رئاليستی و درونی شروع می‌شود و به تدریج با تغيير وضعيت او و مرد مقابلش، به يک بازی اکسپرسيونيستی، تئاتريکال و تا حدی رمانتیک تبديل می‌شود.

به گمان من ژوليت بينوش، سزاوار دريافت جايزه برای اين نقش نسبتا دشوار بود، هرچند بازی لسلی منويل بازيگر زن فيلم «سالی ديگر» ساخته مايک لی و يون ژانگ هی بازيگر فيلم کره‌ای «شعر» ساخته لی چانگ دونگ نيز ستايش برانگيز بود و هر کدام به راحتی می‌توانستند برنده اين جايزه بزرگ باشند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی