حمایت بخش مهمی از نیروهای مخالف حکومت ایران از توافق مبادله سوخت هستهای، بعد مهم داخلی این توافق هستهای بود که ثابت کرد تا چه اندازه نیروهای مخالف حکومت، رویکرد ملی به مسائل کلان و اساسی کشور دارند.
تحولات تازه و مهمی در پرونده هستهای ایران در آخرین روزهای اردیبهشت ماه رخ داد.
ایران، برزیل و ترکیه بیانیهای در تهران منتشر کردند که بر اساس آن جمهوری اسلامی مبادله سوخت هستهای با غرب با میانجیگری این دو کشور خواهد پذیرفت.
توافق هسته ای تهران علاوه بر اهمیت و وزن بینالمللی آن، نکات قابل توجه داخلیی نیز در بر داشت.
حمایت بخش مهمی از نیروهای مخالف حکومت ایران از این توافق، بعد مهم داخلی این توافق هستهای بود که ثابت کرد تا چه اندازه نیروهای مخالف حکومت، رویکرد ملی به مسائل کلان و اساسی کشور دارند.
غیر از نیروهای ملی و مذهبی که طی بیانیهای پشتیبانی خود را از این توافقنامه نشان دادند، برخی چهرههای مهم اپوزیسیون در خارج از کشور از این توافق به عنوان «معاهدهای به هنگام» حمایت کرده و پیمان ایران- ترکیه- برزیل را گام حکومت به سوی منافع ملی و پرهیز از ماجراجویی قلمداد کردهاند.
چهرههایی چون عزتالله سحابی که سابقه طولانی مبارزه سیاسی علیه رژیم شاه و در دوران پس از انقلاب را در کارنامه خود دارد، از این توافق به عنوان گامی که به نفع و مصلحت مردم است نام بردهاند.
همچنین اکبر هاشمی رفسنجانی که از مخالفان سیاست بینالمللی دولت احمدینژاد است، گفته که اگر جهان معتقد به دیپلماسی است، باید از این تصمیم اخیر ایران استقبال کند.
این موضع بخش بزرگی از نیروهای مخالف حکومت، علاوه بر این که نشان دهنده دغدغه ملی رهبران مخالفین حکومت است ثابت میکند تا چه اندازه جنبش سبز در ورای پشتیبانی خارجی و فشارهای بین المللی شعارهای خود را پیگیری میکند.
به نظر میرسد رهبران مخالف حکومت ایران، فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا به حکومت را که در قالب تحریم پیگیری میشود، یک بازی خارج از معادلات مطرح برای جنبش اعتراضی مردم ایران ارزیابی میکنند و تاثیر منفی آن را در نهایت بسیار بیش از جنبههای مثبت آن میبینند.
در واقع بر خلاف این دیدگاه رایج که عمدتا در محافل آمریکایی ترویج میشود، افزایش فشارهای بینالمللی به حکومت ایران لزوما به نفع جنبش سبز تمام نخواهد شد و از همین زاویه باید حمایت مخالفان حکومت را از توافقنامه هستهای اخیر بررسی و ارزیابی کرد.
ادامه تحریم ایران و انزوای آن از لحاظ اقتصادی و سیاسی تنها به معنای انزوا و تضعیف حاکمیت در ایران نیست بلکه تاثیر آن بیش از هر چیز متوجه منافع طبقه متوسط در کشور میشود که در واقع موتور محرک جنبش اعتراض در کشور به شمار میرود.
ادامه تحریمهای بینالمللی و سختتر شدن آن به معنای کاهش هر چه بیشتر سرمایه گذاری خارجی در کشور و قطع شدن پیوندهای اقتصادی و فرهنگی ایران با دنیای بیرون آن است.
چنین وضعیتی به آسیب پذیری طبقه متوسط ایران که زیر فشار سیاستهای حکومت احمدینژاد است، کمک میکند.
رهبری مخالفان حکومت ایران به خوبی به این نکته پیبرده و تلاش میکند رهبران آمریکا و اتحادیه اروپا را قانع کند تا از دیدگاه مشاوران تندرو و طرفدار اسرائیل فاصله بگیرند و به دنبال راه حلی واقع بینانه برای حل مساله هستهای ایران برآیند.
به علاوه این تصور نیز وجود دارد که انزوای کامل حکومت ایران به تشویق هر چه بیشتر آن برای حرکت به سمت مدل کره شمالی و افزایش سرکوب شدیدتر داخلی کمک خواهد کرد.
هرچند نمیتوان به طور قطع پیشبینی کرد، اما میتوان تصور کرد که اگر جمهوری اسلامی زمینه ورود به جامعه بینالمللی را فراهم ببیند، به اصلاح داخلی و کاهش شرایط سرکوب برای بهبود چهره بینالمللی خود دست خواهد زد.
تجربه عراق و تحریمهای 10 ساله این کشور در دوران حکومت صدام حسین نمونهای از خطر تحریمها و افرایش فشارهای بینالمللی بر طبقه متوسط است.
تحریمهای طولانی مدت نه تنها از امکان سرکوب داخلی رژیم بعثی کم نمیکرد، بلکه باعث افزایش فقر و فلاکت عمومی در این کشور شد.
این درحالی بود که حکومت صدام قادر بود با فروش قانونی و غیرقانونی نفتة منابع مورد نیاز هیات حاکمه را برای ادامه سطله تامین کند.
همچنین موضوع کاهش تنشها میان ایران و غرب از منظر برطرف شدن نگرانی از احتمال هر گونه حمله نظامی به ایران نیز اهمیت دارد.
تردیدی نیست که هرگونه حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران، ضربه سهمگینی به جنبش اعتراضی در ایران وارد خواهد کرد و باعث افزایش توان حاکمیت در بسیج سیاسی اقشار مختلف و زمینه چینی برای یک سرکوب گستردهتر خواهد شد.
هرگونه کاهش تنش در بلند مدت از خطر برخورد نظامی خواهد کاست و اجازه خواهد داد جنبش سبز در مسیر طبیعی خود سیر کند.
از این رو به هرگونه اقدام برای تنش زدایی میان حاکمیت ایران و قدرتهای بینالمللی باید از یک دریچه ملی نگاه شود و این رویکردی است که بخش مهمی از مخالفان حکومت ایران در قبال توافق نامه اخیر میان ایران، ترکیه و برزیل اتخاذ کردهاند.