در این مقاله سعی شده به این پرسش که نیروهای سیاسی درگیر منازعه قدرت در درون و بیرون از حوزه حکومت جمهوری اسلامی، از اعلام وابستگی و نزدیکی خود به آیتالله خمینی چه سودی میبرند، پاسخ داده شود.
در بیست و یکمین سالگرد درگذشت آیتالله خمینی، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این روزها در صحنه سیاسی ایران، جدال بر سر وابستگی و تعهد به خمینی و نزدیکی یا دوری از مواضع و اندیشههای او در میان رهبران حکومت فعلی ایران و یاران سابق آیتالله خمینی، به اوج خود رسیده است.
نیروهای سیاسی درگیر منازعه قدرت در درون و بیرون از حوزه حکومت، اعلام وابستگی و نزدیکی به رهبر سابق انقلاب و نزدیکی یا دوری آنها از آیتالله خمینی و ایدئولوژی سیاسی او را ابزاری برای استحکام جایگاه و مشروعیت سیاسی خود در جامعه امروز ایران و هرم قدرت میدانند.
در ماههای اخیر به ویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته که در آن میرحسین موسوی، نامزد ریاست جمهوری و یکی از نزدیکترین یاران آیتالله خمینی، به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات، به گفته آیت الله خامنهای از «کشتی نظام جمهوری اسلامی» به بیرون پرتاب شد و از دید حاکمان فعلی در زمره اپوزیسیون نظام ایستاد، این کشمکش بر سر میراث خمینی بین نیروهای درون حکومت و نیروهای خارج از آن، به سرعت بالا گرفت.
این کشمکش تا حدی بود که در خبرهای غیر رسمی گفته شد امسال سپاه پاسداران به جای دفتر نشر آثار آیتالله خمینی، مدیریت برگزاری مراسم سالگرد درگذشت رهبر سابق جمهوری اسلامی را به عهده گرفته است.
احساس خطر از حضور اصلاح طلبها و مخالفان دولت در این مراسم و نگرانی از تبدیل شدن این مراسم به تریبونی برای مخالفان دولت (یاران سابق خمینی)، باعث شده برگزار کنندگان آن، دست به گزینش مهمانان بزنند.
از سوی دیگر هفته گذشته خبرهای تایید نشدهای منتشر شد که میگوید برخی نهادهای امنیتی به اکبر هاشمی رفسنجانی توصیه کردهاند که در مراسم امسال حضور پیدا نکند چرا که عدهای پای تریبون قصد دارند علیه وی شعار دهند و صدا سیما هم قصد پوشش این شعار ها را دارد.
تکرار تاریخ در جغرافیایی دیگر
تاریخ سیاسی معاصر جهان چنین جدال و کشمکشی را بعد از مرگ لنین در روسیه نیز به یاد دارد. در روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق) طرفداران استالین و مخالفان او هر کدام برای اثبات وابستگیشان به کمونیسم و اندیشه سوسیالیسم، به لنین تمسک میجستند و معیار انقلابیگری و «کمونیست واقعی» بودن، در دوری یا نزدیکی از راه لنین و افکار و مواضع او بود که هر دو دسته بر اساس منافع سیاسی خود درک جداگانهای از آن داشته و آنها را به نفع خود تفسیر میکردند.
در نتیجه، بسیاری از یاران انقلابی سابق و نزدیکان وفادار لنین از جمله بوخارین و تروتسکی (بنیانگذار ارتش سرخ روسیه)، به خاطر مخالفت با استالین به اتهام خیانت به انقلاب و سوسیالیسم و نیز خیانت به اندیشههای لنین، نه تنها از سیاست کنار گذاشته شدند بلکه محاکمه، اعدام یا ترور شدند.
هدف استالین، تنها حذف یا نابود کردن مخالفان نبود بلکه او فراتر از این، خواهان درهم شکستن ایدئولوژیک آنها و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی خود بود.
«خط امام»، مغازه دو نبش یا یک آرمان سیاسی
نگاهی به ترکیب چهرههای سیاسی مطرح مخالف حکومت در داخل کشور، نشان میدهد که اغلب آنها روزی از یاران بسیار نزدیک آیتالله خمینی بودند و هنوز نیز خود را پیرو او و متعهد و وفادار به اندیشههای او میدانند اما به دلیل مخالفت با اراده رهبر کنونی، به تدریج از قدرت کنار زده شده یا به گوشه زندان افتادهاند.
اما سیاست حکومت فعلی در قبال رقبا و مخالفان سیاسیاش و برخورد خصمانه و خشن این حکومت با یاران سابق آیتالله خمینی، نشان میدهد که برای اصول گرایان حاکم، معیار انقلابیگری علیرغم آنچه که از سوی خودشان ادعا می شود، وفاداری به راه و آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی نیست بلکه تنها اعتقاد به مشروعیت سیاسی حکومت کنونی و پذیرش ولایت مطلقه رهبر فعلی (آیتالله خامنهای) و رئیس دولت منتخب اوست.
با این حال اصول گرایان حاکم برای کوبیدن و حذف مخالفان خود، به همان شیوهای متوسل می شوند که استالین از آن استفاده کرده بود، یعنی اتهام خیانت به بنیانگذار و دور شدن از آرمانهای او.
در این میان مفهوم خیانت و دایره خائنان در نزد حکومت آن قدر وسیع است که حتی اعضای درجه یک خانواده آیتالله خمینی را هم دربر میگیرد.
سید حسن خمینی، نوه آیتالله خمینی که از منتقدان حکومت کنونی است و نقشی در ساختار قدرت فعلی ندارد، در سخنرانی اخیر خود در آرامگاه آیتالله خمینی، حکومت را به انحراف از راه پدربزرگش متهم کرد و گفت: امروز در این سرزمین کسانی هستند که از بردن نام خمینی وحشت دارند.
حسن خمینی همچنین گفت: امروزه خیلیها «امام امام» میکنند اما آن روزهایی که به زبان آوردن اسم خمینی به مثابه مصاف با چوب و چماق و درفش بود، تنها یاران او ایستادند.
میرحسین موسوی که روزگاری نخست وزیر محبوب آیتالله خمینی بود و آیتالله در اختلاف میان او و رئیس جمهوری وقت، آقای خامنهای، با تمام قدرت جانب او را گرفته بود، امروز از سوی آیتالله خامنهای و همفکران او به خیانت به آرمانهای خمینی متهم میشود و طرفداران او متهم اند که در جریان تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، تصاویر خمینی را پاره کرده و به آتش کشیدند.اتهامی که از سوی میرحسین موسوی رد شد و آن را تلاشی رای تخریب هوادارنش دانست.
سید حمید روحانی، رئیس بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر که از هواداران سرسخت دولت آقای احمدینژاد است، در یک سخنرانی، وضعیت موجود و کشمکش میان جناح حاکم و جناح مغلوب بر سر میراث آیتالله خمینی را به خوبی نشان میدهد.
او میگوید: کسانی که دچار منیتاند، برای یک دستمال قیصریه را به آتش میکشند، به خاطر این که باورشان آمده که رای نیاوردهاند، میخواهند کل کشور به آتش کشیده شود. به ویرانه ای تبدیل شود. انتخابات باطل شود. شاید در دوره دیگر با دوز و کلکی به قدرت برسند.
آقای روحانی گفته است: اینها طرفدار خط امامند؟ خط امام این است؟ آدمی که یکپارچه شهوت قدرت او را گرفته نمیفهمد چه کار دارد میکند چه می گوید، در خط امام است؟ آقایی که نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری مینویسد شروع میکند از گذشته میگوید، بله زمانی من و شما و آقای بهشتی را چنان میگفتند چنین می گفتند، به عنوان رکن اساسی انقلاب... یعنی چی؟ یعنی ارث و میراث می خواهم؛ یعنی سهم من در این انقلاب چیست؟ این خط امام است؟
اشاره او به روشنی به میرحسین موسوی و اکبر هاشمی رفسنجانی است که اولی هرگز شکستش را در انتخابات نپذیرفت و به ریاست جمهوری محمود احمدینژاد گردن نگذاشت و دومی پس از آن که محمود احمدینژاد در مناظره انتخاباتی او و فرزندانش را متهم به فساد اقتصادی کرد، در نامهای به آیتالله خامنهای به زمانی اشاره کرد که نامش در کنار آیتالله خامنهای و آیتالله بهشتی به عنوان «سه یاور خمینی» مطرح بوده است و از سکوت او در مقابل اتهامهای مطرح شده علیه خودش، انتقاد کرد.
سرلشکر فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، نیز بعد از رویدادهای خونین پس از انتخابات، حرکت اعتراضی مخالفان دولت را «محصول فاصله گرفتن از خط امام خمینی» برشمرد و گفت: این جریان پس از ناامیدی با عصبانیت برای انتقام برآمدند. آقای فیروزآبادی با اشاره به نقش حزب مشارکت در اعتراضات سیاسی بعد از انتخابات که وی به عنوان «فتنه» از آن یاد می کند، گفت: این جریان پس از همه اقدامات خود در خصوص اصلاح طلبی، با ایجاد جریان سیاسی به اسم «مشارکت»، به دنبال حذف فکر آیت الله خمینی و پایان خط انقلاب اسلامی بود.
ذوالنور، جانشین نماینده آیتالله خامنهای در سپاه پاسداران در مناظره با مصطفی کواکبیان نماینده اصلاح طلب مجلس، نام و خط آیت الله خمینی را برای برخی افراد به مثابه مغازه دونبشی برای کاسبی و پوششی برای تحقق ایدههای خودشان دانست.
بیست و یک سال پس از درگذشت بنیان گذار جمهوری اسلامی، هر دو جناح موافق و ومخالف دولت، مدعی حرکت در خط اماماند و خود را پیرو واقعی اندیشههای آیتالله خمینی میدانند و هر کدام از دو جناح، دیگری را به دوری از خط او و سوء استفاده و تحریف اندیشهها و پیامهایش متهم میکنند.
به عقیده میرحسین موسوی، تصویری که امروز از شخصیت آیتالله خمینی داده میشود، از نظر کسانی که روزهای حکومت وی را به صورت مستقیم تجربه کردهاند، شباهتی با چهره و منش سالهای حضور او در راس حکومت ندارد.
با اینکه آقای موسوی از دید حاکمان فعلی، اپوزیسیون تلقی شده و متهم به براندازی نظام است، اما در طول ماههای گذشته، علیرغم انتقادها و مخالفتهای شدید او با رهبری خامنهای و دولتی که به او «نزدیک» است، تلاش زیادی کرده تا وفاداریاش به اصل نظام را با تمسک جستن به رهبر سابق انقلاب به اثبات برساند و نشان دهد که برنامه سیاسی او، ادامه راه و آرمان آیتالله خمینی است نه انحراف از آن.
میرحسین موسوی برای اثبات حقانیت سیاسیاش در داخل نظام جمهوری اسلامی، نیازمند این باشد که دائما، وفاداری و تعهدش به آیتالله خمینی را یادآور شود اما از سوی دیگر، این رویکرد سیاسی موسوی، برای بخش عظیمی از هواداران او که تصویر آیتالله خمینی در ذهن آنها، تصویر رهبری توتالیتر و مستبد است که مسئولیت بسیاری از قتلها و اعدامهای دهه شصت را به عهده داشته، نمیتواند قابل قبول باشد.
این دسته از هواداران «جنبش سبز»، از موسوی و دیگر رهبران فعلی این جنبش در داخل کشور که اغلب آنها از حلقه یاران آیتالله خمینی بودند انتظار دارند که به جای اینکه به دوستی با آیتالله خمینی افتخار کنند به نقد او و دوران زمامداری او بپردازند.
میرحسین موسوی با آگاهی از این موضوع، در گفتوگوی اخیر خود با سایت کلمه، سعی کرد به انتقاداتی که به او در باره تمایلش برای بازگشت به دوران گذشته(دوران حکومت آیتالله خمینی) می شود، پاسخ دهد. به گفته آقای موسوی، منظور او از «نگریستن به روزهای حکومت آیتالله خمینی»، بازگشت به آن دوره نیست، بلکه هدف، « یادآوری ریشهها و جهتهای اصلی انقلاب یعنی عدالت، آزادی و معنویت است».
موسوی در باره نقد دوران آیتالله خمینی گفت: وقتی دو تیغه قیچی، آن دوران و تصویر آیتالله خمینی را هدف قرار دادهاند، ضرورتی وجود ندارد که وی نیز آن دوران را نقد کند.
وی فضای موجود را برای طرح انتقاد از آیت الله خمینی، «زهرآگین» توصیف کرد و گفت نگران است که انتقادهایش مورد سوءاستفاده داخلی و خارجی قرار گیرد.
اکنون، وجود آیتالله خمینی در نزاع سیاسی بین طرفداران و مخالفان دولت در شرایط کنونی بسیار ضروری است و دو طرف برای اثبات حقانیت و مشروعیت سیاسی خود مجبورند، دائما وفاداری و ارادت خود به رهبر سابق انقلاب و آرمانهای او را یادآوری کنند. اگرچه این مشروعیت سیاسی تنها در چهارچوب درون نظام جمهوری اسلامی معنا دارد و در خارج از این چهارچوب، اعتبار خود را از دست می دهد.
*این یادداشت بر اساس خبرهایی از سایتهای خبری کلمه، پارلمان نیوز، ایلنا، ایسنا و فارس نوشته شده است.