نسخه آرشیو شده

رنسانس اسلامی در بستر جنبش سبز
عکس از فارس
از میان متن

  • موفقیت جنبش سبز و تولد دوباره اسلام نه تنها تسریع دموکراسی واقعی را برای نخستین بار در کشورهای اسلامی به ثبت می‌رساند که موقعیت تازه ای را برای به پایان رساندن دوران تاریخی استبداد و نوزایی توسعه آزادی اسلامی به همراه دارد.
محمود دلخسته
جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۱:۰۳ | کد خبر: 53208

محمود دلخسته، جامعه‌شناس و روزنامه‌نگار در این مقاله، اندیشه‌های نوگرایان مسلمان را در ارتباط با جنبش سبز بازخوانی می‌کند.

حکومت‌های کشورهای اسلامی تصادفا حکومت‌های دیکتاتوری نیستند، اما این دیکتاتوری‌ها، تنها نتیجه حمایت قدرت‌هایی نیستند که با حمایت از آنها در پی تامین منافع خود هستند.

سیاست، بازی متقابل قدرت و مشروعیت است که نیازمند مشروعیت‌ در نهادهای اجتماعی و فرهنگی نیز هست. از آنجایی که اسلام در مشروعیت حکومت کشورهای اسلامی نقش اساسی ایفا می‌کند، باید بخشی از مسئولیت ایجاد استبداد را متوجه آن دانست.

واکنش نسبت به نفوذ قدرت‌های بیگانه آمیخته با جریانات ملی و چپ‌گرایی به طرز فزاینده‌ای در کشورهای اسلامی پیشرفت ‌کرده است، اما فاقد یک وجه انتقادی نسبت به دعوت دنیای اسلام برای بازگشت به فرهنگ «خویش» و دفاع از هویت متزلزل است.

این مفهوم «باز گشت به خویش» در تعریف‌های دگم، جزمی و سفت و سخت بیشتر هویداست . به این معنی که ما دیگر به اسلام در نمی‌آییم بلکه به اسلام بازمی‌گردیم و بخشی از آن به دلیل عقده‌ حقارت ناشی از تسلط قدرت‌های مستکبر غربی بر کشورهای اسلامی است.

باید اعتراف کنیم که این عقده حقارت، راه انتقاد از خویش را دشوار می‌کند و به نظر می رسد دو واکنش مختلف را درپی دارد. تقلید متعصبانه که در ایران «غربزدگی» نام گرفته است و واکنش دوم، پس زدن متعصبانه‌ غرب که یکی از عوامل تجدید حیات بنیادگرایی اسلامی محسوب می‌شود. در نتیجه کشورهای اسلامی بی‌هیچ جایگزین قابل قبولی در میان حاکمان غرب‌پرست و بنیادگرایان غرب‌ستیز گرفتار آمده‌اند.

انقلاب 1357 ایران امکاناتی برای خروج از این جبرگرایی مسلم ارائه می‌کند. در جنبشی که در آن متفکران مسلمان دریافتند: اسلام موجود در ایران مانع پیشرفت و توسعه‌ جامعه است.

متفکران برای یافتن پاسخ این سوال که آیا مشکل اصلی، باورهای اسلامی است یا نه، مانند باستان‌شناسان دانش اسلامی به منبع قرآن رجوع کردند.‌ آنان با کند وکاو در متن قرآن، یک گفتمان مهم را ایجاد کردند.

این کار به تولد دوباره اسلام، به عنوان منادی گفتمان آزادی و آزادگی و به عنوان مذهبی که در زمینه عرفان اسلامی موقعیت متزلزلی را تجربه کرده است، منجر شد. این بازخوانی جدید چنان محبوبیت یافت که آیت الله خمینی به ناچار در مصاحبه‌ها و همچنین اولین نوشته قانون اساسی پس از انقلاب، آن را تائید کرد.

اما پس از آن آیت‌الله خمینی چنان از این بازخوانی دوری جست که منجر به کودتای 30 ماه بعد از انقلاب و برکناری رئیس جمهوری شد که به اجرای این تعهد پافشاری می‌کرد. پس از این، انقلاب ایران با بنیادگرایی اسلامی هم معنی شد.

علی‌رغم این واقعه و ظلم و ستم و سرکوب، وجه دموکراتیک این انقلاب به کلی دفن نشد. بیشتر رهبران جنبش سبز از جمله عبدالکریم سروش ، محمد شبستری و آیت‌الله منتظری، در واقع روزی در مقابل این وجه دموکراتیک اسلامی قرار گرفتند.

اما هنوز و با وجود تلاش‌های آنان برای ارائه مفهومی از اسلام که با ارزش‌های دموکراسی همخوانی داشته باشد، بیشترین و منظم‌ترین گفتمان‌های آزادی‌طلب اسلامی را در کار ابوالحسن بنی صدر که بیشتر عمر خود را به گسترش این گفتمان در تبعید گذراند، می‌توان جست.

مهمترین کمک او در جهت به چالش کشیدن مفهوم توحید به عنوان مفهوم معرف اسلام بوده است. ترجمه سنتی آن، مفهوم خدا را به عنوان یک قادر متعال با رابطه‌ای برده‌دارانه نسبت به بندگان معرفی می کند. با در نظر گرفتن این نکته ترس و فرمان‌برداری عوامل اصلی ایمان به شمار می‌رود. اما بر اساس گفته‌های بنی صدر کلمه‌ اصلی استفاده شده در قران، با متضاد آن در طول مجموعه‌ای از اتفاقات تاریخی، تئوری و فلسلفی جایگزین شده است.

در نوشته‌های متعدد بنی صدر از جمله «تفکر آزاد»، اسلام، مذهب رهایی از قدرت و توحید به معنی نبود قدرت در میان خدا و بنده، میان مردم باهم و انسان با محیط است.

طبق گفته او در قران مکررا آمده است که خدا راهنماییش را بی‌توجه به مقام معنوی انسان‌ها به همه آنها رسانده است. در نتیجه همه انسان‌ها با استعداد رهبری متولد شده‌اند. بنی صدر همچنین بیان می‌کند که هیچ‌کس قادر به هدایت کسی نیست مگر خود فرد؛ یعنی روش رهبری که نه در کشورهای اسلامی و نه در کشورهای غیر اسلامی اجرا می‌شود.

توحید به عنوان وضعیت تعیین کننده آزادی، در کشف و شهود و رهایی درونی فرد به دست می‌آید. به گفته دیگر چنین موقعیتی است که ما را از هر رابطه محدود کننده آزاد می‌کند.

این مفهوم مردم را به سمت استقلال و آزادی راهنمایی می‌کند که در نتیجه‌ آن می‌توانند نویسنده‌ حرف‌ها، افکار و اعمال خویش باشند. پیامدهای سیاسی چنین گفتمانی روشن است: مردم به سوی دموکراسی پویا و مشارکتی می‌روند.

این همان چیزی است که از وجه اسلامی جنبش سبز ایران برمی‌آید؛ جنبشی که با وجود وجوه ملی و چپ گرا، تولد دوباره ترجمه‌ای از اسلام است که در طول انقلاب سال 57 به‌وجود آمده است.

موفقیت جنبش سبز و تولد دوباره اسلام نه تنها تسریع دموکراسی واقعی را برای نخستین بار در کشورهای اسلامی به ثبت می‌رساند که موقعیت تازه‌ای را برای به پایان رساندن دوران تاریخی استبداد و رنسانس توسعه آزادی اسلامی به همراه دارد.

* ترجمه و تلخیص از مردمک

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی