پرویز جاهد، منتقد سینما، در این یادداشت به بررسی نقش تکنولوژیهای جدید رسانهای در اطلاعرسانی حوادث پس از انتخابات ایران پرداخته است.
شاید یکی از دستاوردهای حرکت اعتراضی مردم ایران را بتوان خودآگاهی عمومی از قدرت رسانههای آلترناتیو دانست.
آنچه که بعد از 22 خرداد سال گذشته در فضای رسانهای ایران اتفاق افتاد، بیانگر شکست سانسور رسانهای دولتی و ظهور رسانههای آلترناتیو و چالشگر بود که به کمک تکنولوژی دیجیتال اعلام موجودیت کرد.
مردم عادی در پوشش مستندسازان
در جريان رويدادهای پس از انتخابات در ایران، تقريبا هيچ فيلمساز مستند ایرانی و خارجی و گزارشگر يا خبرنگار خبرگزاریهای بین المللی اجازه نيافت که از راهپيمايیها و اعتراضات گسترده مردم فيلمبرداری کند يا عکس و گزارش تصویری تهيه کند.
شرایط سیاسی ایران بعد از انتخابات و محدودیتهای سینماگران و گزارشگران ایرانی در ثبت و انعکاس اعتراضات خیابانی مردم، به خوبی در بیانیه اعتراضی 145 نفر از مستندسازان ايرانی که به انگیزه تحریم جشنواره سینما حقیقت تهران منتشر شد، منعکس شده است.
در این بیانیه با اشاره به تحریف واقعیت از سوی رسانههای دولتی، آمده بود: ما مستندسازیم، کار ما کشف و بیان حقیقت است. حقیقت از طریق بیان همهجانبه واقعیت امکانپذیر است. در رویدادهای اخیر کشور، رسانه ملی با پنهانسازی واقعیت، امکان دسترسی به حقیقت را برای افراد جامعه غیرممکن میسازد.
جیمز لانگلی، مستندساز آمریکایی که در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری برای ساختن فیلمی در تهران بهسر میبرد، در گزارش خود نوشت: ویزای روزنامهنگاران خارجی هم دیگر تمدید نمیشود و بنابراین تمام افرادی که به آنها اجازه ورود داده شده بود تا خبرهای انتخابات را پوشش بدهند، الان در این اوضاع مغشوش بعد از انتخابات به زور از کشور بیرون رانده میشوند. کل این قضیه باعث شد من به این نتیجه برسم که ماندنم در این کشور دیگر فایدهای ندارد. کار برای روزنامهنگارها در ایران بدون خطر خشونت بدنی از سوی حکومت، غیرممکن شده است.
توقیف روزنامهها و نشریات مستقل، کنترل شدید رسانههای دولتی، فیلترکردن سایتهای اینترنتی خبری، ایجاد اختلال در تلفنها و موبایلهای شخصی، پارازیت افکنی بر روی شبکههای تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری و در جریان ناآرامیهای خونین بعد از آن، باعث شد که مخالفان دولت ایران به دنبال راههای تازهای برای اطلاع رسانی، انتشار اخبار اعتراضات خیابانی، خشونت ماموران دولتی و انعکاس صداهای خود باشند.
یوتیوب، سلاح انقلابیون عصر تکنولوژی
اگرچه در غياب سينماگران حرفه ای و دوربینهای خبرنگاران رسانههای گروهی، بسياری از مردم عادی به مدد تکنولوژی ديجيتال و موبايلهای شخصی مجهز به دوربين عکاسی و ويدئو توانستند صحنه های تکان دهندهای از درگیریهای خیابانی را هر چند با کيفيت تصویری نازل ثبت کنند و با انتشار آنها بر روی اینترنت، نه تنها دنيا را از آنچه در پيرامونشان می گذرد مطلع سازند بلکه سندهای تصويری ارزشمندی از اين دوران برای آينده و تاريخ به يادگار بگذارند.
در چنین شرایطی فیس بوک، یوتیوب، تویتر و سایر شکلهای ارتباط رسانهای، به عنوان ابزار مدرن اطلاع رسانی، مورد استفاده وسیع جوانان معترض و فعالان سیاسی قرار گرفت. رسانههایی که نظام تک صدایی موجود و رسانههای وابسته به آن را به چالش طلبیده و با قدرت مهار ناپذیرشان، عملا به ابزاری برای انعکاس صداهای مردم معترض به نتیجه انتخابات تبدیل شدند.
تقریبا همه آن تصاويری که از رويدادهای خونین پس از انتخابات ایران به جهان مخابره شد، با دوربينهای موبايل مردمی گرفته شد که خود جزو معترضان بوده و در صف اول راه پيمايیها و تظاهرات حضور داشتند و بسياری از آنها خود آماج خشونتها و حملات بیرحمانه ماموران دولتی قرار گرفتند.
در شرایطی که دولت برای جلوگیری از انتشار اخبار مربوط به خشونت نیروهای دولتی در خیابانها، فضای سیاسی کشور را بست و امکان خبررسانی و فعالیت آزاد رسانهای از روزنامهها و نشریات مستقل سلب شد و روزنامه نگاران و خبرنگاران خارجی از کشور بیرون رانده شدند، افراد و نیروهای معترض مخالف دولت به کمک تکنولوژی دیچیتال و شبکههای اینترنتی فعال و قدرتمندی چون یوتیوب، فیس بوک و تویتر که جایگزین رسانههای سابق شده و اطلاع رسانی در این زمینه را به عهده گرفتند، با مخابره اخبار و تصاویر مربوط به اعتراضها، توانستند بر سانسور خبری و سیاسی حاکم غلبه کنند.
برخی از نظریهپردازان رسانه بر این باورند که آگاهی شهروندان جوان ایرانی از امکانات گسترده تکنولوژی جدید دیجیتال، باعث افزایش شجاعت و جسارت آنها در مقابل پلیس و غلبه آنها بر ترس از سرکوب نظامیان شده است.
یکی از ویژگیهای مهم رسانههای آلترناتیو را باید در استقلال و عدم وابستگی آنها به دولت يا هر جریان حزبی و سازمانی مشخص دانست. این رسانهها برای فعالیت نیازی به منابع مالی گسترده ندارند و هر کس با مبلغ ناچیزی می تواند، صاحب یکی از آنها باشد. این بینیازی از منابع مالی، خود به خود استقلال آنها از قدرت حاکم را تامین کرده و آنها را به منابع قابل اتکایی برای شنیدن صداهای غیررسمی که عموما به افراد و نیروهای معترض و سرکوب شده جامعه تعلق دارد، تبدیل ساخته است.
رویدادهای سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران نشان داد که چگونه دوربین موبایل، اینترنت، یوتیوب، تویتر و فیس بوک می توانند مفهوم قدیمی ارتباطات و رابطه سنتی بین رسانه و مخاطبان آن را تغییر داده و معیارهای تازهای در این زمینه به وجود آورند.
در طی سالهای اخير شبکه اينترنتی يوتيوب به مظهر فرهنگ ديجيتال و «رسانه تصویری فردی» تبديل شده و همه تصورات و تئوریهای موجود در این زمينه را دگرگون کرده است.
اين شبکه عظيم تصويری با بيش از 70 ميليون کاربر اينترنتی در هر ماه و نزديک به 100 ميليون ويدئوی آنلاين، به يکی از بزرگ ترين آرشيوهای تصويری آنلاين و پر بينندهترين سايت های اينترنتی تبديل شده است.
يوتيوب امروز با قابلیت گستردهاش نه تنها منبع ارزشمندی برای سرگرمی، بازاريابی وعلاقمندان موسیقی و فرهنگ تصويری است بلکه به يکی از موثرترين وسيله اطلاع رسانی برای مبارزان و فعالان سياسی که در جوامعه بسته و ديکتاتوری برای آزادی و دمکراسی فعاليت می کنند، تبديل شده است.
یوتیوب به جوانان ایرانی اين امکان را داد که تصاویر ويدئويی زد و خوردهای خیابانی را به راحتی آپلود کرده و آن را در معرض ديد ميليونها بيننده در سراسر جهان قرار دهند.
به گفته هنری گیرو، استاد مطالعات رسانهای دانشگاه مک مستر کانادا، امروز درک ماهیت اعتراضهای سیاسی در ایران، بدون درک مرکزیت رسانههای جدید تصویری و شیوههای جدید ارتباطات اجتماعی غیر ممکن است.
به گفته وی تکنولوژی جدید دیجیتال، با قرار دادن فوری يک رویداد در معرض دید مخاطبان جهانی، رابطه بین خصوصیت منحصر به فرد یک رویداد و نمایش عمومی آن را به شدت دگرگون کرده است.
طبق برخی تحقیقات انجام شده در مورد ایران، هم اکنون بیش از پنجاه درصد مردم ایران صاحب دستگاه موبایلاند و بیش از 25 میلیون ایرانی از اینترنت استفاده می کنند.
حال باید پرسید که در شرایط ویژه ایران، اگر موبایلهای دوربین دار نبود، واقعا این تصاویر ویدئویی از تظاهرات خیابانی و خشونت ماموران دولتی و صحنههای ضرب و شتم معترضان، چگونه ثبت و به جهان مخابره میشد؟
گزارش نازیلا فتحی، نویسنده نیویورک تایمز در روزهای پس از انتخابات نشان میدهد که چگونه دولت سعی کرد با محدودکردن روزنامهنگاران و رسانههای خبری، مانع از بازتاب اخبار مربوط به تظاهرات و درگیریهای خیابانی شود اما دولت از نقش فراگیر رسانههای آلترناتیو غافل بود و نمیدانست که هر دستگاه موبایل در دست یک شهروند جوان ایرانی به یک رسانه تبدیل شده که میتواند واقعیت سرکوب شده را به سادهترین شکل ثبت کرده و به جهان مخابره کند.
تکنولوژی علیه اقتدار
به این ترتیب میتوان گفت رسانه آلترناتیو، رسانهای غیررسمی، مستقل، چند صدایی، متکثر، انتقادی و افشاگر است که میتواند به تعداد صاحبان موبایلهای دوربیندار و کاربران اینترنت در هر نقطه جهان وجود داشته باشد.
در این وضعیت این قدرت نامحدود و فراگیر رسانههای آلترناتیو است که باعث متزلزل شدن اقتدار و سلطه بلامنازع حکومتهای مستبد و تمامیت خواه میشود و قدرت کنترل آنها را به حداقل میرساند.
در چنین شرایطی بسیاری از ابزارهای مدرن دیجیتال و الکترونیک و شبکههای اینترنتی که به انگیزه سرگرمی و لذت در غرب تولید شدهاند و ماهیتا کارکردی غیرسیاسی دارند، در فضای جامعه پس از انتخابات ایران، هویتی به شدت سیاسی و رادیکال پیدا کرده و به نماد مخالفت با قدرت حاکم تبدیل شدند.
شبکه اینترنتی قدرتمندی مثل فیس بوک میتواند نه تنها تصاویر سرکوب شدگان را به نمایش بگذارد بلکه همزمان دست به افشاگری درباره ماهیت سرکوب و نیروهای سرکوبگر بزند.
اینجاست که نقش حکومتها در کنترل رسانههای آلترناتیو و غیررسمی به حداقل میرسد چرا که نه تنها امکان جلوگیری از توزیع جهانی تصاویر ممنوعه را ندارند بلکه نمیتوانند مانع از به بحث گذاشته شدن آن تصاویر در میان مخاطبان انبوه و بیشمار آن شود.
در جدال خیابانی بین نیروهای سرکوبگر و سرکوب شونده، دوربینهای موبایل شهروندان عادی به ابزار نافرمانی مدنی تبدیل میشوند و میلیتاریسم، سانسور و ترس را به چالش میطلبند.
تصاویر ثبت شده و مخابره شده به وسیله دوربینهای موبایل شهروندان عادی، نه تنها ابعاد ترسناک میلیتاریسم و خشونت سیستماتیک دولتی علیه شهروندان عادی معترض را به نمایش گذاشت بلکه از طرفی بیانگر ظهور رسانههایی مهارناپذیر شد.
در حالی که رسانههای رسمی دولتی اجازه شنیده شدن صدای جوانان معترض را در داخل نمی دهند، رسانههای آلترناتیو، این صداهای سرکوب شده را در ابعاد وسیعی پخش کرده و انتقال میدهند.
تصاویر ثبت شده با موبایل شهروندان، روایتهای تازهای ازرویدادهای پس از انتخابات در ایران بود که روایتهای یک سویه و تحریف شده رسانههای رسمی دولتی را به چالش کشید. این تصاویر نشان داد که در عصر دیجیتال و بالندگی رسانههای آلترناتیو، نمی توان در سکوت خبری به خشونت دست زد و صدای معترضان را خاموش کرد.
دیگر زمان آن گذشته است که دولتهای سرکوبگر و مستبد بخواهند در فضایی کاملا بسته و کنترل شده از نظر رسانهای، به شهروندان بی دفاع هجوم برده و با اعمال خشونت بخواهند صداهای مخالف را خفه سازند. دیگر دولتها نمیتوانند با کنترل، اعمال محدودیت و فشار و یکسویه کردن جریان اطلاعات، واقعیت را به نفع خود تغییر دهند و از دنیا بخواهند تا روایتهای مخدوش و تحریف شده آنها را به عنوان تنها روایتهای درست و مسلم و قطعی بپذیرند.
دولتها از این نظر به شدت آسیبپذیرند و رسانههای آلترناتیو به سادگی میتوانند اعتبار و مشروعیت سیاسی آنها را زیرسوال ببرند کما اینکه در جریان رویدادهای خونین سال گذشته ایران، تصاویر مخابره شده از این رویدادها به جهان، اعتبار و مشروعیت سیاسی دولت کنونی را به شدت خدشه دار کرد.