نسخه آرشیو شده

انتخاباتی که «کودتا» شد
AFP/Getty Images
از میان متن

  • در یک سال گذشته، هزاران نفر بازداشت شده‌اند، زندان کشیده‌اند، روایت‌هایی که به بیرون درز کرده است می‌گوید شکنجه‌ و برخورد فیزیکی خشن در زندان‌‌ها امر رایجی است
معصومه ناصری
جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۱:۲۷ | کد خبر: 53282

یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، هنوز اختلاف‌ها بر سر این مساله ادامه دارد که این، یک «انتخابات آزاد» بود یا «کودتایی» علیه جمهوریت نظام اسلامی ایران. هر عنوانی که داشته باشد این ویژه‌نامه به مرور یک سال گذشته می‌پردازد

دوربین‌های فیلم‌برداری و عکاسی، در سال گذشته مانند اسلحه عمل کردند. هم سبزها با دوربین موبایل‌هایشان اعصاب حاکمیت را به هم ریختند و هم ماموران امنیتی جمهوری اسلامی، در مراسم و تجمع‌ها، دوربین به دست گرفتند تا مخالفانشان را از ثبت شدن در حافظه سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی بترسانند و از خیابان‌ها بتارانند و خیابان‌ را به عنوان حریم بدون منازع‌ خودشان از مردم معترض، پس بگیرند.

در یک سالگی اعتراض‌ها و در یک سالگی خشونت عریان حکومت با معترضان، ساعت‌ها فیلم، میلیون‌ها فریم عکس و به اندازه سال‌ها خاطره در حافظه انسانی ایرانی‌هایی مانده است که سال گذشته را تجربه کردند.
روزی که مراسم تحلیف محمود احمدی‌نژاد در بهارستان برگزار می‌شد، مردم تهران شاهد یکی از سنگین‌ترین آرایش‌های امنیتی نیروهای حاکمیت در اطراف مجلس بودند. عده کمی اما توانسته بودند از سدهای متعدد بگذرند و خودشان را به میدان بهارستان برسانند. یکی از نیروهای امنیتی روی پشت بام مشرف به ایستگاه اتوبوس، دوربین به دست، فیلم می‌گرفت و جماعتی که در ایستگاه اتوبوس ایستاده بودند رو به دوربین لبخند می‌زدند و انگشت‌هایشان را به نشانه پیروزی نشان می‌دادند.

نیروهای امنیتی به روشنی صدها برابر مردم عادی بودند و من جرات نداشتم دوربین کنون کوچک سایبرشاتم را بیرون بیاورم و از جایی عکس و فیلم بگیرم اما خوشحال بودم که دست کم کسی دارد از شجاعت این مردم، فیلم می‌گیرد. درست است این فیلم‌ها الان دست ما نیستند ولی حتما جایی نگهداری می‌شوند و چنان‌که رسم تاریخ است، روزی از آرشیو بیرون می‌آیند.

یک سال گذشته بر میلیون‌ها ایرانی‌ دشوار گذشته است. خواه این ایرانی، محمود احمدی‌نژاد باشد، خواه رهبر جمهوری اسلامی، خواه مادر ندا و سهراب، نمادهای جنبش مدنی، خواه روزنامه‌نگاران و فعالانی که کوهستان‌های غرب ایران را پشت سر گذاشتند تا از بازداشت و شکنجه در امان باشند و خواه آنها که ماه‌ها زندان را تحمل کردند و اکنون با احکام حبس شش ساله و ده ساله و پانزده ساله روبرو هستند.

اگر مادر ندا آقاسلطان آرام نمی‌خوابد، احتمال نمی‌رود که آیت الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد هم در یک سال گذشته سر آسوده بر بالین گذاشته باشند. اولی، شهروندان تحت حاکمیتش آرزوی مرگش را در خیابان‌ها فریاد زدند و دیکتاتور خطابش کردند و دومی هنوز از رئیس جمهور بودنش مطمئن نیست.

آسا نگارگر، که یادداشتش را می‌خوانید، یک شهروند عادی ایرانی است که تا یک سال پیش گمان نمی‌کرد سیاست چنین موج بزند و به زندگی‌اش سرازیر شود. اما این روزها تصویرهای قدیمی عوض شده‌اند. هم برای او و هم برای بسیاری از ایرانیان اصولگرا که مذهبی‌تر و سنتی‌تر هستند و تصویرشان از حکومت اسلامی عوض شده است برای همین با شگفتی خبرها و تصویرهای شکنجه و تجاوز و کشتن شهروندان را دریافت کردند.
در یک سال گذشته، هزاران نفر بازداشت شده‌اند، زندان کشیده‌اند، روایت‌هایی که به بیرون درز کرده است می‌گوید شکنجه‌ و برخورد فیزیکی خشن در زندان‌‌ها امر رایجی است. فرقی نمی‌کند روزگاری معاون رئیس جمهوری مملکت بوده باشی یا روحانی صاحب مقام. در یک جمله خبرها حکایت از آن دارد که هیچ‌کس امن نیست. ای‌میل‌ها، اس ام اس‌ها، خانه‌ها، پروفایل فیس‌بوک آدم‌ها، حزب‌ها در امان نیستند. مقامات جمهوری اسلامی هم هر کدام رو در روی حاکمیت ایستاده‌اند برچسب «خواص بی بصیرت» خورده‌اند، حتی نوه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی هم امنیت ندارد و از او نامش را هم می‌گیرند.

در اولین سالگرد واقعه‌ای که بسته به گوینده آن هم حماسه نامیده می‌شود و هم کودتا، به مرور یک سالی پرداخته‌ایم که مردم ایران، سیاست را با گوشت و پوست و استخوان‌شان تجربه کردند. این اولین سالگرد «انتخاباتی» است که «کودتا» شد. تقویم این سال سخت را اینجا ورق می‌زنیم تا ببینیم مردم ایران، چه به دست آورده‌اند و چه از دست داده‌اند. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی