نویسنده این یادداشت با نگاه به تلاشهایی که برای راهاندازی یک رسانه فراگیر از سوی منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی صورت میگیرد، به راهکارهای احتمالی عملی شدن این «آرزو» میپردازد.
انحصاری بودن رسانه صدا و سیما در حکومت جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته باعث شده تا بزرگترین دلمشغولی منتقدان حکومت ایران به راهاندازی رسانهای مشابه معطوف شود. به همین دلیل تاکید میرحسین موسوی بر ایجاد و دسترسی به رسانهای فراگیر برای جنبش سبز است. اهمیت تلویزیون برای جنبش سبز نه در فرم و محتوای آن، بلکه در گروه مخاطب آن نهفته است. تلویزیون، رسانه مطلوب طبقه متوسط جامعه است که بخش عمدهای از جمعیت ایران را تشکیل میدهد.
تجربه رسانهای جنبش سبز در یکسال گذشته محدود به حیطه مطبوعات و اینترنت بوده است که هر کدام از این رسانه ها گروه مخاطب خاص خود را دارد. مخاطب مطبوعاتی و اینترنتی در ایران، فارغ از کیفیت دچار اکثریت اجتماعی نیست و تنها قشر خاصی را پوشش میدهد. دسترسی به یک شبکه تلویزیونی میتواند دایره گروه مخاطب جنبش سبز را افزایش دهد و اقشار بیشتری را تحت پوشش قرار دهد.
شاید بتوان گفت که عمدهترین دلیل مخالفت حکومت ایران با فعالیت هر نوع رسانه تلویزیونی خارج از چهارچوب صدا و سیما، فارغ از محتوای آن، عملا به قدرت تاثیر آن بر بزرگترین گروه مخاطب رسانهای در ایران مربوط میشود. در حال حاضر شبکههای تلویزیونی فارسیزبان ماهوارهای که برای مردم ایران قابل دریافت است، به شبکههای تفریحی، شبکههای خبری، شبکههای مذهبی و شبکههای سیاسی قابل تفسیم هستند.
ورود شبکههای ماهوارهای به عنوان رقیبی برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی از همان ابتدا باعث شد تا سیاستهای اجرائی تلویزیون ایران دچار تغییر و تحول بشود تا شاید مانع گرایش مردم به سمت شبکههای ماهوارهای باشد. از جمله سیاستهای اجرائی صدا و سیما برای جذب مخاطب، سرمایهگذاری بر بخش تولید فیلم و سریال بوده است. فیلم و سریال تلویزیونی از جمله تولیداتی است که در تمامی کشورها به مثابه ماده مخدر (رسانهای) عمل کرده و باعث اعتیاد و عادت مخاطب به یک شبکه میشود.
ورود شبکههای تلویزیونی صدای امریکا و بی.بی.سی فارسی به میدان رقابت و همزمانی حضور آنها با دامنه اعتراضات مردمی باعث شد تا علاوه بر سیاستهای پیشین صدا و سیما، قوانین و ابزارهای دیگری نیز برای مبارزه با شبکههای ماهوارهای مورد استفاده قرار گیرد که از آن جمله پخش وسیع پارازیت برای عدم دسترسی مردم به این شبکهها و منع حضور خبرنگاران آنها و جلوگیری از هر گونه همکاری افراد بومی با این شبکهها بوده است.
در چنین شرایطی راهاندازی یک شبکه تلویزیونی متعلق یا وابسته به جنبش سبز، عملا این حرکت اجتماعی نوپا را رو در روی چالشهای نوینی قرار میدهد. تلاش این مقاله و مطالب پیوسته به آن، مروری بر این چالشها و یافتن راهکارهای مناسب است. در این مسیر همفکری شما مخاطب گرامی راهگشای مناسبی است.
نخستین چالش پیشروی چنین پروژهای مسئله بودجه و منابع مالی برای تامین هزینههای آن است. در حال حاضر عموم شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسیزبان به دوگروه عمده برای تامین منابع مالی خود قابل تقسیم هستند. 1- منابع مالی دولتی، نهادها و ساختارهای سیاسی 2- منابع مالی آزاد و تبلیغات بازرگانی.
ذکر این نکته ضروری است که روشهای موثر برای تامین منابع مالی تلویزیون های مستقل در اکثر کشورهای جهان مورد آزمایش و بهرهوری قرار گرفته است که بخش عمدهای از آنها قابل انطباق با شرایط تلویزیونهای ماهوارهای فارسیزبان نیستند.
تلویزیون فارسی زبان بی.بی.سی و شبکه تلویزیونی صدای امریکا از جمله شبکههائی هستند که توسط منابع مالی دولتی و ساختارهای سیاسی غیرایرانی تامین میشوند. تامین مالی توسط یک دولت یا گروه خارجی از جمله تابوهائی است که به درست یا غلط در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایران بهعنوان وابستگی به بیگانه تلقی میشود. چه بسا در سیستم قضائی ایران، چنین عملی جرم تلقی شده و قابل حصول برای جنبش سبز نیست.
اقدام پارلمان اروپا برای تاسیس یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان مستقل، تنها نمونه از سرمایهگذاری دولتهای خارجی بود که بهعنوان تجربهای ناموفق ثبت شد.
در برابر این گروه، بخش عمده ای از تلویزیونهای فارسی زبان مستقر در آمریکای شمالی قرار دارند که از منابع مالی آزاد و تبلیغات بهره میبرند. رقابت نامناسب این شبکهها با یکدیگر و عدم کیفیت محتوا باعث شد تا مورد واکنش منفی مخاطبان واقع شده و موسسات تجاری از واگذاری تبلیغ به آنها خودداری کنند. از طرفی دولت ایران با طرح ممنوعیت همکاری واحدهای تجاری با این شبکهها، عملا منابع مالی آنها را در خطر قرار داد. تاسی به چنین روشی برای جنبش سبز، عملا باعث وابستگی به بازار و پیروی از قوانین عرضه و تقاضا میشود که نیازمند عبور از آرمانها و اهداف و حرکت تدریجی به سوی شکست است.
لازم به ذکر است که در طول سالهای گذشته برخی از شبکههای فارسیزبان ماهوارهای برای تامین نیازهای مالی خود اقدام به دریافت کمکهای بلاعوض مردمی کردهاند و هر از چند گاهی نیز طی مراسمی، مخاطبین خود را تشویق به پرداخت میکنند، بدون آنکه تعهد و مسئولیتی را در قبال آن پذیرا باشند. به همین دلیل روش درخواست کمکهای بلاعوض مردمی علیرغم شیوع یکباره، به دلیل عدم اعتماد مخاطبین به صاحبان آن رسانهها در حال فراموشی است.
سومین گروهی که تاکنون مورد توجه شبکههای فارسی زبان قرار نگرفته و یا با تجربههای موفقی همراه نبوده، روش اشتراک عمومی است. روش اشتراکی که با نام تلویزیونهای کابلی شناخته میشود، نیازمند استقرار قانونی در یک کشور و زیرساختهای فنی لازم است که بهدلیل عدم ارائه مجوز فعالیت شبکههای تلویزیونی مستقل در ایران و وابستگی به زیرساخت های فنی سازمان صدا و سیما و مخابرات، عملا نمیتواند برای سران جنبش سبز قابل حصول باشد.
چنانچه ذکر شد تامین منابع مالی برای ایجاد شبکه تلویزیونی جنبش سبز قابل انطباق کامل با هیچکدام از موارد یاد شده نیست. شاید نیاز باشد تا برای چنین هدفی، روشی تازه را مورد بررسی قرار داد. روشی که میتواند به مثابه شرکتی با سهامی عام نامیده شود. ایجاد رسانهای تصویری که هزینهها و محتوای آن، بر اساس فروش و تفسیم سهام به اشخاص حقیقی و حقوقی تامین شود که میتواند متناسب با جوهره جنبش مردمی سبز باشد. بدیهی است که چنین روشی نیازمند سیستم قانونی و حقوقی مناسبی است تا ضامن تعهدات و تکالیف طرفین باشد.
سهام در چنین طرحی شامل الف - پرداختهای مستقیم مالی ب- تولید محتوا ج- خدمات و وظایف اجرايی است. بهعنوان مثال اگر پرداخت مبلغ یک میلیون تومان برابر با یک سهم در مشارکت فرد حقیقی یا حقوقی تلقی شود، تولید و ارائه یک برنامه با هزینه 10 میلیون تومان، برابر 10 سهم تلقی خواهد شد و انجام وظایف یا ارايه خدمات معادل 100 میلیون تومان برابر با یکصد سهم تلقی خواهد شد. با توجه به این نکته که شکلگیری و تاسیس چنین سازمانی میتواند خارج از ایران باشد، ایرانیان و طرفداران جنبش سبز در خارج از ایران میتوانند در تمامی بخشهای یاد شده مشارکت کنند و نیروهای مردمی داخل ایران در بخشهای ب و ج امکان مشارکت داشته باشند. بهعبارتی طرح یاد شده، قدمی فراتر از ایده «شهروند خبرنگار» کنونی در مباحث رسانهای است.
موسسه سهامی (تعاونی) یاد شده میتواند نخستین قدم در راه ایجاد رسانهای مردمی در برابر رسانه ملی! موجود باشد که در دایره انحصارطلبی گرفتار آمده است.