نخستین سالگرد کشته‌شدگان 30خرداد 88، امروز در تدابیر شدید امنیتی و با حضور چند تن از خانواده‌های جان باختگان و ماموران نیروهای امنیتی در بهشت زهرای شهر تهران برگزار شد.
نخستین سالگرد کشته‌شدگان 30 خرداد 88، امروز با حضور چند تن از خانواده‌های کشته‌شدگان تحت تدابیر شدید امنیتی در بهشت زهرای شهر تهران برگزار شد.
به گزارش پایگاه اینترنتی جرس، این مراسم در حالی برگزار شد که پیش از این نهادهای امنیتی، خانواده‌های کشته‌شدگان را از برگزاری هرگونه مراسم منع کرده بودند و خانواده‌ها نیز اعلام کردند هیچ مراسمی برگزار نخواهند کرد و تنها برای برافروختن شمعی به بهشت زهرا خواهند رفت.
با وجود فشارها و تهدیدات امنیتی، خانواده‌های کشته‌شدگان 25 خرداد 88 به همراه عده‌ای از مردم در این مراسم حضور یافتند. نیروهای امنیتی از نزدیک شدن مردم به مزار کشته‌شدگان ممانعت کردند و خواستار پایان هر چه زودتر مراسم شدند.
ندا آقا سلطان، سید رضا طباطبایی، ایمان هاشمی، محسن حدادی، محمد نیکزادی، واحد اکبری، ابوالفضل عبدالهی، سالار طهماسبی، اشکان سهرابی، از جمله کشته شدگان راهپیمایی مسالمت‌آمیز 30 خرداد سال گذشته هستند که در بهشت زهرا دفن شده‌اند.
هاجر رستمی، مادر ندا آقاسلطان تاکید کرده بود مراسمی برای دخترش برگزار نخواهد کرد و تنها برای گرامی‌داشت یاد او به بهشت زهرا خواهد رفت.
زهرا نیک‌پیما، مادر اشکان سهرابی نیز هنگام بازگشت از بهشت زهرا گفته بود: مردم خیلی خوب هستند، همه آمدند، اما نمی‌توانم حرف بزنم، شرایط خوبی نیست، از صحبت کردن معذورم بدارید.
لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور از کشته‌شدگان 25 خرداد، درباره مراسم امروز گفت: وقتی بر مزار ندا نشسته بودیم ماموران بارها از ما می‌خواستند که زودتر فاتحه بخوانیم و بهشت زهرا را ترک بکنیم.
هفته گذشته، مراسم نخستین سالگرد کشته‌شدگان 25 خرداد 88 با حضور خانواده‌های قربانیان در بهشت زهرای تهران برگزار شد که نیروهای لباس شخصی به‌صورت گسترده‌ای در میان مردم حضور داشتند و با حاضرین برخورد کردند.
خب پس همه نتیجه گرفتیم برای همیشه مدیون قهرمان بازی های شما بسیجی های جنگ-رفته هستیم، و فهمیدیم که خاتمی که کمی در راه فرهنگ کشور کوشید، فساد آورد و همه پول می گیرند از احمدی نژ و خامنه ای بدگویی کنند!! اونااز هر بدی و اشتباه مصون اند! باشه تو راست می گی! فقط اگه اون لوله کلاشنیکفت رو بگیری اون ور و برادران عرزشی و گمنام زمان سایه شون کم رنگ تر شه اون وقت بیا پای گفتگو و مدعی باش! اونوقت تو ادبیات پسامدرنیستی ت جاسبی و بغال محل رو با زنِ یه آدم ندار بخوابون...
فعلن _به زور و تزویر_ دور دورِ ِ شما! (این نیز بگذرد...)
در والفجر 8 یک جوان بسیجی از وسط به دو نیم شده بود درست دو ساعت و اندی بود که در گرگ و میش هوا می رفتیم تا بزنیم به آب و برویم آن طرف.
امروز آقا پسر ها زیر ابرو بر میدارند و موسوی موسوی می گویند.
امروز آقای خاتمی از 8 سال غارت ایران و ساخت و ساز ویلا ها نمی گوید.
چقدر خوب است شیره سر ملت مالیدن.
و با نقاب مهربانی ظاهر شدند.
آن روز من در گل آقا با خاتمی ها عکس یادگاری می گرفتم .
امروز دانسته های من عذابم می دهد.
ای کاش بی غیرت بودم پول می گرفتم تا کاریکاتور احمدی و رهبر را بکشم ؟
اما نیستم و نخواهم بود.
دنیای عجیبی شده. نماینده مجلس به من می گفت در در خواست وام مبلغ را چند برابر بنویس ؟
گفتم نه حاج آقا اگر پس ندهم مسئولیت دارد.
گفتند فلانی سه میلیون دلار آورده تورنتو ؟
خوشا به حال دولت خاتمی آن زمان.
گفتند احمدی حقوق ریاست جمهوری نمی گیرد ؟
گفتند بدهند به دکتر جاسبی ها.
دیدم مادری رفت کاسه ها و قوطی های حلبی را ریخت تو پاکت ؟دنبالش رفتم دیدم به مس فروش محل فروخت تا خرج اجاره اتاق را بدهد شوهر مست شب ها می آمد زن را کتک می زد بغال محل و صاحب خانه زن را مورد استفاده جنسی قرار می دادند.
این مغز آدم می ترکد . باید بریزد بیرون .
دیدم در کانادا هزار دلار به رقاص عربی یا ایرانی میدادند رستوران یعنی این ؟
گفتند دعای کمیل داریم . گفتم بزند کمر شما لاشخور ها را که یک شب کاباره می روید و شب دیگر دعا می خوانید