نسخه آرشیو شده

خطر حمله نظامی وجود دارد
از میان متن

  • موضع مردم ایران، چه داخل و چه خارج از ایران، باید مخالفتِ بدون استثناء و بدون هیچ‌گونه شرطی با تحریم‌های اقتصادی و جنگ باشد
حمید دباشی
شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۱:۵۳ | کد خبر: 55195

حمید دباشی، استاد بخش علوم خاورمیانه دانشگاه کلمبیا در نیویورک اعتقاد دارد که تهدید به حمله نظامی به عنوان محوری برای پای میز مذاکره نشاندن ایران،‌ از سوی آمریکا، استفاده می‌شود.

خطر حمله نظامی به ایران چقدر جدی است؟ در پناه چه سیاستی می‌توان از جنگ پیشگیری‌ کرد؟ اینها سوالاتی بود که مردمک از حمید دباشی، استاد بخش ایران در دانشکده مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کلمبیا در نیویورک، پرسیده است. پاسخ وی را در زیر می‌خوانید.

احتمال وقوع حمله نظامی به ایران بعد از 11 سپتامبر همیشه وجود داشته است. نئوکان‌ها اصطلاحی درست کرده بودند: «همه می‌توانند به افغانستان و عراق  بروند، مرد کسی است که به ایران برود.» در نتیجه خطر حمله به ایران به عنوان یک قدرت در منطقه، که مخالف منافع آمریکا و به تبع آن اسرائیل است،‌ همواره وجود داشته است.

با روی کار آمدن اوباما این خطر تا حدی کمتر شده است، به این دلیل که اساس کار اوباما بر دیالوگ و دیپلماسی بوده است. مع‌هذا اگر کسی در آمریکا زندگی کند، همچنان می‌بیند که روند تفکر و محور فکری مسائل مربوط به ایران در واشنگتن طوری است که همچنان ممکن است به جنگ منتهی شود.

به نظر نمی‌رسد که دولت آمریکا گزینه‌ جنگ را هرگز از روی مدار برداشته‌ باشد، منتهی از طرفی همچنان به دنبال تحریم‌های اقتصادی و راه‌های دیپلماتیک است. همچنان می‌بینیم که اوباما بعد از دور آخر تحریم‌ها اعلام کرده است که حاضر است با ایران گفتگو کند و از ایران نیز نشانه‌هایی آمده است که آن‌ها نیز حاضر به گفتگو هستند. بنابراین هیچ بعید نیست که خطر حمله نظامی به عنوان محوری برای پای میز مذاکره نشاندن استفاده شود. البته خطر حمله نظامی به‌صورت یک گزینه برای آمریکا وجود دارد.

از سویی، مواضع جمهوری اسلامی را نیز باید در نظر گرفت، چه از نظر مسأله انرژی و پروژه‌های هسته‌ای و چه از نظر برنامه‌های ایران در افغانستان، عراق و همچنین در فلسطین و لبنان، یعنی طبیعی است که پروژه‌های جمهوری اسلامی هم با آمریکا مغایرت دارد و هم با اسرائیل. جمهوری اسلامی این پروژه‌ها را، که البته جزء لاینفک سیاست‌های خارجی‌اش است، به عنوان اهرم مذاکره در رابطه اش با آمریکا استفاده می‌کند، نه این که ضرورتاً اعتقادی به این مواضع داشته باشد.

از طرفی، مدت‌ها است که تهدید به حمله نظامی از سوی اسرائیل نیز وجود دارد. در‌واقع، هر نشانه‌ای را، چه از جانب واشنگتن و چه تل‌آویو، باید جدی گرفت ولی درمورد آنان قرائت‌های مختلف وجود دارد.

احتمال حمله نظامی به ایران هرگز برطرف نشده است. در عرض 10 سال گذشته، مرحله‌ای نبوده که بگوییم احتمال حمله نظامی به ایران وجود نداشته، ولی آمریکا هم‌اکنون از احتمال حمله نظامی به ایران به عنوان اهرم استفاده می‌کند.

احتمال حملۀ نظامی از دو جنبه قابل بررسی است: جنبه نظامی و یک جنبه دیپلماتیک. جنبه نظامی آن این است که ناوهای آمریکا و زیردریایی اسرائیل که به «دیگو گارسیا» رفته‌اند، به‌طور قطع جزو مانورهای نظامی هستند که حمله به ایران یا نوعی حمله نظامی به ایران جزء دستور کارشان است. در عین حال، خود این‌ها در این مانورهای نظامی استفاده دومی می‌برند و آن اهرم‌های دیپلماتیک است.

دولت ایران هم اکنون موضع ضعیفی در قبال مسئلۀ حمله نظامی دارد، به دلیل این که بعد از انتخابات سال گذشته از وجهه و حمایت ملی برخوردار نیست. هر دولتی برای این که بتواند با مسائل مختلف بین‌المللی از جمله حمله نظامی مواجه شود باید در درجه اول از حمایت دموکراتیک مردم خودش برخوردار باشد.

اولین وظیفه جمهوری اسلامی اعاده اعتماد مردم به دولت برخاسته از اراده ملی آن است. زمانی که این اعتماد جلب شد، دولت دموکراتیک هم می‌تواند منافع ملی مردم را تأمین کند و هم از بروز جنگ جلوگیری کند.

به دلیل این که دولت آقای احمدی‌نژاد از حمایت مردم برخوردار نیست همیشه از موضع ضعف وارد معادلات بین‌المللی می‌شود، چه در زمینه انرژی هسته‌ای و چه در زمینه احتمال وقوع حمله نظامی. در نتیجه، به دلیل موضع ضعف دولت، آقای احمدی‌نژاد ممکن است امتیازاتی را در عراق، افغانستان و فلسطین یا حتی منافع ملی خودمان، تا جایی‌که به انرژی هسته‌ای مربوط می‌شود، به آمریکا بدهد.

مردم ایران، همان‌طور که بسیاری از ما از بدو این خطر همواره چنین موضعی داشته‌ایم، باید با هرگونه تحریم اقتصادی، چه تحریم هوشمندانه یا غیر هوشمندانه، عملیات مخفیانه و حمله نظامی مخالفت کنند.

یک، به این دلیل که حمله نظامی عواقب بسیار سوء و وحشتناکی به‌خصوص برای زنان و کودکان دارد. دو، به این دلیل که رژیم فعلی را، که به یک دولت پادگانی تبدیل شده،‌ بیشتر پادگانی خواهد کرد. سه، به جنبش نوپای آزادی‌خواهی مردم لطمه می‌زند. چهار، همیشه ضرر تحریم‌های اقتصادی و حمله نظامی متوجه مردم عادی و منفعت آن متوجه قدرت‌های حاکم می‌شود.

پنج، نمونه‌های افغانستان و عراق به وضوح جلو چشم های ما است و این که هیچ‌گاه دموکراسی، صلح و تفاهم‌های بین‌المللی نه از طریق جنگ بلکه از طریق دیپلماسی ایجاد می‌شود. در نتیجه، موضع مردم ایران، چه داخل و چه خارج از ایران، باید مخالفتِ بدون استثناء و بدون هیچ‌گونه شرطی با تحریم‌های اقتصادی و جنگ باشد.

ما از نظر سیاسی از موضع ضعف برخورداریم، ولی از نظر اخلاقی مردم ما در موضع قدرت هستند. مردم هم قائل به تمامیت ارضی هستند، هم قائل به حقوق دموکراتیک خود و هم با جنگ مخالف اند. این سه موضع قدرت اخلاقی مردم ما است، چه در مقابل احتمال حمله نظامی از طرف آمریکا و اسرائیل و چه در مقابل دولت آقای احمدی‌نژاد که میلیون‌ها نفر از مردم ما به حقانیت آن اعتقاد ندارند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی