تحلیلگران خارجی سیاستهای کنونی دولت نهم را یکی از دلایل احتمالی ناکامی احمدینژاد در انتخابات سال آینده میدانند.
بهرهبرداری برخی از مسئولان ایرانی از گستره بحران مالی آمریکا مورد توجه برخی از محافل و رسانههای غربی قرار گرفته است.
بر اساس گزارشهای این رسانهها، سقوط اقتصادی بیسابقه در تاریخ آمریکا به بحث محافل داخلی ایران هم سرایت کرد و از پشت تریبونهای رسمی کشور از آن سخن گفته شد.
به گفته برخی از این تحلیلگران، طبقه روحانی حاکم بر ایران با پرداختن به بحران مالی آمریکا، تلاش میکنند توجه افکار عمومی و به ویژه جوانان کشور را به انتخابات ریاست جمهوری خردادماه معطوف کنند.
در این میان به سخنان آیتالله احمد خاتمی، امام جمعه تهران اشاره شده است که هفته گذشته اعلام کرد دموکراسی لیبرال آمریکا به خاطر تضادهای اخلاقی آن سقوط کرد.
وی تاکید کرد این رخداد با سقوط اخلاقیات شروع شد و اکنون به شکست اقتصادی رسیده است. آنها میخواستند برای ما بحران ایجاد کنند اما خداوند برای خودشان بحران درست کرد.
برخی منتقدان از این بحران مالی به عنوان انفجاری نام بردهاند که حاکمان سیاسی و روحانی ایران از آن جهت انحراف افکار عمومی از مشکلات داخلی و انزوای بینالمللی، بهرهبرداری کردهاند.
اما بعید بهنظر میرسد که این خوشحالی مدت زیادی در کشور دوام داشته باشد یا جمعیتی که تورم 30 درصدی و نرخ بیکاری بالا در دولت نهم را تحمل میکند، در این خوشحالی سهیم باشد.
ضعفهای دولت نهم
شکست محمود احمدینژاد رئیسجمهور در تحقق وعده تقسیم ثروت نفتی کشور و بالابردن درآمد خانوادهها، موضوع پیش پاافتادهای نیست که افکار عمومی بهویژه جوانان را به سوی بحران مالی آمریکا منحرف کند.
به نوشته گاردین، انتظار میرود رئیس دولت نهم باردیگر نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند اما سیاست هستهای جنجالی او، تهدید اسرائیل و انکار هولوکاست (نسل کشی یهودیان)، عوامل مردودی او در دور بعدی ریاست جمهوری است.
یکی دیگر از نقاط ضعف دولت نهم، بازماندن کشور از گرفتن کرسی غیردائم شورای امنیت بود که به گفته منتقدان152 رای مخالف دربرابر 32 رای موافق، نشان میدهد سه چهارم کشورهای جهان به عملکرد ایران درسایه حکومت کنونی اعتماد ندارند.
طرح جنجالی مالیات بر ارزش افزوده سه درصدی، که عامل تحریک اعتراضهای گسترده (بازاریان) در کشور شد، بیتدبیری دولت نهم را نشان داد که عقبنشینی احمدينژاد از آن را درپی داشت.
کاهش ناگهانی قیمت نفت که بر سرمایهگذاری در بخشهای انرژی و اقتصاد داخلی کشور اثرات حادی بهجا گذاشته، نمره منفی در کارنامه اقتصادی رئیسجمهور است.
عوامل پشتیبانی
بر اساس تحلیل این رسانهها حمایت مقام رهبری، سپاه پاسداران، بسیج و حمایت قشر فقیر و کمسواد از احمدینژاد، او را برای نامزدی انتخابات دلگرم کرده است.
موضوعی که به تقویت موضع احمدینژاد کمک میکند، مخالفان اصلاحطلبی هستند که متفرق هستند و آرمان مشترکی ندارند.
دیدگاه محتاطانه خاتمی، رئیسجمهور پیشین در دوران ریاست، موجبات ناامیدی حامیان او را فراهم کرده است.
خبرگزاری مهر خبرداد که خاتمی نامزد انتخابات نخواهد شد بلکه میرحسین موسوی، نخستوزیر پیشین را به جای خود پیشنهاد داده است. اما قصد خاتمی از این پیشنهاد مشخص نیست.
مهدی کروبی تنها شخصیتی که نامزدی خود را بهطور علنی برای جانشینی احمدینژاد اعلام کرده، خبرداد اگر اصلاحطلبان با نامزدی خاتمی موافقت کنند، از رقابت کنار خواهد رفت.
این سخن کروبی که خود مسند قدرت را تجربه کرده، از پراکندگی و جناحگرایی مخالفان احمدینژاد خبرمیدهد که درواقع دشمن شماره یک آنها در انتخابات است تاجایی که جهانبخش خانجانی، از حزب کارگزاران به صدا درآمد و گفت همگرایی و انسجام، اثرات مثبتی درمیان اصلاحطلبان دارد و زمینه را برای پیروزی آنها فراهم خواهد کرد.
در انتخابات ریاست جمهوری آینده، برخی شخصیتهای محافظهکار میانهرو ازجمله علی لاریجانی، رئیس مجلس و محمدباقر قالیباف شهردار تهران، میتوانند چالش بالقوه بزرگتری را پیش روی احمدینژاد قرار دهند.
دراین میان هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور دورههای پیشین، و محافظهکار کهنهکار که در انتخابات سه سال پیش (1384) از احمدینژاد شکست خورد، در کمین فرصت به انتظار نشسته است.
براساس تحلیل گاردین، به نظر میرسد که مردم ایران در انتخابات خرداد آینده به دنبال تغییر رژیم داوطلبانه هستند اما تمام نامزدهایی که از آنها نام برده شد، یک ضعف مشترک دارند و آن «تشابه بیش از حد» آنها است.
بزرگترین مانع برای ایجاد تغییر رژیم، بیعلاقگی درمیان رایدهندگان است که سن اکثریت آنها زیر 35 سال است.
بسیاری از جوانان فکر میکنند که ایران باید برای اولین بار از روش آمریکا الگو بگیرد و در جستوجوی یک «شخصیت تغییریافته» هستند و خواستار تغییر رژیم نیستند.
بنابراین، اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل ضرورتی ندارد زیرا احمدینژاد ازنظر سیاسی آسیبپذیر است و مردم میتوانند بهروشی مسالمتآمیز او را کنار بگذارند. اما مردم باید ابتدا نسخه «باراک اوبامای» خود را پیدا کنند.