مانی ب، نویسنده وبلاگ چهاردیواری، در مطلبی با نقد شعار انتخابی از سوی یکی از کمیتههای «سبز» به نتایج این عمل برای بقیه افراد داخل این جنبش اشاره میکند.
«کمیته اجرایی مقاومت مدنی مردم ایران» اسم کمیتهای است که محسن سازگارا درست کرده است.
حالا این «کمیته اجرایی مقاومت مدنی مردم ایران» برای روز قدس، شعار «نه غزه نه لبنان» را به عنوان شعار محوری مطرح کرده است. (محسن سازگارا نیروهای مقاومت فلسطین و لبنان را تروریست میداند.)
در سوی دیگر، بخش بزرگی از سبزها و همینطور چهرههای شاخص جنبش سبز هستند که اسرائیل را مصداق تروریسم خشن دولتی میدانند و مقابل هم گذاشتن غزه و لبنان را در برابر ایران نادرست ارزیابی میکنند: معضلات و رنج ما و مردم فلسطین و لبنان مشترک است.
جنبش سبز تکثرگراست. نیروهای اجتماعی گوناگونی را دربرمیگیرد. و ... اینها همه درست، اما رفتار افراد و گروههای شرکت کننده در حرکتهای اجتماعی به پیآمدها و پیدایش موقعیتهای جدیدی منجر میشود. نقش شعارها از این نظر تعیینکننده و با اهمیت است. من نمیتوانم با اینکه گروهی از شرکتکنندگان در تظاهرات شعار نه غزه نه لبنان سربدهند مخالفتی داشته باشم، و ندارم، اما همزمان نمیتوانم بپذیرم که در مسئولیت پیامدهای رفتار آنها شریک باشم.
صددرصد این مسئولیت به عهده شعاردهندهها و افرادی است که «کمیته اجرایی مقاومت مدنی مردم ایران» برای آنها دستورالعمل صادر میکند. این مسئولیت را نمیتوان به طور کلی به حساب «مردم ایران» و یا «جنبش سبز» نوشت.
نه غزه نه لبنان یک شعار واکنشی است. واکنش به سیاستهای خارجی نادرست حکومت. اتفاقن این شعار به نفع غزه و لبنان است. این شعار بر خلاف آنچه نویسنده تصور می کنند دلیل بر حمایت از اسرائیل نیست. پیامد این شعار هم روشن است. دخالت بی جا در امور دیگران به جای تعامل شفاف و مثبت مشکلی را که حل نمی کند هیچ بر مشکلات دامن هم می زند. تا حکومت ایران درست نشود اصولن وارد مسائل غزه و لبنان شدن یعنی وخیم تر شدن ماجرا و این به معنای هوشمندانه بودن این شعار است.