نشریه اکونومیست در یادداشتی به رابطه محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی پرداخته است.
نشریه اکونومیست در شماره اخیر خود به بررسی رابطه میان محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی پرداخته است و تاکید میکند که احمدینژاد به دلیل اعتماد بیش از اندازه خود به رحیم مشایی، مورد انتقاد شدید روحانیت قرار گرفته است و اختلافی عمیق با آنها دارد.
نویسنده اکونومیست در این یادداشت که در روز پنجشنبه 9 سپتامبر به چاپ رسیده است، به تشریح وقایع یک سال گذشته ایران پرداخته و اعتراضات مردمی را در حالی به تصویر کشیده است که در سوی دیگر این کارزار، محافظه کاران از هیچ تلاشی برای حفظ احمدینژاد در سمت ریاست جمهوری کوتاهی نکردند.
اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات راست جمهوری سال گذشته زمینهساز آن شد تا بسیاری از محافظهکارانی که گرد محمود احمدینژاد حلقه زده بودند، از وی فاصله گیرند.
اما پس از گذشت یک سال، این گروه محافظهکار نه تنها دیگر از مواضع محمود احمدینژاد حمایت نمیکند که در بسیاری از موارد به صراحت به انتقاد از وی پرداخته و او را به چالش میکشد.
به اعتقاد نویسنده اکونومیست، چالشهای میان احمدینژاد و محافظهکاران چنان عمیق شده است که به سختی انتظار میرود که او در زمان باقی مانده از دوران ریاست جمهوریاش بتواند از حمایت آنان برای به کرسی نشاندن آراء خود برخوردار شود.
یکی از مواردی که در یک سال اخیر بیش از هر زمان دیگری انتقاد مدافعان احمدینژاد را به دنبال داشته است، روابط تنگاتنگ و اعتماد بیش از اندازه به دوست قدیمی و خویشاوند او، اسفندیار رحیم مشایی است.
اکونومیست در معرفی اسفندیار رحیم مشایی مینویسد: او این روزها نزدیکترین مشاور محمود احمدینژاد است که به نمایندگی از آئین تشیع مشاورههایی را در اختیار احمدینژاد قرار میدهد که به واسطه آنها نفرت همگان را نسبت به آقای رئیس جمهور بر انگیخته است.
جمهوری اسلامی بر مبنای تشیع و اعتقاد به ظهور امام دوازدهم، بنا نهاده شده است و بر همین اساس در زمان غیبت امام غایب، ولی فقیه جانشین اوست و رهبری جامعه شیعه را بر عهده دارد.
اسفندیار رحیم مشایی در کنار ادعای مختلف خود را معتقد به پادشاهی هزاران ساله مسیح بر جهان هستی نیز معرفی میکند.
طرح این ادعاها از سوی آقای مشایی موجب شده است که برای زمانی طولانی، منتقدان وی نسبت به گفتههای او ابراز نگرانی کرده و او را به سان فردی تصور کنند که تنها با بیان یک سری از موضوعات قصد دارد زمینه تعجب و شگفتی شنوندگان را پدید آورده و نظر دیگران را به خود جلب کند.
اما به اعتقاد نویسنده اکونومیست، از تابستان گذشته و به دنبال انتخاب جنجالبرانگیز محمود احمدینژاد، شرایط تغییر کرده است و متحدان روحانی محافظهکار احمدینژاد به صورت آشکار به انتقاد از سیاستهای مشایی در مبارزات انتخاباتی سال گذشته پرداختند.
حالا دیگر مدافعان سرسخت احمدینژاد، چون نماینده محافظهکار مجلس شورای اسلامی، حمید رسایی نیز به وضوح به انتقاد از اسفندیار رحیم مشایی میپردازند.
حمید رسایی، رحیم مشایی را همسنگ جنبش سبز ارزیابی میکند و تاکید دارد که هیچکدام از این دو به ولایت فقیه التزام ندارند.
اکونومیست مینویسد: در حالی که آقای احمدینژاد در موضعگیریهای خصمانه خود علیه اسرائیل، خشم بسیاری از کشورهای جهان را بر انگیخته است، اسفندیار رحیم مشایی، چهرهای صلحجویانه از خود به نمایش گذاشت و در برابر مواضع احمدینژاد درمورد اسرائیل سکوت کرد.
مشائی در حالی که همواره برنامه ریزیهایی پرحاشیه را مورد توجه قرار میدهد، مرداد ماه امسال یکی از جنجالیترین طرحهای خود را به اجرا گذاشت.
او صدها تن از ایرانیان مقیم خارج از کشور را به بهانه برگزاری سمیناری به هزینه دولت به ایران دعوت کرد. این اقدام آقای مشایی به حق بزرگترین طرح تبلیغات سیاسی وی از زمان شکل گیری دولت احمدینژاد تا کنون بوده است.
آقای مشایی ژستی میهنپرستانه به خود میگیرد و ادعا میکند که ایران با تاریخ غنی خود که به پیش از اسلام باز میگردد در برابر کوته نظریهای اعراب مقابله کرده و اسلام را حفظ کرده است.
این موضع گیریهای آقای مشایی، واکنشهای تندی را در میان رهبران مسلمان عرب و روحانیون به دنبال داشته است.
این در حالی است که آیتالله مصباح یزدی، اصلیترین مدافع احمدینژاد، بارها نسبت به خروج از اسلام هشدار داده است.
منتقدان آقای مشایی با توجه به رویکردهای وی نسبت به اسلام و ولایت فقیه، هر روز بیشتر نسبت به جایگاه ویژه او در نزد رئیس جمهور و دولت انتقاد و در عین حال ابراز نگرانی میکنند.
به نوشته اکونومیست، با آنکه آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، همواره محمود احمدینژاد را در سایه حمایتهای خود نگه داشته است، اما بر سر آقای مشایی با رئیس جمهور موافق نیست.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در تابستان 88 و هنگامی که رئیس جمهور در تدارک کابینهاش بود، با اعطای پست معون اول رئیس جمهور به اسفندیار رحیم مشایی مخالفت کرد و موجب شد تا آقای مشائی در جایگاه رئیس دفتر احمدینژاد، مهمترین نقش مشاورهای را از عضو خانواده خود دریافت کند.
حالا پس از گذشت یک سال آٔقای مشایی در پستی جدیتر باز هم چالش برانگیز است. او این روزها به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور در مسائل خاورمیانه به وزارت خارجه رفته است.
مسئولیت تازه آقای رحیم مشایی سرپرستی تیمی است که به دستور آقای احمدینژاد و مستقل از وزارت خارجه تشکیل شده است تا در مورد امور آن تصمیم گیری کند. این تیم مستقیما زیر نظر رهبری اداره میشود.
حضور مشایی در این پست کلیدی در امور بینالملل کشور، چالشی تازه را میان رئیس جمهوری و وزیر خارجه رقم زده است.
اکونومیست تاکید میکند که از نگاه محمود احمدینژاد و در شرایط موجود که ایران تحت فشار فزاینده غرب برای توقف فعالیتهای هستهای خود قرار دارد، باید بتواند در سطوح عالی با دشمن قدیمی خود، ایالات متحده آمریکا به مقابله بپردازد.
ایران در شرایطی به فعالیتهای هستهای خود ادامه میدهد که حدود یک ماه پیش پس از گذشت سه دهه نیروگاه اتمی بوشهر را توسط روسها راه اندازی کرد.
در عین حال محمود احمدینژاد برای چندمین بار پیشنهاد کرده است که با رئیس جمهور آمریکا به مناظره بنشیند. هر چند طرف آمریکایی نیز به مذاکره با ایران بر سر مناقشات هستهای تاکید میکند، اما آقای احمدینژاد قصد ندارد در مذاکره با رئیس جمهور آمریکا بحران هستهای ایران را حل کند که در صدد است به مشکلات جهانی و ارائه راهکار برای آن بپردازد.
در مقابل باراک اوباما، تحریمهای جدیتری را علیه ایران امضاء کرده است و هر روز بیشتر بر اجرای آن تاکید میکند و در عین حال تلاش دارد تا از این طریق به محبوبیت خود در داخل آمریکا نیز بیافزاید.
اکونومیست دلیل دیگری نیز برای آنکه آقای مشایی را نقطهای منفی در کارنامه محمود احمدینژاد معرفی کند، ارائه کرده است. در شرایطی که در جریان مذاکرات صلح خاورمیانه، مقامات دولت ایران این مذاکرات را خیانت قلمداد کردند و رهبران فلسسطینی شرکت کننده در این مذاکرات را «خائن» به مردم فلسطین نامیدند، هیچ کس فراموش نکرد که اسفندیار رحیم مشایی در جریان سفرش به نیویورک به همراه آقای احمدینژاد، به مذاکره و دیدار مخفیانه با سفیر اسرائیل متهم شده بود.
نویسنده این ماهنامه اعتقاد دارد که ممحمود احمدینژاد بر خلاف جاهطلبیهایی که در خارج از کشور نمایش میدهد، در داخل بازی خطرناکی را آغاز کرده است.
او در خارج کشور به نقض حقوق بشر شناخته میشود در حالی که مدعی است که شعائر اسلام را به اجرا در میآورد؛ در داخل با چالش سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز و به طور کل مقابله با آثار تحریمهای بینالمللی دست و پنجه نرم میکند. به خصوص که این روزها او با چالشی جدی و خطرناک به نام هدفمند کردن یارانهها نیز روبهروست.
با این وجود هر قدر محافظهکاران با احمدینژاد بر سر مشایی اختلاف داشته باشند، اما یک نقطه تفاهم در این میان وجود دارد و اصرار بر ادامه فعایتهای هستهای ایران و نیز از میان برداشتن جنبش سبز است.
اکونومیست تاکید میکند که با وجود تمام چالشهایی که امروز دولت ایران با آن روبروست، اما اسفندیار رحیم مشایی به حق اصلیترین مسئله امروز دولت محسوب میشود.