نویسنده وبلاگ سینجیم با نگاهی دیگر از حوادث پس از انتخابات میگوید.
هزار بار گفتهام، نه اینجا، هر جا نشستهام و پا شدهام. حتی در اتاق چند نفرهمان؛ سین جیم اتاق نیست اینجا سلوله. همان سلول چند نفرهمان با آدمهایی که یکی دو روز بود میشناختمشان اما جرم همهمان یک چیز بود؛ سین جیم جرم نه، اتهام... همان اتهام همهمان یک چیز بود اقدام علیه امنیت ملی.
خلاصه که هزار بار گفتهام روزهایی بود که نه، سالها بود که ما در اقلیت بودیم. اقلیتی که «دنیای سخن» و«آدینه» و «ایران فردا» و «پیام امروز» میخواندیم. اقلیتی که دموکراسی میخواستیم، به دنبال سکولاریسم بودیم. اقلیتی که در روز هجده تیر که بیشترین تعدادمان گرد هم آمدند سی چهل هزار نفر دور هم جمع شدیم. ما اقلیتی بودیم که حضوری در حسینیه ارشاد و کانون توحید و خانه دکتر فلانی و دفتر مهندس بیساری داشتیم.
حالا اکثریت که نه بیشمار شدهایم. حالا لولهکش ساختمان میگوید خانم دین باید از سیاست جدا باشه دیگه هر خری اینو فهمیده. نمیدونم منظور از هر خر کیه ولی صدایی در ذهنم میگوید سکولاریسم+لوله کش
راننده تاکسی میگوید اگه راست میگن صندوق بذارن از همه بپرسن ما رو میخواین یا نه. نصف اونایی که به اینا گفتن آری الان مردن؛ رفراندوم.
کارگری که اتاقمو تمیز میکنه میگه خانم ترکیه و افغانستان از ما زدن جلو. انتخاباتو دیدین؟ و اینم انتخابات آزاد و همه اینا خاطراتی دارن از تابستون و پاییز و زمستون پارسال که به خاطر همین خواستهها اومدن تو خیابون و کتک خوردن. خودشون یا بچه هاشون.
من اگه عزیزی تو زندان یا تبعید در اون ور مرزها نداشتم همین حالا پیروز بودم. همین حالا که دیگه در اقلیت نیستم. همین حالا که همهمون در حال ساختن ایرانیم.
پینوشت: امسال دولت هر گونه کمکی را به خانه سینما دریغ کرد. برای همه کارهایش. جشنی که چند روز پیش برگزار شد همهاش از جیب تهیه کنندگان سینما بود و کار رایگان عاشقان سینما در صنوف دیگر. این شد که نشان دادند ما بدون کمک میتوانیم سینمایمان را بسازیم.
من همیشه فکر میکردم سینماگران آخرین متحدان این مملکت خواهند بود.