نسخه آرشیو شده

روباه در پوست شیر
«مانور اقتدار»، عکس از ایسنا
از میان متن

  • زبان بی زبانی عکس‌ها می‌گوید حالا ما مسلط‌ ایم. ما با کمک اوباشی که شما را در خیابان به قصد کشت می‌زدند بر اوضاع مسلط‌‌ ایم
مهدی جامی
دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۹ - ۰۵:۰۲ | کد خبر: 56675

مهدی جامی، روزنامه‌‌نگار، در یادداشتی که برای مردمک نوشته، به نشانه‌ شناسی مراسمی پرداخته است که با عنوان «مانور اقتدار» دهم مهر در تهران و در حضور مقامات امنیتی و انتظامی ایران برگزار شد.

پلیس ایران روز شنبه 10 مهر در جریان «مانور اقتدار» تظاهرات برگزار می‌کند و در آن شعار می‌دهد: «از جمعه تا پنجشنبه تعطیل باید گردد» یا: «مسئول آشپزخانه تحویل باید گردد». لباس ها و اداها و برخی شعارهای دیگر مثل «نترسید نترسید ...» به نحو آشکاری یادآور اعتراض‌های خیایانی سال گذشته است. این یک مسخره بازی اساسی است و شکلک سازی از یک جنبش مردمی.

پلیس به عنوان نیروی قهریه نظام ولایی بخشی از محتوای ذهنی خود را در باره اعتراض‌ها بیرون ریخته و به آن پیکرینگی بخشیده است. این تظاهرات مصنوعی که برای نمایش سرکوب تدارک شده بیش از آنکه استهزای اعتراض‌‌های مردمی باشد نشانه‌های روشنی از شیوه نگرش پلیس و سیاست کنندگان مردم به دست می‌دهد.

1. اولین نشانه‌ای که از عکس‌ها می‌تابد تمسخر و استهزا و شکلک درآوردن است. طراحان تظاهرات طوری صحنه را چیده‌اند که این استهزا را باید نشانه‌ای از سرمستی آنها از حس پیروزی و شکستن اعتراض‌ها گرفت. چنین نمایشی از تظاهرات نمی‌توانست مثلا سال گذشته برگزار شود.
در اوج اعتراض‌ها و کلافگی پلیس انتشار عکس‌های تمسخر تظاهرکنندگان می‌توانست به تحریک بیشتر آنها بینجامد. این دست نمایش‌ها و شکلک سازی‌ها معمولا وقتی صحنه از رقیب خالی شده اتفاق می‌افتد. لات های قدیم وقتی حریف شان را زمین می‌زدند دور میدان می‌گشتند و نفس کش می‌طلبیدند. فریاد می زدند: دیگه نبود؟!

پلیس مردم را حریف خود گرفته و آنها را زمین زده است. حالا نوبت مسخره کردن شان رسیده است. شباهت رفتار سازمانی و حرفه‌ای پلیس با لات‌های قدیم یعنی آن نظام در نگاه و رفتار و منش پلیس، بازسازی شده است.
پلیس دارد با تکیه به لات بازی مردم را ساکت می‌کند. این فقط یک استعاره نیست. پلیس عملا در نوک حملات خود از اوباش استفاده می‌کند و آنها را مردم طرفدار نظام وا می‌نماید. ناچار بر فرهنگ این گروه نیز تکیه می‌کند.

2. به نظرم تقابل شدید دو گروه از مردم پایه درک این عکس‌ها ست. گروه‌های بزرگی از مردم که به رفتار نظام معترض بوده‌اند در این عکس‌ها به اوباش تبدیل شده‌اند. بدون اینکه مردم را اوباش کنید نمی‌توانید در منطق لات بازی با آنها در افتید. تبدیل مردم به اوباش ادامه همان منطق وارونه‌سازی است که در دوره پس از انتخابات بر گفتار رسانه‌ای و اجتماعی و سیاسی اقلیت حاکم مسلط بوده است. اوباش واقعی که رفتار آنها را در خیابان‌ها و زندان‌ها دیده‌ایم و گفتار آنها را از صدا و سیما تا سازمان ملل می‌شنویم نام خود را مردم نهاده اند.

3. عکس‌ها نشانه‌های درشتی از یک شکاف اجتماعی‌اند. در این عکس‌ها مردم طبقه متوسط شهری و زنانی که به آداب و حجاب تحمیلی نظام ولایی علاقه ندارند در مرکز قرار گرفته اند. پلیس نظام مامور است تا با زنان و مردانی برخورد کند که طوری دیگر لباس می‌پوشند. اما همانطور که این عکسها لباس این مردم را به تمسخر گرفته است و میل پنهان به تحمیل سبک خود را بر زندگی ایشان عریان کرده است زبان آنها را هم مسخره می‌کند.
عکسها شکلکی از مردم معترض و شهرنشین است و همزمان زبان آنها را نیز کج و کوله می‌کند. شعارهای برابری طلبانه تبدیل می‌شود به شعارهای بی معنا. گویی در نظام ولایی هر کس تظاهرات کند حرف حسابی ندارد. شعارهایش معنا ندارد. پلیس دارد به صد زبان نشان می دهد که زبان مردم معترض را نمی‌فهمد. پلیس از منطق نشانه‌ای و گفتمانی دیگری استفاده می‌کند که همزبانی اش را با مردم معترض غیرممکن می‌کند. در منطق پلیس، «رای من کو؟» به همان اندازه بی معنا ست که درخواست تعطیلی از جمعه تا پنجشنبه.


4. جریان شهری شدن روستائیان مهاجر یک جریان جدی اجتماعی در 40 ساله اخیر در ایران است. در این دوران هرگز تمایل شهری شدن متوقف نشده است و خود را در هزاران شکل در ادبیات و فیلم و ترانه و مد و جابجایی اجتماعی و آموزشهای مدرسی و زبان خیابانی ثبت کرده است. صحنه و آد‌م‌ها در این عکس‌ها از این مدل بهره برداری می‌کند. یک نمایش تمام عیار برای نوعی کاتارسیس اجتماعی. برای پاک شدن از آلودگی شهرنشینی.

شما برای ساعتی لباس طبقات شهری را می‌پوشید و ادای آنها را در می‌آورید. حتی فرصت این را دارید که لباس زنانه تن تان کنید و به مردان زن نما تبدیل شوید. امری که در اروتیسم حاکم بر این اوباشیگری بسیار قابل تحلیل است.اما این پوشش طبقات بالاتر فقط برای این است که بدانید آن بالاها خبری نیست. باشد هم امنیتی نیست. پلیس در مقابل شما خواهد بود. راه آسانتر این است که شهری شدن و ارتقای اجتماعی را فراموش کنید. به میل خود مهار بزنید. تا از امنیتی که پلیس نظام برای شما فراهم می‌کند برخوردار شوید.

در نظام ولایی امنیت در پایین بودن و یا تظاهر به پایین شهری بودن است. پلیس بروشنی پایگاه خود را در طبقات فرودست مردم می‌بیند و به هزار زبان می‌خواهد هر گونه تمایل به حرکت به سوی طبقات متوسط را مهار کند یا نهیب بزند. تمسخر و سرکوب و وارونه سازی روشهای رایج نظام و قوه قهریه اش برای مهار این تمایل بوده است.

مصرف این عکسها طبعا برای من و شما نیست. ما از تمسخری که در این عکسها هست رمیده می‌شویم و با درک فاصله‌ای که این نظام از ما می‌گیرد آن فاصله را تایید می‌کنیم. پلیس هدف اش طبقاتی است که در این عکسها لباس طبقات متوسط را پوشیده‌اند. این نظام همه‌کاری می‌کند تا از پیوستن طبقات تازه مهاجر به طبقات شهری شده جلوگیری کند. این نظام در میان طبقات شهری از مذهبی و غیرمذهبی جایی ندارد. ناچار جای خود را در طبقات فرودست محکم می کند و به فرهنگ فرودستان می‌لغزد. فرودستانی که از نوعی کینه و کنجکاوی به طبقات آزادتر و مرفه تر سرشارند. پلیس آن کینه را تقویت می‌کند و این کنجکاوی را به این صورت‌ها به کار می‌گیرد و مهار می‌کند.

5. در این عکسها سرمستی هست. یا میلی برای به رخ کشیدن اینکه «ما پیروز شده ایم» و «این پیروزی موقت هم باشد خط مقدم را حفظ می‌‌کنیم». این مانورها دنباله آن ادبیات وزارت ارشادی است که «جنبش سبز مرده است» و «مرده را نباید احیا کرد» (محتوای دعوای اهل ارشاد با اهالی سینما). پلیس سخت تلاش می‌کند که نشان دهد جنبش مرده است و با تمسخر مردم معترض و شعارهاشان می‌خواهد بگوید از اول هم جنبشی وجود نداشته یا داشته اما ریشه نداشته است.

زبان بی زبانی عکس‌ها می‌گوید حالا ما مسلط ایم. ما با کمک همان اوباشی که شما را در خیابان به قصد کشت می‌زدند بر اوضاع مسلط ایم. ما برای شما شکلک در می‌آوریم. منطق پلیس ایران منطق بزرگسالی و خردمندی نیست. منطق لجبازی و بچه دبستانی ها ست. پلیس ایران با همین نمایش نشان می‌دهد که پلیس همه مردم ایران نیست. پلیسِ بخشی از مردم علیه بخش بزرگتری از مردم است.

امنیت برای پلیس ایران در ساکت کردن و به انزوا راندن طبقات شهری است. امنیتی که هر ناظری که به امنیت پایدار نظر داشته باشد ناپایداری اش را بروشنی می‌بیند. ایران بدون تکیه کردن متعادل به همه مردم خود امنیت نخواهد داشت. اما این نکته ساده سی سال است با ستیز پس زده می‌شود. و اکنون به سیاست رسمی تبدیل شده است. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

mona ameri

به تمامي نشانگر درون اين افراد است:زشت، تهوع آور و بي كمترين بهره اي از هوش.

mona ameri | ۱۳ مهر ۱۳۸۹ - ۰۲:۲۶
irani

aghayan lebase vaghty ke hava pas meshe be tan kardan ta on zaman ke nobateshoon shod kasy nashnasateshoon

irani | ۱۲ مهر ۱۳۸۹ - ۲۳:۲۴
Mitra

vaghatie rahbareshon shaboon bie mokh bashe az inha che entezari darie inha police nistan mozdoor hastan. baraye hamin az dalghak bazie ham roy gardan nistan poole dige .poodashte bash ro sibil shah naghare bezan doolat ham pool dareh dalghak parvaresh mideh bejaye polos albate malijak.

Mitra | ۱۲ مهر ۱۳۸۹ - ۲۱:۱۳
یزدان

اصلا گیریم تیپ معترضان همینه که اینا میگن و شعارها هم در حد “از شنبه تا 5شنبه تعطیله”. نظام از اینا ترسیییییید؟ و گلوله به سمتشون حتی روز عاشورا شلیک کرد؟ پس بیش از اونچه فکر میکردیم نظام پوچ و ضعیفی داریم

یزدان | ۱۲ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۶
Saman

اين سيرک متهجن از افراد چماقدار و دلقک و افراد سابقه دار نشانی از طرز تفکر طالبانی و مريض آقايان ميباشد؟.چگونه ميخواهند حضور ميليونها زنان و مادران شجاع و مبارز ايرانی را در تظاهرات  اعتراض به نتايج انتخابات را ناديده بگيرند؟!!!

Saman | ۱۲ مهر ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۴
بابک خرمدین

آنچه در این عکس میبینم اعتقادات و افکار واندیشه های این موجودات است که اگر ظاهر شود همین است که میبینیم . مضحک و تهوه آور

بابک خرمدین | ۱۲ مهر ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۳
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی