اسکات پترسن، خبرنگار کريستين ساينس مانيتور در استانبول و عکاس آژانس «گتی»، روز چهارشنبه از کتابش درباره ایران رونمایی کرد. او در سفرهای خود به ايران نه تنها با هنرمندان، فيلمسازان، روزنامهنگاران ملاقات و گفتوگو کرد بلکه پای صحبت بسياری از سياستمداران و چهرههای مطرح و بانفوذ مذهبی و سياسی ايران نشست.
اسکات پترسن، خبرنگار کريستين ساينس مانيتور در استانبول و عکاس آژانس «گتی»، است. او در طی بيست سال گذشته به کشورهای مختلف جهان از سومالی و رواندا گرفته تا افغانستان، عراق و ايران سفر کرده و شرح مشاهدات خود از جنگها و تراژدیهای انسانی را نوشته است.
روز گذشته انجمن فرانت لاين لندن که کلوپ مستقل روزنامهنگاران مقيم لندن است، در برنامه ويژهای به رونمایی کتاب «ای شمشيرها مرا دريابيد، سفری به ايران آن سوی تيتر رسانهها» نوشته اسکات پيترسن پرداخت.
او در سفرهای خود به ايران نه تنها با هنرمندان، فيلمسازان، روزنامهنگاران ملاقات و گفتوگو کرد بلکه پای صحبت بسياری از سياستمداران و چهرههای مطرح و بانفوذ مذهبی و سياسی ايران نشست.
کتاب قطور و 750 صفحهای پترسن، به خاطر همين تنوع نگاهها و ديدگاهها، میتواند تصوير متفاوتی از ايران امروز به خوانندگان غربی ارائه دهد اگرچه من نيز با مازيار بهاری، روزنامهنگار و فيلمساز ايرانی مقيم لندن همعقيدهام که کتابهایی از اين دست در نهايت، هيچ چيز تازهای برای مخاطبان جدی ايرانی ندارند.
در آغاز اين مراسم که با حضور نويسنده کتاب و تعدادی از روزنامهنگاران و نمايندگان رسانههای مطرح انگلیسی زبان و فارسی زبان از جمله سی.بی.اس، کانال چهار، تلگراف و بی.بی.سی فارسی برگزار شد، ابتدا ليندزی هيلسام، ويراستار خبری کانال چهار بريتانيا، اسکات پيترسن را کوتاه معرفی کرد و به دنبال آن، پترسن، برخی از عکسهای خود را که در دورههای مختلف حضور خود در ايران گرفته بود به صورت اسلايد شو به نمایش گذاشت.
نشانهشناسی شمايلهای مذهبی و سياسی
بخش مهمی از زمان برنامه به نمایش عکسها و توضيحات مفصل پيترسن برای هر عکس و آيکونوگرافی آنها اختصاص داشت. او با هيجان و شور وصفناپذيری، عکسهایی را که در طی سفر 13 ساله خود به نقاط مختلف ايران و در مناسبتها و مکانهای مختلف گرفته بود، تشريح کرد.
بيشتر عکسها مربوط به جوانان بسيجی و نيروهای سپاهی بود که پيترسن آنها را هنگام رژه نظامی با هدبندهای سرخ و سبز و شعارهای مذهبی و سياسی رايج در ايران (يا ثارالله، يا ابوالفضل، يا سيدالشهدا) عکاسی کرده بود.
اين عکسها بيانگر توجه پترسن به فرهنگ سياسی حاکم بر ايران و تمايل او به نشانهشناسی شمايلهای مذهبی و سياسی است که در نوشتههای ژورناليستی او برای کريستين ساينتس مانيتور نيز قابل جستوجوست.
اما عکسهای پترسن، عليرغم تنوع سوژهها، نه تنها دربردارنده نکته تازهای برای مخاطب ايرانی نبود بلکه از نظر هنر عکاسی نيز ويژگی بارزی نداشت.
زنان محجبه و حزباللهی، گروه هوی متال زيرزمينی ارمنی، دختران مدرن شهری که زبانشان را برای عکاس درآوردهاند، چاه جمکران و انبوه زائرانی که دستشان را به سمت آسمان بلند کرده و بازگشت امام موعود را طلب میکنند، ديوار سفارت سابق آمريکا در تهران با تصوير گرافيکی «شيطان بزرگ»، همه و همه برای مخاطبان غربی جذاباند و اگر توضيحات پيترسن نباشد، میتواند آنها را گيج و متحير کرده و تصوير عجيب و غريبی از ايران امروز را در ذهنشان بسازد.
توضيحات پترسن برای عکسها گاهی از متن عکسها فراتر رفته و به پسزمينههای فرهنگی، سياسی و ايدئولوژيک آنها میپردازد. عکس زائران جمکران، بهانهای میشود برای عکاس و نويسنده ساينس مانيتور که به انديشههای «امام زمانی» محمود احمدینژاد و همفکران او اشاره کند.
يا عکسی از بسيجی معروف و کهنسال ايرانی، حاجی بخشی که با قطار فشنگ بر گردن و تفنگ کلاشينکوف حايل در مقابل دوربين پترسن ژست گرفته است، داستانهایی را در ذهن عکاس زنده میکند که از زبان حاج بخشی شنيده است و مربوط به دوران جنگ جهانی دوم است، زمانی که حاج بخشی 9 ساله بود و با ديدن صحنه کشته شدن دوستش به دست سربازان انگليسی، تصميم میگيرد از آنها انتقام بگيرد و اتومبيل يک افسر انگليسی را منفجر میکند.
عکاسی از شخصيتهای سياسی موافق و مخالف نظام
پترسن از بيشتر شخصيتهای سياسی و رهبران موافق و مخالف نظام در داخل کشور از محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی گرفته تا محمود احمدینژاد و ميرحسين موسوی عکاسی کرده و داستانهای جالبی از ملاقات و ديدار خود با آنها در مکانهای مختلف دارد. در توضيح عکسی از هاشمی رفسنجانی هنگام رای دادن بر سر صندوق رای در جماران در سال 2005، زمانی که انتخابات رياست جمهوری را باخت و به رقيب خود، محمود احمدینژاد واگذار کرد، به ياد میآورد که او چگونه مانند يک امپراتور وارد صحنه شد و گفت که راديکاليسم در کشور ديگر جایی ندارد.
همينطور عکسهایی از سفر استانی آقای احمدینژاد به بيرجند، يک هفته قبل از انتخابات رياست جمهوری سال گذشته، همراه میشود با توضيحات مفصل پترسن درباره شخصيت و رفتار «پوپوليستی» رئیس جمهوری ايران که به گفته پترسن، ساندويچ فروش سادهدل بيرجندی او را فرستاده امام زمان میداند.
پترسن در تشريح عکسی از محمد خاتمی میگويد که وقتی برای نخستين بار به او دست داد، احساس کرد که دستهای نرم يک فيلسوف را فشار داده است.
عکسهای پترسن تا زمان انتخابات رياست جمهوری سال گذشته را دربر میگيرد و او موفق نمیشود، شورشها و خشونتهای خيابانی بعد از انتخابات ايران را ثبت کند چرا که به گفته خودش، به دستور دولت همراه با روزنامهنگاران و خبرنگاران غربی ديگر، مجبور شد ايران را ترک کند.
«ديدم که صندوقهای رای جابجا شدند»
در قسمت ديگری از اين برنامه، بعد از نمایش عکسها، اسکات پترسن، به خواندن بخشهایی از کتاب خود پرداخت که خاطرات 13 ساله او و سی بار سفر او به ايران را دربرمیگيرد.
پيترسن گفته است که نام کتاب را از اين جمله امام حسين در روز عاشورا گرفته است که خطاب به دشمنانش گفت: اگر دین محمد پا بر جا نمیماند مگر با مرگ من، پس ای شمشیرها مرا دریابید.
اين خاطرات عمدتا مربوط به دوران رياست جمهوری خاتمی، شکست اصلاحطلبان، به قدرت رسيدن محمود احمدینژاد و تقلب در انتخابات رياست جمهوری سال 1388 بود.
او در پاسخ به سوال خبرنگار تلويزيون سی.بی.اس آمريکا (همانند او مدتی در ايران بوده) که پرسيد چه مدارکی برای تقلب در انتخابات ايران در دست داری، گفت که هتل وی در خيابان فاطمی نزديک وزارت کشور بوده و از نزديک ديده است که چگونه صندوقهای رای قبل از شمرده شدن جابجا شدند.
او در مورد ارتباط احمدینژاد با مصباح يزدی گفت که نفوذ يزدی، نفوذی معنوی است و تنها روی احمدینژاد نيست بلکه طيف وسيعی از محافظهکاران تندرو ايران را دربر میگيرد. او گفت هدف اصلی يزدی اين است که نگذارد به هيج وجه اصلاحطلبان در ايران به قدرت برسند.
او درمورد غيرقابل پیشبينی بودن رويدادها و تغييرات سياسی در ايران گفت که هيچ کس پيروزی خاتمی در انتخابات را باور نداشت. به گفته پترسن، ميرحسين موسوی نيز در نظر بسیاری از مخالفان دولت، چهرهای کاريزماتيک و محبوب نبود اما ناگهان همه چيز به نفع او تغيير کرد.
در اينجا ليندزی هيلسام نيز با اشاره به پيروزی احمدینژاد در انتخابات دوره قبل گفت که هيچکس پيروزی او را نيز انتظار نداشت.
اسکات پترسن در بخش ديگری از پرسش و پاسخ با مخاطبان برنامه، در پاسخ به اين سوال که به نظر او تغيير حکومت در ايران، از راه مسالمتآميز و آرام خواهد بود يا خشونتآميز، گفت: مردم ديگر اعتقادی به انقلاب و روشهای خشونتآميز ندارند اگرچه صحنههای بعد از انتخابات به ويژه در برابر دوربينهای ويدئویی خشونتآميز بود و نشان میدهد که روش مردم ايران برای تغيير حکومت، ترکيبی از روشهای مسالمتآميز و خشن است.
«ايرانیها به آمريکا و فرهنگ آمريکایی علاقهمندند»
از اسکات پترسن پرسيدم که در طول اين سالها که به ايران سفر کرده، ضد آمريکایی بودن ايرانیها را تا چه حد باور کرده است. پترسن در پاسخ گفت که ايرانیها عليرغم تمايلات ضد آمريکایی حکومت به آمريکا و فرهنگ آمريکایی علاقهمندند. او گفت که پوستر همفری بوگارت را در بيشتر خانههای ايرانی میتوان ديد.
او روزی را به ياد آورد که بعد از مسابقه فوتبال ميان ايران و آمريکا در جام جهانی، عدهای در ميدان ولی عصر تهران، پرچم آمريکا را آتش زدند اما يکی از جوانها ناگهان از راه رسيد و آن را خاموش کرد و زير بغل گذاشت و در رفت.
از پترسن درباره برداشتاش از واژه «غرب زدگی» در فرهنگ سياسی معاصر ايران پرسيدم که در پاسخ گفت ايده مقاومت دربرابر فرهنگ غرب، از مدتها قبل در ايران وجود داشته و با انديشههای ضدغربی جلال آل احمد و افکار علی شريعتی، ايدئولوگ انقلابی شيعه در دهه شصت، قویتر شد و شکل تازهتری پيدا کرد. به گفته پترسن، انقلاب ايران و بسياری از شعارهای آن نشئت گرفته از افکار شريعتی و آل احمد بود.
اسکات پترسن در پايان اين برنامه، کتاب خود را برای خريداران امضا کرد. مازيار بهاری، کسری ناجی، معصومه طرفه و بهروز تورانی از شرکت کنندگان اين مراسم بودند.