نویسنده وبلاگ خاکنوشت یکی از دلایل مایوسشدنش از جنبش سبز را اجبار آن به حمایت از سیاستهای اقتصادی مشابه با دولت حاضر در ایران میداند
1- فرض من این بود که رهبران معترضان با تکیه بر استراتژی «فشار از پایین، چانه زنی از بالا» میتوانند امتیازاتی را در جهت اهداف مطلوب من (چیزهایی مثل تضعیف نهادهای تمامیتخواه و لغو نظارت استصوابی برای مجلس آینده) حاصل کنند. اما در عمل چنین نشد و حاکمیت نشان داد حداقل انعطاف را در مقابل حداقل خواستهها ندارد. در نتیجه این شکست بود که جنبش سبز تمایل به «مردمی تر شدن» پیدا کرد و رهبران آن به دیدار رهبران سایر جنبش های فعال مانند جنبش زنان و جنبش کارگری رفتند. اینجا بود که برای من زنگ خطر به صدا در آمد. از این رو که حتی اگر جنبش سبز پیروز میشد، صبح پیروزی صبح من به عنوان یک مدافع سرمایهداری و بازار آزاد نبود، صبح طبقات پایین دستی بود که به واسطه فعالیتها و اعتصابات آنها جنبش پیروز میشد و لاجرم انتظار داشتند دولت پیروز آنها، سیاستهای ضد سرمایهدارانه تری اتخاذ کند.
در باور شخصی من، آنچه تجربه «جمهوری اسلامی» در سی سال گذشته را شکست خورده کرد، نه اجرای قوانین اسلامی بود و نه حتی اصل ولایت فقیه یا هشت سال جنگ تحمیلی، بلکه اجرای سیاستهای شبهه کمونیستی بود که باعث شد جمهوری اسلامی در عمل از پس مطالبات مادی مردم برنیاید، فلذا به نقطه اسفناکی برسد که همه فعالان سیاسی آن (از رهبری تا یک کنشگر ساده، هرکدام به نوعی) به دنبال جراحیهای بزرگ باشند.
حالا چرا من میبایست به دنبال جنبشی بدوم که، به فرض پیروزی، در عمل بخاطر حفظ نیروی حامیاش، مجبور به اجرای همان سیاستهای غلط خواهد بود؟
واقعا ما ایرانیها ملت خنده داری هستیم . ان وقت همش نق میزنیم که چرا ما دموکراسی و پیشرفت و آزادی و حقوق بشر نداریم . اخه چرا باید داشته باشیم ؟ آیا چپ ها ی ما مثل برزیل و ویتنام و چین و روسیه هستند ؟ والله نه ! حزب توده و فدائیان و اخبار روز بیشتر شبیه استالین و لنین و کاسترو و چه گوارا هستند یا چپ های نو در مراکز مارکسیستی سابق ؟آیا مثلا سکولار ها و منتقدین جنبش سبز و اصلاح طلبی ( امثال نوری الا ، آرامش دوست دار ، محمد رضا نیکفر ، همین نیک آهنگ کوثر ، ....) مثل منتقدین و نظریه پردازان اروپای شرقی و ترکیه هستند ؟ بالله نه ! اینها بیشتر شبیه نظریه پردازان مارکسیست روسی که در سال ۱۹۱۷ در جا میزنند هستند . هنوز شاملو برای اینها ماه تابان است . هنوز ادیب اینها دولت آبادی است ، هنوز اینها از مارکس و انگلس میترسند انتقاد کنند ولی به هابرماس و فوکویاما و هانتیگون مثل نقل و نبات فحش میدهند انهم از نوع مارکسیستی استالینیستی . هنوز اینها به ضدیت با دین به جای نقد حضور دین در دولت که از شاهکار های شکست خورده مارکسیسم لنینیسم روسی است مشغول هستند .\nهمه هنر اینها این است که به سروش و کدیور و خاتمی و لیبرال ها حمله هیستریک کنند .\nآیا مثلا لیبرال ها و ملیون ما مثل ترکیه و مالزی و کره جنوبی بی اعتنا به این مارکسیست های روس محور به میدان می آیند و این جا خوش کرده ها در همه ارکان روشنفکری و سیاسی و فرهنگی را بازنشست میکنند یا ترجیح میدهند از ترس لجن پراکنی فراماسونری روس در سایه عافیت بنشنینند ؟ تا حال که ساکت بوده و میدان را به فراماسونری چپ وا گذارده اند .آیا مثلا مشروطه خواهان و سلطنت طلبان ما مثل مالزی و سوئد و دانمارک هستند و با قدرت به میدان نبرد با این استالینیست ها ی روس محور وارد خواهند شد ؟ آیا با دولت مردان امریکا وارد مذاکره خواهند شد و به آنها خواهند فهماند که در وب سایت های آمریکایی مثل رادیو فردا و غربی مثل دو چه وله این همه به اینها میدان دادن مار در آستین پروراندن است . یعنی همان اشتباهی که امریکا در میدان دادن به اسلام رادیکال در افغانستان کرد اما اینک به دشمن خونخوار دیگری ( مارکسیست های تحول نیافته و ارتدوکس ایران با ماسک سکولار ) دارد میدان میدهد چون به اشتباه فکر میکند اینها مثل مارکسیست های تحول یافته و لیبرال آمریکای جنوبی هستند . فقط مروری در وب سایت های اخبار روز ، پیک نت ، رادیو زمانه ، خودنویس ، .... به هر انسانی که الفبای مارکسیسم روسی را بشناسد نشان میدهد که اینها هنوز در ۱۹۱۷ غوطه ورند .آیا مثلا روز نامه نگاران و روشنفکران و فعالین سیاسی هوادار حقوق بشر ما اصلا دنبال کشف حقیقت حتا در زمان معاصر هستند تا چه رسد به تاریخ ؟ ایا کسی به این دیناسور های روسی اعتراض میکند وقتی آنها هنوز از لنین و استالین و کاسترو و چه گوارا ، .... دفاع میکنند که دیکتاتور بودند و هستند ، مخالفین را نابود کرده و به اردوگاه کار اجباری میفرستادند و میفرستند ، به بچه زیر ۱۸ سال و زنان و افراد غیر مسول رژیم قبلی رحم نمیکرده و آنها را بدون دادگاه و محاکمه ترور میکردند و میکنند ؟\nآیا کسی علیه این جو مصونیت سیاسی چپ روسی و وابسته های ان در رسانه ها ، کانون های مختلف سیاسی فرهنگی ، ادبی ، ... تا کنون جرات نوشتن مقاله یا انجام یک تحقیق و بررسی را داشته ؟
چه گونه است که در وب سایت های چپ روسی یک دفعه به بنی صدر حمله میشود با یک عکس و یک مقایسه بی معنی ؟ و هیچ روشنفکر و روز نامه نگاری ککش هم نمیگزد ؟ چه گونه است که یک دفعه به رضا پهلوی حمله میشود که چرا زیادی دموکرات است ! یا حق ندارد فعالیت سیاسی بکند چون پدرش چنین و چنان کرده ؟ یا داریوش همایون حق ندارد راجع به تمامیت ارضی ایران و مشکل ساز بودن سیستم فدرال در ایران سخن بگوید چون در رژیم قبلی وزیر بوده ؟ دکتر یزدی حق ندارد از بازگشت به قانون اساسی نوشته حسن حبیبی که ولایت فقیه نداشت سخن بگوید چون وزیر خارجه دولت موقت بوده و در کنار ایت الله خمینی ؟ \nاما موسوی حق دارد از بازگشت به قانون اساسی فعلی سخن بگوید ؟ نخست وزیر محبوب امام هم بوده ؟ انهم در سالهای سیاه ۶۰ تا ۶۸ ؟\n گنجی حق ندارد نظر خودش را در مورد انتخابات و میزان رای کاندیداها که هنوز پرسش بر انگیز است مطرح کند اما کوثر حق دارد به اصلاح طلبان غیر روسی حمله کند یک طرفه ؟ اخبار روز و پیک نت و رادیو زمانه حق دارند تاریخ را دستکاری کنند به نفع مارکسیسم لنینیسم ؟
سروش حق ندارد از خارج کردن دین از دولت سخن بگوید چون ۳۰ سال پیش عضو ستاد انقلاب فرهنگی بوده ؟ اما موسوی حق دارد از دولت شدیدا مذهبی رادیکال چپ در دوران طلایی امام دفاع کند ؟ با اینکه رییس ستاد انقلاب فرهنگی بوده و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و در تمام دوران ۲۰ سال گذشته دفتر مخصو ص داشته در نخست وزیری ! مشاوره میداده به همه جز احمدی نژاد !\nدفتر تحکیم و زید آبادی شرف اهل قلم و سروش حق نداشته اند به کروبی رای دهند و دولت بادی و پیک نت و فراماسونری به آنها تاخته. اما فراماسونری به تشخیص عبدلله شهبازی و عمویی و زر افشان و .... حق داشته در مقابل رفسنجانی به احمدی رای دهد و الان به موسوی در مقابل احمدی ! چون احمدی میخواست با امریکا مذکره کند !\nکسی هم اکنون حق ندارد به لاریجانی مجلس انتقاد کند چون یکی از کاندیداهای احتمالی فراماسونری برای دور بعدی است و اگر چه به ایرانیها اهانت کرده و ادعای شکنجه از طرف کروبی را ولی ضد آمریکاست و بهتر از ان ضد اوباماست !\nکدیور حق ندارد بگوید هم غزه هم لبنان اما اسماعیل خوئی و سایر اعضای فراماسونری روسی حق دارند شعار جمهوری ایرانی را با ناسیونالیسم هیتلری مقایسه کنند و از ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی بودن جنبش حمایت و از شعار مرگ بر روسیه مردم تبری جویند و هیچ کس ککش نمیگزد حتا کوثر قهرمان افشا گری بی ملاحظه . کانون نویسندگان و زر افشان و ریس دانا و پرولتاریایی های دیگر حق دارند جنبش سبز را سوار بر امواج رسانه ای غرب بنامند و جنبش دانش جویی را مسخره کنند و صمد غرق شده در رود خانه را ستایش کنند که در حال فرار به سمت قبله پرولتاریا بود و گناهش را به دروغ گردان شاه بیاندازند و ساواک ، شاعر آزاده ای را ترور کنند تا گناهاش گردن شاه بیفتد ، ...... اسلحه دست بگیرند تا مثلا انقلاب مسلح بکنند با حمایت شوروی , نظامی نفوز دهند داخل دو رژیم تا کودتا کنند به سبک افغانستان یا اشغال نظامی مثل فرقه آذربایجان و یا قاضی محمد در کردستان ، بلوا راه بیندازند و کشتار در کردستان و گنبد و دانشگاه و ..... اما مجاهدین خلق حق ندارند با استفاده از کمک خارجی و ترور وابسته های حکومت سعی در به قدرت رسیدن داشته باشند ؟\nما ایرانیها با این یک بام و دو هوا لیاقاتمان همین است که داریم . از این بد تر هم زیاد دور نیست سرمان بیاید تا اینکه از گذشته درس بگیریم و این فرهنگ مارکسیستی لنینیستی روسی را که در زرورق اسلام فقاهتی یا خط امامی به خوردمان داده شده بالا بیاوریم . \nتا زمانیکه روز نامه نگاران و مورخان و نویسندگان و کوشندگان سیاسی غیر فراماسونری روس وارد این صحنه نبرد واقعی نشوند و به بازیهای طراحی شده و هدایت شده توسط فراماسونری مارکسیست های روسی ادامه دهند تغییری متصور نیست . \nاین کوثر هنوز به جایی نرسیده روزی ده تا مقاله به نفع خودش توی وب سایت میگذاره تا دهن دگر اندیشان را ببنده . آنوقت به اصلاح طلبان حمله میکنه که چرا آنها فقط حرف خودشونو میخوان به کرسی بشونند .
این استدلال به شدت غلطه. در جنبش سبز همهجور آدمی پیدا میشه. از کارگر تا بچهپولدار یا بچهسوسول (به قول بسیجیهایی که کتکمان میزدند). هرکس که در تظاهرات اعتراضی قبل و بعد از انتخابات شرکت کرده باشه اینو به وضوح دبده. اکثر اصلاحطلبان داخل و فعالان خارج کشور هم نظام اقتصادی مورد نظرشون لیبرال دموکراسی بوده و هست. اتفاقاً این از اتهاماتیست که حکومت به مخالفان میزند و آنها را مزدور نظام سرمایهداری میداند! این نکته را هم مایلم اضافه کنم که اساساً جنبش سبز تنها آلترناتیو واقعی در برابر گسترش قدرت نظامیان است. باندی که قدرت را در دست گرفته به هیچ وجه با روشهای معمولی مثل رأی دادن و برگشتن به خانه کنار نمیرود. اگر هم قرار باشد در انتخابات شرکت کنیم، نیاز به پشتوانهی عظیم اجتماعی داریم که به صحنه بیاید و «پای رأی خود بایستد». وگرنه همین آش است و همین کاسه، و از سرمایهدار گرفته تا کارگر همه بدبخت میشوند. شما اگر انتقادی به جنبش سبز دارید، راه مفیدترش این است که به عنوان عضوی از جنبش سبز فعالیت کنید و سعی کنید در مورد انحرافات چپگرایانه روشنگری کنید. وگرنه از این سیستم فعلی هیچ آبی برای هیچ کس گرم نمیشود.