توماس گیفر، سینماگر آلمانی، کسی که توانسته بود چند ماهی پیش از قتل فروهرها، با آنها دیدار و گفتوگویی داشته باشد، در سال 2004 میلادی فیلمی پیرامون این واقعه مرگبار ساخت.
«حتی اگر تنم را پارهپاره هم بکنند، نمیتوانند مرا از تو جدا سازند.» این جمله، بخشی از نامه پروانه اسکندری به همسرش، داریوش فروهر است که به مناسبت چهارمین سالگرد ازدواجشان نوشته شده بود.
35 سال بعد، پیکر داریوش و پروانه فروهر در منزل مسکونیشان در تهران، به ضرب چاقو قطعهقطعه شد.
توماس گیفر، سینماگر آلمانی، کسی که توانسته بود چند ماهی پیش از قتل فروهرها، با آنها دیدار و گفتوگویی داشته باشد، در سال 2004 میلادی فیلمی پیرامون این واقعه مرگبار ساخت. فیلم «مرگ در تهران» شنبه ششم نوامبر در شهر وین و با حضور کارگردان و پرستو فروهر، دختر پروانه و داریوش فروهر به نمایش درآمد.
گیفر، تلاش میکند تا در فیلم مستند خود، جزییات و گوشههای ناگفته قتل فروهرها را به نمایش درآورد. روز بیست و هشتم ماه نوامبر سال 1998 میلادی، پروانه و داریوش فروهر در خانه خود به قتل میرسند.
پرستو، دختر فروهرها که ساکن آلمان است، دو روز پس از حادثه برای شناسایی پیکرها به تهران سفر میکند. او میگوید که خانه والدینش به شدت به هم ریخته بوده و قاتل یا قاتلان تمامی اسناد و مدارک فعالیتهای سیاسی آنها را غارت کردهاند.
توماس گیفر، پس از آشنایی با فروهرها در آلمان، به آنها علاقهمند میشود و تصمیم میگیرد مصاحبهای با این دو تلاشگر سیاسی ایرانی انجام بدهد. او تنها سه هفته پس از انجام این مصاحبه، یعنی در آذر ماه 1377 خورشیدی، از قتل فجیع فروهرها باخبر میشود.
گیفر در مصاحبهها و گفتوگوهای رسانهای خود اعلام کرده است که اولین انگیزه او برای ساختن این فیلم مستند، علاقه شخصیاش به دو انسان والا و ارزشمند بوده است. او که به شدت تحت تاثیر شخصیت داریوش و پروانه فروهر قرار گرفته بود. پس از آن توجه خاص او به مسائلی چون بنیادگرایی اسلامی و تروریسم سبب میشود که تصمیم خود را به مرحله اجرا دربیاورد.
گیفر میگوید که آخرین و نهاییترین دلیل او برای ساختن فیلم «مرگ در تهران» وجود پرستو فروهر است. به زعم وی، پرستو فروهر، زن عجیبی است که نه در پی انتقام که تنها برای یافتن عدالت، داستان قتل پدر و مادرش را پیگیری میکند.
گیفر تاکید میکند که نتوانسته است با تمامی کسانی که قصد مصاحبه داشته، دیدار کند. او میگوید، آنهایی که در «جبهه خیر» بودند، بدون استثنا همگی حاضر به مصاحبه شدند. اما مسئولان قوه قضاییه، قضات و دستاندرکاران پرونده قتل فروهرها هیچ یک حاضر به گفتوگو با وی نشدند.
پرستو فروهر معتقد است که دستاندرکاران قوه قضاییه و مقامات جمهوری اسلامی پروندههای قتلهای زنجیرهای و ازجمله آنها، پرونده قتل فروهرها را به نحوی «مسخره» مختومه اعلام کردند، بیآنکه عاملان اصلی این جنایات شناسایی و محاکمه شوند.
او میگوید، این پروندهها در افکار عمومی مردم ایران و جهان باز خواهد ماند. او امیدوار است که روزی اجرای عدالت در مورد این پروندهها امکانپذیر گردد.
توماس گیفر، در سال 1981 نیز فیلم مستندی پیرامون انقلاب ایران و سقوط شاه ساخته بود.
داریوش فروهر، فعالیت سیاسی خود را از 15 سالگی و پس از آشنایی با دکتر محمد مصدق آغاز کرد. او هنگامی که کشته شد، رهبر «حزب ملت ایران» بود. پروانه اسکندری (فروهر) مبارز سیاسی، عضو حزب ملت ایران و شاعر بود. مجموعه اشعار او پس از کشته شدنش، به همت دخترش پرستو گردآوری و با نام «شاید یک روز» در سال 1379 به چاپ رسید.
پس از نمایش فیلم، پرسش و پاسخ با توماس گیفر و پرستو فروهر برگزار شد. گرداننده این گفتوگو، حمید صدر، نویسنده ایرانی مقیم وین بود. این برنامه به کوشش انجمن «چهره ایرانی وین» برگزار شد.
پروانه را با ۲۷ ضربه چاقوی دم موشی به قتل رساندند. این نوع چاقو هنگام خروج از بدن پارگی های بیشتری از بافت های بدن را باعث می شود و حتا برای بیرون آوردن از بدن نیاز به زور دارد. برای همین، وارد کردن ۲۷ ضربه چاقو حداقل به یک و نیم دقیقه زمان نیاز دارد. بیشتر ضربات نیزبه قلب وی وارد می شود به طوری که قلب وی پاره پاره می شود. دو یا سه ضربه کارد دم موشی برای قتل وی کافی بوده است ولی آنها برای صواب و به عشق ولایت بدن پروانه را رها نمی کردند. داریوش فروهر را نیز با ۱۵ ضربه کشتند. در هنگام حمله به داریوش فروهر، دست وی را نیز در حین درگیری می شکنند. به گفته نیازی رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح، پیش از آنکه اعضای وزارت اطلاعات به داریوش و پروانه حمله کنند، درگیری لفظی شدیدی میان فروهرها و اطلاعآتی ها رخ می دهد. و اما چرا آنها را کشتند؟ تنها به یک دلیل: آنها با تمام وجود عاشق ایران بودند و برای آزادی ملت ایران از چنگال حاکمان ضد ایرانی لحظه ای آرام نداشتند. \nیادشان گرامی