مجمع تشخیص مصلحت نظام براساس نتایج تحقیقاتی که در این نهاد انجام شده، اعلام کرد که سیاستهای کنترل جمعیت نباید کنار گذاشته شود.
بخش پژوهشهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به اظهارنظرها و تاکیدهای محمود احمدینژاد برای افزایش جمعیت در ایران، این تحقیق را انجام داده و براساس آن، پژوهشگران این نهاد که روی این تحقیق کار کردهاند، افزایش جمعیت در ایران را بهعنوان یک راهبرد منطقی برای حل مشکلات، رد کردهاند.
رضا صالحی امیری، معاون مرکز تحقیقات پژوهشهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید: البته مجمع تشخیص نمیتواند بهطور مستقیم در سیاستهای دولت دخالت کند و فقط میتواند نتایج این تحقیقات را به مسئولان و رئیسجمهوری منتقل کرده و یا در قالب سیاستگذاری مجمع آنها را مطرح کند.
محمود احمدینژاد اوایل امسال در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که با سیاست «دو بچه کافی است» مخالف است زیرا به گفته او این شعار ناشی از سیاست غلطی است که غربیها انتخاب کردند و اکنون هم پشیمان هستند.
او همچنین بار دیگر در دفاع از این سخنان خود با تاکید بر اینکه «خدا روزیرسان است»، بچهدار شوید، گفته بود: «معنای دو بچه کافی است یعنی اینکه 40 سال دیگر نامی از ایران وجود ندارد و ما این خطر را میبینیم و هشدار میدهیم». او همچنین گفته بود: متوسط افراد خانوار در ایران به زیر چهار نفر و کمتر از دو بچه رسیده است. وقتی دو نفر ازدواج میکنند، دو بچه نیز بیاورند حتما تا آخر این دوبچه باقی نمیمانند، حادثه وجود دارد، بیماری وجود دارد.
این سخنان احمدینژاد البته با مخالفتهای زیادی در مجلس روبهرو شد؛ بیکاری، مشکلات مسکن، اشتغال و ازدواج جوانان و خط فقر از جمله مواردی بود که در انتقادهای نمایندگان نسبت به سیاست افزایش جمعیت مطرح شد.
براساس آخرین سرشماری که سه سال پیش انجام شد، جمعیت ایران بیش از 70 میلیون نفر تخمین زده میشود..
این در حالیست که دولت ایران همزمان سیاستهایی برای جلوگیری از بارداری را نیز اجرا میکند. حسن امامی رضوی، معاون سلامت وزارت بهداشت دولت نهم، در ششم بهمن 87 اعلام کرده بود که طی دو سال گذشته با افزایش دو روش جدید پیشگیری ازبارداری، تعداد روشهای تنظیم خانواده در ایران به 11 روش رسیده است.
برنامه تنظیم خانواده که از سوی «صندوق جمعیت سازمان ملل» به «انقلابی دیگر» نام گرفت، زمانی بهطور جدی در ایران مطرح شد که مهار رشد جمعیت به یک مشکل بزرگ اجتماعی تبدیل شد.
کمبود شیر خشک، چند شیفته شدن مدارس، نبود بهداشت، بیکاری و قیمت روزافزون مسکن از جمله پیامدهای سیاست تشویقی فرزند بیشتر بود که در دهه 60 در کشور رواج یافت.
با اعلام تنظیم خانواده به عنوان یک برنامه فراگیر برای کنترل زاد و ولد که با همکاری وزارتخانههای بهداشت و آموزش و پرورش و رسانهها اجرا شد، ایران در نخستین سالهای 70 خورشیدی یکی از کشورهای پیشتاز در زمینه کنترل جمعیت شد.
از طرف دیگر سخنان «احمدی نژاد»ناشی از تفکر و جهان بینی اوست. انجمن حجَّتیه در مورد ظهور امام زمان تئوری معروفی دارد و معتقد است جهان وقتی پر از ظلم و گناه شد، امام زمان هم ظهور می کند! البته نه اینکه به انجام گناه معتقد باشد، ولی درحاشیه این تز، آنتی تز و نتیجه این است که هرچه گناه کنیم و یا تعدِّی و ظلم شود، به تعجیل در ظهور امام زمان کمک کرده ایم و آدمهایی اهل ستم و گناهند که جزو همان اکثریت لایعقلون ولایعلمون قرآن هستند، هرچند که دراین اکثریت برخی بارشان همچون خر کتاب باشد و جزو باسوادان هم باشند!
درکتاب مقدس(عهدعتیق وعهدجدید) در باب ششم وهفتم می خوانیم «وخداوند پشیمان شد که انسانرا برزمین ساخته بود و در دل خود محزون گشت و خداوند گفت انسانرا که آفریده ام از روی زمین محو سازم و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را چونکه متأسف شدم از ساختن ایشان. اما نوح در نظر خداوند التفاوت یافت…و خداوند به نوح گفت انتهای تمامی بشر بحضورم رسیده است. زیرا که زمین بسبب ایشان پر از ظلم شده است و خداوند به نوح گفت تو و تمامی اهل خانه ات بکشتی در آئید زیرا ترا در این عصر به حضور خود عادل دیدم و از همه بهایم پاک هفت هفت نر و ماده با خود بگیر و از همه بهایم ناپاک دو نر و ماده و از پرندگان آسمان نیز هفت هفت نر و ماده را، تا نسلی بر روی تمام زمین نگاه داری. زیرا که من بعد از هفت روز دیگر، چهل روز و چهل شب باران ببارانم و هر موجودی را که ساخته ام از روی زمین محور سازم» و بااحتمال یک جنگ و نبرد هسته ای درآینده، (کتاب خطرنبردهسته ای نوین،ازانتشارات قلم رابخوانید) بعید نیست خداوند اینگونه بخواهد حادثه قوم نوح را تکرار کند؟! و نیز گفته اند: وقتی امام زمان ظهور کند،وی فقط 313 یار دارد!؟ و قس علیهذا….
در تفکر وجهان بینی«احمدی نژاد یسم» مردم جزو صُغّار هستند وبدلیل صغیر بودن، احتیاج به قَیِّم دارند(ولایت مطلقه فقیه درحکومت اسلامی همان قَیِّم مردم است که ازجانب خداوند توسط مجلس خبرگان رهبری کشف و به مردم معرفی می شود!) این مردم باید همچون گوسفند چوپان داشته باشند. چوپان کارش چیست؟ او گوسفند را برای پروراندن به چراگاه می برد تا هم در موعد مقرر شیرش را بدوشد و هم ذبحش کند و از گوشتش لذت ببرد. در چنین جهانبینی، تولید نسل بی حساب و کتاب و بدون ایجاد توزان و توزیع عادلانه عدالت و ثروت، فقط اکثریتی سیاهی لشگر تولید می شود تا در وقت خودش برای مصلحت عده ای ذبح و فدیه پنهان ماندن حقیقت شوند!
این درست است که روزی را خدا می دهد، اما یک ضرب المثل معروف هم هست که می گوید:«عقل که نباشد، جان هم درعذاب است». وقتی خانواده ای توان تربیت صحیح فرزند را نداشته باشد، روزی او از هر راهی (مال حرام و حلال) تصوری است که در جامعه عنیَّت یافته و مشاهده می شود: تولید نسل با گناه، (همان ظلم کردن به دیگران،حق الناس را به ترفندهای مختلف به یغما بردن و گوشت و پوستی که با دزدی نان از دیگران بدست آید وسرچشمه همه آنها هم دروغ،است) وجهی ازمصادیق همان «اکثرهم لایعلمون» و «اکثرهم لایعقلون» قرآن است:
جان چراغ است و عقل روغن او
عقل جان است و جان ما تن او
مُبرهن وواضح است که مقصود و منظور خداوند از شور، مشورت با «مشاورین نابالغ»، جاهل، سفیه و نادان نیست؛ و هیچ آدم عاقل برای مشورت سراغ مجلس سفیهان را نمی گیرد و دیوانگان را در امرخود به شور نمی خواند!
اما چرا اکثریت در اصطلاح قرآنی لایعقلون ولایعلمون هستند!؟
همه می دانیم که وقتی فردی بدنیا می آید، به اختیار خود وارد این جهان نمی شود. او از میل وخواسته پدرو مادری متولدمی شود که یاوالدینش جزو آن اکثریت هستند ویا نیستند. (حد، مرتبه، اندازه هرکس تفاوت دارد و این نیز به عوامل متعدد و ازجمله خود فرد بستگی دارد). اگر والدین وقتی قصد تولید نسل دارند، بدانند که توان تربیت و تعلیم او رابه نحو مطلوب (متوسط) ندارند، در حق وی جنایت کرده اند و فرزند حق دارد در آینده پدر و مادر خود را متهم کند!
علم ثابت کرده عقل سالم در بدن سالم است. وقتی تغذیه سالم و مناسب و مکفی ودر حدمطلوب و متوسط باشد، فرزند متولد شده در خانواده ای گوشت وپوستش رشدمی کند که با معیاردرست و صحیح برای ادامه بقا تلاش کرده، اما چنانچه این روند معیوب باشد، در یک فرایند، تولید نسل ما، تولید ناخالصش سبب تورُّم و آسیب های اجتماعی می شود.
آمار می گوید، در خانواده هایی بادرک و سواد کمتر، تعداد فرزندان هم بیشتر است، و ازآنجا که هرانسانی برای زنده ماندن به نان و آب احتیاج دارد، چون حاکمیت، جامعه وخانواده وی توان تأمین مطلوب آنرا ندارد، این سیکل توسعه انسانی موجب آسیب های اجتماعی و وفور ناهنجاری می شود.بعنی عدم توازن دراجتماع:عده ای به هردلیلی بیش از حد فربه شده وبرای همین استکبارمی ورزند وخود دلیل مستقلی است برای تورُّم و آسیب های اجتماعی؛ و عده ای بدلیل عدم تأمین حداقل نیارهای مادی، به پیدایش فرسودگی جامعه کمک می کنند و باز تولیدش سرقت، قتل، اعتیاد و جنایت در انواع مختلف است.
نوع ایدئولوژی وجهان بینی حاکم برسرنوشت یک جامعه، در بازتولید این فرایند سهم بسزایی دارد. وجود کشورهای عقب مانده و کم توسعه و کشورهای درحال توسعه و پیشرفته در حال حاضرمتأثر از همین وضعیت است. یکی از مصادیق مهم تفاوت فاحش جوامع امروزی، ساعت مطالعه است. صرف وقت بیشتر برای مطالعه، درک، وفهم و شعور وبینش افراد جامعه را بالا می برد و این اکثریت رأی و نظرش هر چه باشد به حقیقت و صواب نزدیک تر است. اما چنانچه ساعت مطالعه در سبد زندگی روزانه هیچ و یا لااقل یک درصد باشد، معلوم است رأی این اکثریت همانند مشورت با سَفیه است. واضافه می کنیم وقتی برای چاپ یک کتاب یا مانندآن (که در یک سیستم حکومتی بدلیل صغیر دانستن مردم آنرا موجب وهن و گمراهی و ضلالت می دانند)، احتیاج به مجوز از سوی عده ای خاص با اندیشه ای خاص باشد، باید خواند:«حدیث مُفصَّل از این مُجمل» و اکثریتی که با این شیوه تولید نسل شود! و قس علیهذا…
ادامه دارد..
اکثرهم لایعقلون و تولید نسل
«احمدی نژاد» رئیس دولت ایران، تاکنون در مناسبت های مختلف به استراتژی«فرزند کمتر،زندگی بهتر» انتقاد کرده و آنرا یک طرح استعماری دانسته و اعتقاد دارد:«روزی را خدا می دهد»! برای همین مکرر در سخنان خود مردم را به تولید نسل بیشتر ترغیب و حتی برای هر فرزند تازه متولد شده، حساب پس انداز یک میلیون تومانی باز کرده واخیرا در یک مصاحبه رسمی با صدا وسیما، توصیه کرد که شهروندان با پس انداز 20 هزارتومان از40هزار تومان پرداخت نقدی یارانه ها در حساب سپرده دراز مدت، با سود آن آینده خود را بیمه کنند!
خداونددر قرآن مکرر فرموده است:«اکثرهم لایعقلون» و«اکثرهم لایعلمون»؛یعنی اینکه اکثر آدمها فکر نمی کنند و نمی دانند(باصطلاح عامیانه اش:نَفَهم هستند!)،یعنی همان:«اولئک کالانعام بل هم اضل»(ازحیوانات هم پست تر هستند).یعنی همان معنای: «کمثل الحماریحمل تورات»(خری که بارش کتاب است).اما از سوی دیگر به پیامبر(ص)، در چندجای قرآن تأکید مؤکَّدداردکه مشورت کند:«وامرهم شورابینهم»،«وشاورهم فی الامر».
ادامه دارد..