نسخه آرشیو شده

همجنس‌گرایان در خاورمیانه؛ از انکار تا مجازات
دو لزبین مسلمان، مریم و ماها، در مسجدی در استانبول، در نمایی از فیلم «جهاد برای عشق». این فیلم به زندگی همجنس‌گرایان در خاورمیانه می‌پردازد.
از میان متن

  • در جوامعی که زنان از حقوقمحدوتری برخوردار هستند، زنان هم‌جنس‌گرا مشکلاتی چند برابر دارند.
فتانه کیان‌ارثی
جمعه ۱۷ دی ۱۳۸۹ - ۱۳:۱۲ | کد خبر: 59356

هرچند با توجه به باورها و عرف اجتماعی کشورهای مسلمان خاورمیانه، همجنس‌گرایی به شکل علنی و قانونی در آنها وجود ندارد اما نمی‌توان حضور همجنس‌گرایان را در جوامع سنتی خاورمیانه انکار کرد.

وضعیت همجنس‌گرایان در کشورهای خاورمیانه، از دغدغه‌های تلاشگران حقوق‌بشر و حامیان حقوق دگرباشان بوده است.

روزنامه «زود‌دویچه‌تسایتونگ» در گزارش جدید خود درباره وضعیت همجنس‌گرایان در کشورهای خاورمیانه می‌نویسد: «بسیاری از همجنس‌گرایان اهل کشورهای مسلمان خاورمیانه مجبور هستند که علائق جنسی خود را پنهان کنند. شمار زیادی از آنان، در زندگی عادی و روزانه‌ خود دگرجنس‌گرا هستند، ازدواج کرده‌ و بچه‌دار شده‌اند. سنت، رسوم و قراردادهای اجتماعی و خانوادگی، مذهب و مهم‌تر از همه قانون به آن‌ها اجازه‌ زندگی آزادانه نمی‌دهد.»

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری ایران، در شهریور 86 در یکی از سفرهای خود به ایالات متحده‌ امریکا و در حین یک سخنرانی در دانشگاه کلمبیا، ادعا کرد که در ایران «همجنس‌باز» وجود ندارد. اما ایران همچون دیگر کشورهای مسلمان منطقه، همجنس‌گرایان زیادی دارد که به زندگی پنهان یا نیمه‌پنهان خود ادامه می‌دهند.

در سال‌های گذشته، تعدادی از همجنس‌گرایان ایرانی هم توانسته‌اند از کشور خارج شوند و در کشورهای دیگر درخواست پناهندگی بکنند. آنان مهم‌ترین دلیل خروج خود را از ایران، فشار شدید روحی و روانی، پیگرد قانونی و حتی مجازات مرگ در صورت اثبات «ارتباط جنسی با همجنس» عنوان می‌کنند.

«پزشک قانعم کرد که بیمارم»

پارمیس، یک پناهجوی ایرانی است که از ابتدای سال 2009 میلادی در ترکیه زندگی می‌کند. او که می‌گوید به علت فشارهای روحی و روانی بارها تصمیم به خودکشی گرفته بوده، چهار سال پیش تصمیم به تغییر جنسیت گرفت.

او به مردمک می‌گوید: «علاقه‌ای به دخترها نداشتم. تماس جنسی با زن‌ها من را ارضا نمی‌کرد. می‌دانستم که دلم می‌خواهد با مردها باشم، با مردها بخوابم. زندگی‌ام جهنم شده بود. خانواده‌ام مذهبی و سنتی نیستند اما پذیرفتن همجنس‌گرایی من برای‌ آنها غیرممکن بود. دو بار اقدام به خودکشی کردم. بالاخره با راهنمایی چند نفر به دکتر بهرام مـ. در کلینیکی در شمال تهران مراجعه کردم [مشخصات دقیق نزد مردمک محفوظ است]. او در چند جلسه‌ گفت‌وگو مرا قانع کرد که «بیمار» هستم و بیماری من با روان‌درمانی بهبود نخواهد یافت. این پزشک تاکید کرد که تنها راه درمان من عمل جراحی تغییرجنسیت است و بعد از آن هم باید هورمون درمانی کنم.»

پارمیس ادامه‌ می‌دهد: «هنوز هم نمی‌دانم که فشارهای خانواده و دوستان باعث این تصمیم‌گیری عجولانه شد یا وضعیت روحی خراب خودم، اما هر چه بود تن به عمل دادم. خیلی سخت بود. تا مدت‌ها درد داشتم. به سختی از عهده‌ کارهای روزانه‌ام برمی‌آمدم. تا پیش از عمل جراحی در یک شرکت نرم‌افزارهای کامپیوتری کار می‌کردم، اما بعد از عمل مدت طولانی در خانه بستری بودم. کارم را از دست دادم. خوش‌بختانه عمل جراحی‌ام خیلی بد از آب در نیامد. خودم کسانی را می‌شناسم که عمل‌های افتضاحی داشته‌اند. آن قدر درد و مشکلات جانبی دارند که سکس و نزدیکی جنسی برای‌شان غیرممکن است.»

عمل تغییر جنسیت نتوانسته مشکلات اجتماعی و روحی پارمیس را حل کند. او که حالا با مشاوره‌هایی که گرفته‌است به این نتیجه رسیده که در واقع احتیاجی به این عمل نداشته است، قربانی تفکر و قوانینی‌ است که با همجنس‌گرایان به عنوان «بیمار» برخورد و رفتار می‌کند. او حالا در شهری در ترکیه، منتظر جواب مثبت پناهندگی‌ است تا به کانادا برود.

زنان همجنس‌گرا نیز در ایران و سایر کشورهای مسلمان خاورمیانه دچار مشکلات اجتماعی و شخصی هستند. گرچه به نظر می‌آید که جامعه به رفت‌و‌آمدهای خصوصی یا هم‌زیستی دو زن با یکدیگر به اندازه دو مرد حساس نیست، اما در جوامعی که زنان به طور کلی از حقوق کمتر و محدوتری برخوردار هستند، بی‌شک زنان همجنس‌گرا مشکلاتی چندین برابر دارند.

«رفتار مردانه‌ام قابل‌قبول بود؛ لزِبین‌بودنم نه»

نفیسه، یک زن همجنس‌گرای ایرانی است که تا پیش از خروج از ایران به «آریو» معروف بوده است. او که از دوران نوجوانی تلاش کرده تا با شکل و ظاهری پسرانه در انظار عمومی ظاهر شود می‌گوید: «من سعی می‌کردم پسر باشم، مرد باشم و مردانه رفتار کنم. این برای بعضی‌ها قابل‌قبول بود. اما با این حال هیچ امکانی برایم وجود نداشت که هویتم را افشا کنم و بگویم که لزبین هستم.»

نفیسه که در ترکیه با پارمیس و گروه دیگری از همجنس‌گرایان ایرانی آشنا شده است می‌گوید: «من هم به فکر عمل جراحی افتادم اما نه امکان مالی‌‌اش را داشتم و نه کسی بود که حمایتم کند. خارج شدن از ایران و پناهندگی آخرین تیر ترکش زندگی من بود. حالا هم منتظر دوست دخترم هستم. مطمئن نیستم که بتواند از ایران خارج شود اما به هر حال من امیدم را از دست نداده‌ام.»

سازمان دیده‌بان حقوق‌ بشر در آخرین گزارش خود اعلام کرده است که نیروهای امنیتی ایران با تکیه بر قوانین تبعیض‌آمیز، افرادی را که به «همجنس‌گرایی» مظنون هستند، بازداشت می‌کند و آنها را مورد آزار و تحقیر قرار می‌دهد. در این گزارش، برخی افراد خبر از حمله جنسی یا تجاوز نیروهای امنیتی به خود داده‌اند.

آریو (نفیسه) در این مورد از تجربه‌ شخصی خود می‌گوید: من چند بار دستگیر شدم. گاهی خیلی هم مورد خاصی نداشتیم، نیروی انتظامی فقط می‌خواست به ما گیر بدهد. تجربه‌ بدی بود، شب ِ بازداشت، دو تا از سربازها آمدند سراغم، دست‌مالی‌ام می‌کردند و می‌گفتند که اگر با مردهای درست و حسابی مثل آن‌ها بخوابم دیگر به سراغ زن‌ها نخواهم رفت.

ایران یکی از هفت کشوری است که در آن داشتن رابطه همجنس‌گرایی با مجازات اعدام روبه‌رو می‌شود. شش کشور دیگر موریتانی، عربستان سعودی، سودان، یمن و بخش‌هایی از سومالی و نیجریه هستند.

آماری از اعدامی‌های همجنس‌گرایی نیست

سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارش خود نتوانسته آمار دقیقی از تعداد اعدام‌‌شدگان همجنس‌گرا ارائه دهد و علت دشواری این امر را توضیح داده است. این سازمان برگزاری غیرعلنی محاکمه‌های اتهام‌های اخلاقی در ایران را یکی از این مشکلات دانسته است؛ «حکومت به شدت گزارش مجازات‌های مرگ از سوی رسانه‌ها را به‌ دلیل برانگیختن خشم بین‌المللی کنترل می‌کند».

بر اساس گزارش این سازمان، دلیل دیگر نیز طبیعت محافظه‌کار جامعه‌ ایران و شرم همراه همجنس‌گرایی است که گزارش این موضوع را پیچیده می‌سازد. همچنین گاهی اتهام جنسی با اتهام‌های دیگر همراه بوده و مجازات مرگ مربوط به همان اتهام‌های دیگر اعلام شده است. در مواردی نیز به افرادی که به دلایل سیاسی بازداشت و محاکمه شده‌اند، اتهام‌های اخلاقی و جنسی جدی زده شده است.

پارمیس در ادامه‌ گفت‌وگوی خود با مردمک می‌گوید: «من از زندان و کتک و شکنجه می‌ترسیدم، از آبروریزی بیشتر. خانواده‌ام اهل این حرف‌ها نبودند. اگر پای من به دادگاه و زندان کشیده می‌شد، مادرم خودش را می‌کشت. خیلی‌های دیگر هم مثل من هستند، برای همین هم قبول می‌کنند که بیمارند و یک راست به سراغ عمل جراحی می‌روند. خیلی از ما احتیاج به تغییر جنسیت نداریم. احتیاج به یک محیط امن و آزاد داریم که بتوانیم به میل خودمان زندگی کنیم. اما متاسفانه در ایران این امکان وجود ندارد و من بعید می‌دانم صد سال دیگر هم به وجود بیاید. فقط قانون نیست که جان ما را می‌گیرد. خانواده و جامعه ما را له می‌کند، نابودمان می‌کند.»

در گزارش 102 صفحه‌ای که پانزدهم دسامبر (24 آذر) از سوی سازمان دیده‌بان حقوق بشر انتشار یافت، آمده است که اقلیت‌های جنسی ایران هم قربانی سیاست‌های حکومت و هم مردم در جامعه می‌شوند. در این گزارش تاکید شده که قانون به تقویت این نگرش‌های اجتماعی کمک کرده است.

روزنامه‌ «زود دویچه تسایتونگ» نیز تاکید می‌کند: «دولت‌مردان، رهبران مذهبی و پدران سنت‌گرا ادعا می‌کنند که چیزی به نام همجنس‌گرایی در خاورمیانه وجود ندارد. ارتباط جنسی دو همجنس تصویر سنتی خانواده‌ خوش‌بخت مسلمان با فرزندان زیاد را مخدوش می‌کند. برای همین است که در بسیاری از کشورهای منطقه همجنس‌گرایی یک بیماری تلقی می‌شود. در بسیاری از کشورهای مسلمان، از مراکش گرفته تا افغانستان، همجنس‌گرایی جرم تلقی شده و فرد مجرم مورد پیگرد و مجازات قانونی قرار می‌گیرد. ایران و یمن، از این هم فراتر رفته‌اند و برای همجنس‌گرایان مجازات مرگ در نظر گرفته شده است.»

زندگی دوگانه، پنهانی و پر از خشونت همجنس‌گرایان در کشورهای خاورمیانه از بزرگ‌ترین تبعیض‌های اجتماعی در جوامع مسلمان و کشورهای خاورمیانه است. هر چند تلاش می‌شود حضور این گروه اجتماعی نادیده گرفته شود اما نقض حقوق همجنس‌گرایان و دگرباشان، حبس، شکنجه، خشونت و اعدام آن‌ها، از موارد انتقادبرانگیز و بی‌توضیح در کارنامه‌ وضعیت حقوق بشر این کشورها از جمله ایران است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی