بررسی نتایج چند پژوهش، نشان میدهد که رابطه بلندمدت، باثبات و انحصاری منجر به شیوه سالمتر زندگی و سلامت روانی و جسمی بیشتری میشود که رویهم رفته در طول عمر نیز اثر مثبت دارد.
دیوید و جان گالاچر، از دانشگاه کاردیف در بررسی پژوهشهای مختلف درباره رابطه اجتماعی باثبات، که گزارشی از آن را در «مجله پزشکی بریتانیا» منتشر کردهاند، روابط بلند مدتی که دو طرف در آن مسئولیت پذیری بیشتری دارند، برای سلامتی جسمی و روانی افراد خوب ارزیابی کردند که به گفته آنها این مزیت با گذشت زمان نیز افزایش مییابد.
به گفته دیوید و جان گالاچر، در یک مطالعه با گستره یک میلیارد نفر سال پژوهش، در هفت کشور اروپایی نشان میدهد که متوسط مرگ و میر افراد متاهل، ۱۰ تا ۱۵درصد پایینتر از کل جمعیت جهان است و به همین دلیل توصیه میکنند که ازدواج کردن با وجود دشواریهایش، ارزشمند است.
آنها با بررسی پژوهشهای مختلف به این نتیجه رسیدهاند، زنانی که در روابط خود دارای تعهد هستند سلامت روانی بیشتری دارند و مردانی که در روابط خود تعهد دارند، سلامت جسمی بهتری دارند.
به عقیده این دو پژوهشگر، سلامت جسمی بیشتر مردان متاهل احتمالا به دلیل تاثیر مثبت شیوه زندگی زوج آنهاست و سلامت روانی بیشتر زنها نیز مربوط به اهمیت بیشتری است که زنها به داشتن رابطه میدهند.
مهمترین نظریه در توضیح مزایای سلامتی ناشی از ازدواج و روابطی که در آن تعهد حاکم است، داشتن رابطه این چنینی را به معنای داشتن دسترسی بیشتر به حمایت اجتماعی میداند. این تعهد با فراهم کردن شبکهای از روابط حمایتگونه و مفید که با همسر یا زوج آغاز میشود، به شیوه سالمتر زندگی میانجامد و سلامت روانی و جسمی بهتری ایجاد میکند.
بررسی متاآنالیز ۱۴۸ پژوهش، درباره روابط اجتماعی نشان میدهد که میزان حمایت اجتماعی و وضعیت حقوقی رابطه (ازدواج)، تعیین کننده میزان مرگ و میر است.
همچنین بررسیها نشان میدهد که مدت زمان رابطه با سلامت روانی بیشتر همراه است و با افزایش سن، تفاوت در میزان مرگ و میر افراد به نفع افراد متاهل تغییر میکند. به همین دلیل، نتیجه این پژوهشها نشان میدهد که هر قدر تعهد در روابط بیشتر باشد مزایای آن نیز بیشتر میشود.
روابط رومانتیک و بهترین سن برای ازدواج
دیوید و جان گالاچر در ادامه گزارش خود مینوسیند که شواهد نشان میدهد، روابط رومانتیک در دوره نوجوانی با افزایش نشانههای افسردگی همراه است اگرچه با افزایش سن، کاهش مییابد.
روابط رومانتیک در افراد ۱۸ تا ۲۵ ساله با سلامت روانی بیشتر و نه الزاما سلامت جسمی بیشتر همراه است.
نکته مهم دیگر نیز در بررسیها سن مناسب ازدواج و زمان پذیرش مسئولیت دراز مدت در زندگی اس که بر اساس پژوهشهای انجام شده در مردها دیرتر از زنها انجام میگیرد.
این دو پژوهشگر در گزارش خود و بررسی پژوهشهای پیشین به این نتیجه رسیدهاند که سن مناسب ازدواج برای مردان ۲۵ سالگی به بعد و برای زنان بین ۱۹ تا ۲۵ سالگی است.
آنها تاکید میکنند، اینکه تفاوت سنی تا چه حد مربوط به مباحث مالی برای مردان و بچهدارشدن برای زنان میشود نامعلوم باقی مانده است ضمن این که در این زمینه عوامل دیگری مانند الگوهای کار و تحصیل و ثروت نیز نقش ایفا میکنند.
در انتخاب رابطه باید دقت کرد
با وجود آنکه بررسیهای پژوهشگران حکایت از مفید بودن برقرای رابطه دراز مدت و ازدواج کردن دارد، بر اساس پژوهشها سلامت روانی افراد مجرد به مراتب بهتر از افراد متاهلی است که روابط خوبی ندارند میگویند.
بررسیهای مختلف نشان میدهد که روابط کوتاه مدت و بلندمدت دشوار و پر از مشکل همواره اثرات منفی روی سلامت روانی افراد دارد و پایان دادن به آن برای بازگشت به تعادل روانی ضروری است.
ترک رابطه برای هر دو جنس، ناراحت کننده است ولی احتمالا روی زنان اثر بیشتری دارد، اگرچه روابط اجتماعی بیشتر آنها میتواند تا حدودی این اثرات منفی را جبران کند.
این که طلاق یا مرگ همسر کدامیک دشوارتر است قضیه پیچیدهای است. هر دوی این وقایع دردناک است و اثرهای کوتاه مدت شدیدی روی فرد میگذارد.
هنگامی که رابطهای قطع میشود، به نظر میرسد مردان به دلیل کاهش کیفیت شیوه زندگی، آسیبپذیرتر هستند و زنان نیز در چنین شرایطی آسیب روانی بیشتری را تجربه میکنند.
این دو پژوهشگر معتقد هستند که این که شکست در روابط بینفردی میتواند به سلامت افراد آسیب برساند دلیل بر آن نیست که نباید رابطه پایدار برقرار کرد.
دیوید و جان گالاچر در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که چون وجود یک رابطه خوب موجب افزایش سلامت جسمی و روانی میشود، بهترین توصیه این است که از ایجاد رابطه پر تنش باید پرهیز شود، نه اینکه به طور کلی داشتن رابطه پایدار را زیر سوال برود.