نسخه آرشیو شده

مرور مسیر اصلاحات خاتمی تا جنبش سبز
محمد خاتمی، رئيس‌جمهور پیشین، درحال سخنرانی / وب‌سایت سیدمحمد خاتمی
از میان متن

  • خاتمی برای رسیدن به این هدف با دیگر کارشناسان امور راهبردی در تهران همکاری می‌کند تا بتواند پیش از انتخابات پارلمانی سال آینده زمینه چالش جدیدی را پیش روی قدرت تندروها ایجاد کند
مردمک
پنج‌شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۶ | کد خبر: 60381

آزاده معاونی، نویسنده و خبرنگار ایرانی، تلاش‌های محمد خاتمی برای ایجاد اصلاحات تا پیدایش جنبش سبز در ایران و موانع و مشکلات موجود را مرور کرده است.

خانم معاونی در این مقاله که ۱۷ فوریه (۲۸ بهمن) در وب‌سایت رادیو عمومی ملی آمریکا، ان.پی.آر، منتشر شده است دیدگاه‌های کارشناسان امور راهبردی برای آینده ایران را نوشته است:

پیش از آن که فضای بی‌روح سیاسی ایران جنبش سبز را به راه اندازد یک اصلاحات خوش‌بینانه و تدریجی وجود داشت که محمد خاتمی، «روحانی متبسم» و فیلسوف، آن را رهبری می‌کرد.

اگر اصلاحات خاتمی طبق برنامه پیش رفته بود آن‌گاه ضرورتی نداشت که جنبش سبز به راه بیفتد. در دوره خاتمی اصلاح‌طلبان امیدوار بودند که ایران، به عنوان الگوی حاکمیت دموکراتیک برای دیگر کشورهای اسلامی عمل کند اما آن‌ها درحال حاضر از خیزش‌های مسالمت‌‌‌آمیز عربی در مصر و تونس الهام می‌گیرند.

محمد خاتمی با حمایت بسیار زیاد جوانان و زنان به مدت دو دوره به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد که نخستین دوره آن در سال ۱۹۹۷ شروع شد.

او در دوران ریاست جمهوری خود از این باور دفاع کرد و روی آن سرمایه‌گذاری کرد که جمهوری اسلامی می‌تواند به‌ روشی مسالمت‌آمیز از درون به سوی یک دموکراسی مدرن تغییر کند.

آن دوران که مصادف با اواخر دهه ۹۰ بود «بهار تهران» نام گرفت، فضایی که گشایش سیاسی و سپس در منطقه بدعت ایجاد کرد؛ جامعه مدنی با دلگرمی بیشتر رشد کرد؛ مطبوعات مستقل شکوفا شد و به‌نظر می‌رسید که اصلاح‌طلبان درداخل نظام سیاسی قدرت بیشتری گرفته‌اند.

خاتمی به ایرانیان وعده داد که نظام اسلامی می‌تواند قانونمندتر حکومت کند و حکومت این قابلیت و این تعهد را دارد که به مردم خود آزادی‌های بیشتری بدهد.

این وعده‌ خاتمی تنها یک تئوری بود زیرا وعده اصلاحات تدریجی درعمل به یک شکست بزرگ تبدیل شد. زمانی که خاتمی در قدرت بود عقاید او پیش از آنکه از ناحیه دولت پلیسی محمود احمدی‌نژاد سرکوب شود بارها ازسوی اصولگرایان داخل دولت و مخالف دموکراسی مردود اعلام شده بود.

اکنون خاتمی خود را موقعیتی می‌بیند که با وعده کاملا متفاوتی همراه است؛ این موقعیت یک قیام جدید است که یک مسیر غیرقابل پیش‌بینی برای ایجاد تغییر در پیش گرفته است؛ در جایی که دیگر رهبران جنبش سبز یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از بیرون با حکومت درافتاده‌اند و آشکارا مشروعیت آن را به چالش کشیده‌اند رئیس‌جمهور پیشین ماهرانه به ایفای نقش «در داخل» این بازی ادامه می‌دهد.

در شرایطی که موسوی و کروبی نقش ناراضی را از انزوای حصر خانگی در تهران دنبال می‌کنند و اگر نمایندگان تندروی مجلس به درخواست خود برسند آن‌ها با مجازات احتمالی اعدام روبه‌رو خواهند شد خاتمی نقش یک سیاستمدار را ایفا می‌کند اگرچه این نقش با هدف قبلی او کاملا متفاوت است.

اگر وظیفه اولیه خاتمی این بود که از روند سیاسی جمهوری اسلامی استفاده کند تا نشان دهد که نظام می‌تواند براساس اصول و شرایط خود حرکت کند اما برنامه کاری جدید او استفاده از همین روند سیاسی است تا نشان دهد که نظام نمی‌تواند طبق اصول خود حرکت کند.

خاتمی برای رسیدن به این هدف با دیگر کارشناسان امور راهبردی در تهران همکاری می‌کند تا بتواند پیش از انتخابات پارلمانی سال آینده زمینه چالش جدیدی را پیش روی قدرت تندروها ایجاد کند.

خاتمی پس از آن که فهرستی از پیش‌شرط‌های مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات پارلمانی آینده را اعلام کرد به بروز یک جنجال سیاسی دامن زد.

این درخواست‌های خاتمی برابر با فهرست موارد تغییر کلی جمهوری اسلامی بود و به نظر می‌رسید که این درخواست‌ها به این منظور بیان شده‌اند تا به‌طور دقیق نوعی از تغییرات مهمی که نظام نمی‌تواند تحمل کند را نشان دهند ازجمله آزادی زندانیان سیاسی، اجرای درست قانون اساسی و ایجاد فضای آزاد برای احزاب سیاسی.

خاتمی در بیانیه خود درمورد وضعیت کنونی جمهوری اسلامی به‌طور جدی هشدار داد و این هشدار نشان داد که او نسبت به تامین خواسته‌های خود بدبین است. او در این بیانیه گفت: با توجه به روندی كه هم اينك حاكم است به نظر مي‌رسد شرايط در آينده سخت‌تر و راه‌ها بسته‌تر و محدوديت‌ها گسترده‌تر خواهد شد.

تحلیلگران و رهبران مخالفان دولت هم‌صدا این پیام خاتمی را یک «وسیله فریب» تفسیر کردند تا بتواند این‌گونه «وضعیت استبداد نظام و دشمنی آن حتی با برنامه کاری اصلاحات مسالمت‌آمیز» را نشان دهد.

فاطمه حقیقت‌جو، نماینده پیشین در مجلس شورای اسلامی، گفت: خاتمی یک خودی داخل حکومت بوده است. او به خوبی می‌داند که هیچ‌کس به خواسته‌های او توجه نخواهد کرد.

حسین کروبی فرزند مهدی کروبی که از روحانیون ناراضی ایران است، در یک پیام الکترونیکی گفت: اگرچه قصد و نیت خاتمی با این پیام‌ها و این بازی، واژگونی (نظام کنونی) است اما تلاش‌های او برای مشارکت در نظام محتاطانه است و این در شرایطی است که چالش‌های موسوی و کروبی علیه مشروعیت نظام، علنی است. بنابراین هرکس که بخواهد به این مردم خیانت کند و با دولت تبانی کند تنها خود را نابود می‌کند.

اما عوامل حکومت قربانی این بازی فریب خاتمی شده‌اند. کیهان، روزنامه وابسته به رهبر جمهوری اسلامی، در واکنش به این خواسته‌های خاتمی، او را جاسوس و خائن نامید و خواستار اعدام او شد. دیگر مطبوعات تندرو نیز به دوران حکومت خاتمی حمله کردند و شخصیت سیاسی «ترسو»ی او را مسخره کردند.

از زمانی که خاتمی بلافاصله پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۰۹ اعلام کرد که «تقلب» عامل انتخاب دوباره محمود احمدی‌نژاد بود تندروها او را هدف قرار داده‌اند و قابل پیش‌بینی است که این حملات همان چیزی بود که آقای خاتمی می‌خواست. حکومت با امتناع کردن از پاسخ‌گویی به خواسته‌های منطقی رئیس سابق دولت، اعتبار خود را نزد بخش بزرگی از مردم ازدست داده است.

عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت خاتمی، گفت: این پیام و حرکت خاتمی فضای راکد سیاسی موجود را درهم شکسته است زیرا اقدام خاتمی ازنظر سیاسی زیرکانه بود. نظام بی‌درنگ به او حمله کرد و حالا اصلاح‌طلبان می‌توانند بگویند که نظام به آن‌ها اجازه مشارکت نمی‌دهد و همین موجب می‌شود که آن‌ها بتوانند گام بعدی را بردارند.

مخاطب این پیام خاتمی بیش از آن که مردم باشند سیاستمداران داخل تشکیلات نظام بودند و این پیام برای جوانانی که روز ۲۵ بهمن تظاهرات کردند، انگیزه چندانی ایجاد نکرد. اما خاتمی با این پیام نشان داد که نظام حتی قادر نیست گام‌های اولیه و ضروری برای اجرای تعهدات خود نسبت به اصول دموکراتیک را بردارد و اکنون خاتمی تلاش می‌کند تا یک پایگاه گسترده‌تر برای حمایت از نافرمانی مدنی در آینده ایجاد کند.

اگرچه تمام معترضانی که زیر پرچم جنبش سبز حرکت کرده‌اند دیدگاه واحدی درمورد آینده سیاسی ایران ندارند اما کارشناسان امور راهبردی درمیان مخالفان به این نتیجه رسیده‌اند که برای فشار وارد کردن به حکومت، برگزاری تظاهرات یک ضرورت است.

موسوی و کروبی فراخوان تظاهرات روز دوشنبه برای اعلام همبستگی با خیزش‌های مردم تونس و مصر را صادر کردند و با وجود رکود چندین ماهه جنبش سبز یک اقدام خطرناک انجام دادند تا مردم به‌طور گسترده در این تظاهرات شرکت کنند.

این در شرایطی است که اصلاح‌طلبان هنوز هم انتخابات را به عنوان «مهم‌ترین فرصت» درنظر می‌گیرند تا به ایرانیان یادآوری کنند که حقوق مدنی آن‌ها نقض شده است و درنهایت روی انتخابات پارلمانی ۲۰۱۲ تمرکز کرده‌اند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند اما یافتن راهکاری که دور از تحریم انتخابات و انفعال باشد دشوار است.

محمد تهوری، روزنامه‌نگار سرشناس، گفت: جمهوری اسلامی منتظر یک تحریم است و هیچ چیز بیش از تحریم انتخابات، این حکومت را خوشحال نمی‌کند. اما راه سوم به‌راه انداختن یک مبارزات انتخاباتی عمومی است که از طریق آن بتوان حق مردم برای برگزاری یک انتخابات آزاد را درخواست کرد. این راه موجب می‌شود که انتقاد مردم از سیستم به یک خواسته مشخص تبدیل شود؛ توجه عمومی را به خود جلب می‌کند و بر پاسخ‌گویی دولت متمرکز می‌شود.

عطاالله مهاجرانی نیز دراین مورد گفت: مردم می‌توانند با حضور در حوزه‌های رای‌گیری بسیج شوند و پلاکاردهایی با این مضمون دست بگیرند «ما شرکت نمی‌کنیم زیرا آرای ما به حساب نمی‌آید».

این اظهارنظرات، تدابیری است که رهبران اصلاحات مورد بحث قرار داده‌اند تا بتوانند آرای انتخابات پارلمانی را به سکوی بیان علنی نارضایتی تبدیل کنند.

جامعه مدنی ایران که زمانی در جنبش و تکاپو بود به سیاست کنونی تکیه نخواهد داد و به خشونت دولت نیز پاسخ نخواهد داد اما دست خود را بیش از این به‌سوی حاکمیت دراز نخواهد کرد.

فاطمه حقیقت‌جو گفت: رهبری مانند خاتمی ممکن است هنوز هم بر این باور باشد که اگر دولت به قانون اساسی پایبند باشد، اصلاح نظام ازنظر تئوری امکان‌پذیر است اما خاتمی آگاه است که نظام  در عمل به بن‌بست رسیده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

hassan

خاتمی بعد از تظاهرات ملیونی مردم در مقابل تقلب انتخاباتی،قاطع و صریح اعلام کرد:به حاکمیت میگویم تا دیر نشده بسوی مردم بازگردید.این عبارت از دو جهت حائز اهمیت است.اول اینکه تماماً از مردم پشتیبانی‌ نمود،و انتخابات را ناسالم ارزیابی کرد،دوم آنکه اوضاع امروز کشور را به خوبی پیش بینی‌ نمود و خیلی‌ متین اما قاطع رهبر کشور را مخاطب قرار داد. سیاستگزاریهای خاتمی چهریه ا و را به عنوان یک سیاستمدار دمکرات و برجسته در کسوت روحانیت هم در داخل هم در محافل بین‌المللی معرفی‌ کرده است،و نقش کلیدی ا و در رفع بحرانهای سیاسی پر رنگ مینماید.

از نظر سیاسی پشتیبانی  صریح شخصیتهای سیاسی در سطح کلان نسبت به یکدیگر  اگر چه مطلوب نظر عموم است، لیکن عدم موضع گیری رسمی‌ راه گریز از بن‌بست‌های سیاسی را فراهم می‌کند.حال آنکه در کل همراه و همسو میباشند، و راه انتقاد از یکدیگر در عمل کردهیشان باز است.

مواضع سیاسی بگونه ایست ، که هر عقب‌نشینی شکست محسوب نمی‌شود، و هر حمله‌ای پیروزی محسوب نمی‌شود.گاه عقب نشینی حتا سازش عین پیروزیست 

hassan | ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۹
طرح
طرح | ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴:۱۵
محسن

قبل از هرچیز باید این مطلب را عرض کنم که آقای خاتمی متأسفانه یک سازشکار است . چه در زمان ۸ سال ریاست جمهوری او و چه بعد از انتخابات فرمایشی کودتاچیان سعی‌ کرد که با نظام سازش کند ،سکوت کند و به قول خودش آرمانها و ارزشهای نظام دروغین اسلامی ایران را حفظ کند. خاتمی ۸ سال به مردم ستمدیده ما قول و وعده داد ، از آزادی و فرهنگ تمدنها حرف زد، قانون اساسی را ملاک پیشرفت و تکامل جامعه دمکراتیک قرار داد  به اصطلاح خواست مرد شماره یک دمکرات ایران باشد غافل از اینکه همه این مطالب چیزی نبود جز وعده و وعید و خواب و رویا.خاتمی به وجود وابستگی فامیلی با خانواده خمینی سعی‌ کرد هر دو طرف را راضی‌ نگاه دارد هم مخالفین و هم موافقین رژیم را . او نمی‌خواست که خدای ناکرده روح (امام امت ) از او آزرده شود.او شاید کمی‌ نان را به منازل مردم آورد ولی‌ آزادی را هرگز. قتلهای زنجیره‌ای ، حمله به کوی دانشگاه،سانسور خبری نشانی‌ است بر این مدعا.کارنامه ۸ سال ریاست جمهوری خاتمی چیزی نبود جز پیروی از دستورات و اوامر خامنه‌ای چون بیشتر از این‌ها نمی‌توانست عمل کند همه چیز بر او دیکته میشد و او مهره‌ای بود در دست حکام رژیم.

خاتمی بود که از موسوی خواست تا خودش را کاندیدا کند ، او بود که در تمامی‌ میتینگ‌های تبلیغاتی انتخابات از موسوی حمایت کرد. و او بود که به ناگهان پشت موسوی را خالی‌ گذاشت و مصلحت نظام را به مصلحت مردم ترجیح داد. تا جایی‌ که  وزرأ و مشاورین دستپرورده او هم با سکوت خودشان موسوی ، کروبی و مردم ستمدیده ما را به کلی‌ فراموش کردند . مشاور ارشد او ابطحی با تهیه یک برنامه از قبل آماده شده توسط مزدوران رژیم و صدا و سیما دست به توبه و عذرخواهی از مقام رهبری میزند و در وب نوشت خودش از مقام رهبری و نظام دیکتاتوری حکام فعلی دفاع می‌کند ، تظاهرات ۲۵ بهمن را به باد انتقاد می‌گیرد و عاملین آن را سرزنش می‌کند.هیچکسی نیست به او بگوید مرد حسابی‌ تو که شهامت این کارها را نداری ترا چه به سیاست . به قول خودتان که میگیید امام حسین گفت دین نداری آزاده باش. تو که وجود مبارزاتی نداری غلط میکنی‌ که بری کار سیاسی بکنی‌ و با آبرو و حیثیت این مردم ستمدیده بازی‌ کنی‌ . یا اون وزیر معذولش در لندن آقای مهاجرانی که به مردم راه چگونه مبارزه کردن را یاد میدهد و به آنها توصیه می‌کند که در انتخابات آینده به چه نحو عمل بکنند تا پیروز شوند. آقا مردم ما بالاتر از این هستند که افرادی چون شما به آنها درس آزادی و ازادگی را بیاموزید .آنهائی که غم این مردم را خوردن ماندند مبارزه کردند و از حق این مردم دفاع کردن و الان در حال پرداخت هزینه آن هستند و پیروزی از آن آنهاست. 

محسن | ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۷:۵۹
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی