حامد الماجد، روزنامهنگار عربتبار و عضو سابق سازمان ملی سعودی برای حقوق بشر در نوشتهای به بررسی حمایت ایران از گروه فلسطینی حماس پرداخته که به نظر او در حال حاضر برای این گروه حیاتی است و تا زمانی که کشورهای عربی به عادیسازی روابط خود با این گروه و مشارکت آن در حیات سیاسی فلسطین نپردازند ادامه خواهد یافت.
این یادداشت در روزنامه الشرقالاوسط در تاریخ 13 آوریل برابر با 24 فروردین منتشر شده است :
آیا فصل برداشت ایران از میوههای درخت حمایت از حماس فرا رسیده است؟ برخی ناظران براین باورند که تغییر مذهب دادن اخیر برخی از مردم غزه به مذهب شیعه نشاندهنده یکی از این میوههاست. پایگاه اینترنتی العربیه، با انتشار گزارشی از سایت عصر ایران که وابسته به برخی از گروههای محافظهکار در ایران است مطلبی را منتشر کرد که ادعا میکند دکترین شیعه در غزه شروع به گسترش کرده است و تعداد کسانی که مذهب خود را تغییر دادهاند به صدها نفر میرسد. در این گزارش عبدالرحیم حامد، که خود یکی از این افراد است نیز چنین چیزی را ابراز میکند.
هرکسی که با نوشتههای حماس و ریشههای روشنفکرانه آن آشناست میداند که این گروه نمیتواند از این گسترش مذهب شیعه راضی باشد، اگرچه این گروه «فعالیت تبلیغاتی شیعه» در نوار غزه را در قبال حمایت ایران از این گروه میپذیرد. اگر چنین چیزی درست باشد چطور امکان دارد که حماس آگاه نباشد که تبلیغ دکترین شیعه در نوار غزه به احتمال زیاد یکی از برنامههای پنهانی بوده است که دولت «مسلکگرای» ایران نیت دستیابی به آن را داشته است؟
با یک حساب ساده میتوان گفت که وقتی صدها فلسطینی که شیعه شوند، به زودی تعدا آنها به هزاران نفر و سپس صدها هزار نفر خواهند رسید و همگی خواستار حضوری سیاسی و فرقهای خواهند شد. این گروهی که تغییر مذهب دادهاند، خاری در توازن فرقهای خواهند بود که مردم فلسطین میشناسند. این نکته در کلام عبدالرحیم حامد که به مذهب شیعه گرویده تاکید شده است. او گفت: شیعیان فلسطینی در آینده نقش غالب را در اداره منطقه خواهند داشت.
این حق کشورهای منطقه است که در باره روابط حسنه حماس و ایران که منجر به نیرومند شدن نفوذ ایران در یک ناحیه فوقالعاده حساس شده و نیز نسبت به کار تبلیغاتی شیعی نگران باشند. اما پرسش کلیدی در اینجا این است: آیا پناه بردن حماس به ایران از روی ناچاری بوده است؟ همه بهخوبی میدانند که حماس از سوی کشورهای اصلی خاورمیانه پذیرفته نمیشود حتی در شرایطی که این گروه در میزان محبوبیت، سازماندهی و توان نظامی از همه سازمانهای فلسطینی از جمله فتح پیشی گرفته است. با این وجود کشورهای خاورمیانه به علت همین رابطه کم حرارت با حماس از حمایت مالی این سازمان خودداری میکنند.
در نتیجه ایران از فرصت استفاده و خلاء را پرکرده است و بنابراین حماس تا زمانی که قادر شود تعهدات خود را نسبت به اعضا و نوار غزه که اداره آن را برعهده دارد تامین نماید باید از ایران تغذیه کند و به جز بازداشتن آن از کمک ایران راه حل دیگری وجود ندارد.
اما ترک رابطه حماس با ایران مستلزم فراهم کردن جایگزینی برای تهران است و در حال حاضر ما انتظار نداریم که جایگزینی یافته شود.
با وجود این واقعیت که حماس از سایر سازمانهای فلسطینی از نظر محبوبیت و توان نظامی پیشی گرفته است اما همچنان این حکومت کنونی فلسطین است که با وابسته به جنبش فتح است، در سطح بین المللی پذیرفته شده است. این امر ما را به نقطه اول بازمیگرداند یعنی حمایت ایران از حماس و نفوذ سیاسی و دکترین آنها (در نوار غزه) ادامه مییابد مگر اینکه کشورهای منطقه با آغاز ایجاد و عادی کردن روابط خود با حماس این فرصت را به ایران ندهند و این سازمان را با دادن امکان دستیابی به سهم سیاسی و شرکت در انتخابات آینده پارلمانی و ریاستجمهوری به سمت عملیات سیاسی برانند.
بگذارید به مسئله شیعیان در نوار غزه برگردیم. پس از آخرین مقالهای که من در آن در باره گسترش نفوذ ایران در مصر هشدار داده بودم و نیز هشدار دیگران در باره آن و نیز فعالیتهای تبلیغی ایران که منجر به تغییر مذهب صدها نفر از مردم مصر به شیعه شده است، روشنفکران شیعه اعتراض کردند و پرسیدند: آیا این حق ایران نیست که ایدئولوژی خود را «تبلیغ کند» و در بازار عقاید و دکترینها حضور داشته باشد؟ پاسخ اصولی به این پرسش «بله» است اما ما به ایران «نه» میگوییم چرا که این کشور همواره، ساز اتحاد اسلامی را میزند و ادعا میکند که بین شیعه و سنی هیچ تفاوتی نیست اما اگر چنین است پس نیازی به اختصاص مبالغ زیاد به فعالیت تبلیغاتی دینی و «اصلاح» باورهای مردم مصر و فلسطین هم نیست. لازم به ذکر هم نیست که این کار، استفاده ناپسند از نیاز حماس، به وسیله از پشت خنجر زدن به مردم فلسطین و ازهم پاشیدن اتحاد فرقهای آنهاست.