یافتههای یک پژوهش در بریتانیا نشان داد که زنان نسبیتر قضاوت میکنند و مردان مطلقبینتر از زنان هستند.
پژوهشگران دانشگاه وارویک در بریتانیا در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند که مردان بیشتر از زنان مسائل را سیاه یا سفید میبینند درحالی که زنان آنها را نسبیتر میبینند و به اصطلاح در فضایی خاکستری به قضاوت میپردازند.
این پژوهش با ارائه اولین شواهد علمی درباره تفاوت بین قضاوت مرد و زن نشان میدهد که زنان بیشتر مستعد توجه به گزینههای غیرمطلق در تصمیمگیری هستند و انعطافپذیری بیشتری نشان میدهند.
پیشتر در آخرین مطالعه جامع درباره تفاوتهای میان مرد و زن که در سال ۲۰۰۵ با بررسی ۴۶ مطالعه در ۲۰ سال پیش از آن انجام شد، این نتیجه به دست آمد که در زمینه شخصیت، توانایی تفکر و نیز قدرت رهبری زن و مرد مشابه یکدیگر هستند.
پژوهشگران در نتیجه این بررسی با توجه به شواهد بهدستآمده گفتند که تفاوتهای موجود بین زن و مرد به طور عمده به انتظارات اجتماعی و نه زیستشناسی مربوط است و تفاوتهایی که در برخی پژوهشهای یافته شده به زمینه مطالعه برمیگردد.
پژوهش حاضر که قرار است در مجله «آرشیو رفتارهای جنسی» منتشر شود، برای اولین بار باور عمومی درباره تفاوت میان برداشت و تصمیمگیری زن و مرد را به بوته آزمایش گذاشته و آن را تایید کرده است.
در این مطالعه از ۱۱۳ فرد داوطلب خواسته شد تا بگویند چگونه ۵۰ شیء مختلف را در دستهبندی معین جای میدهند.
آنها باید میگفتند که آیا جای گیری هر شیء در دسته معین، کامل یا ناقص است یا اصلا ممکن نیست. به این ترتیب افراد مورد آزمایش در انتخاب یکی از سه گزینه سفید، سیاه یا خاکستری مختار بودند.
اشیاء و دستهبندیها به گونهای انتخاب شده بودند که اختلاف نظر و بحث را دامن میزدند، مثلا آیا گوجه فرنگی یک میوه است یا نه، یا رنگ در دسته ابزار قرار میگیرد یا خیر.
نتایج به دست آمده حاکی از قضاوت مطلقتر مردان در این زمینه بود؛ مثلا گوجه فرنگی یک میوه هست یا نیست. اما زنان، انعطافپذیرتر بودند به طوری که ۲۳ درصد بیشتر احتمال داشت که شیء موردنظر را در دستهبندی ناقص قرار دهند. مثلا بگویند گوجه فرنگی میتواند یک نوع میوه هم تلقی شود و به طور مطلق در باره میوه بودن یا نبودن آن قضاوت نکنند.
قضاوت مطلق و نسبی دارای مزایا و معایب است
دکتر زاکری ایستس، روانشناس و نویسنده این پژوهش میگوید که یافتن تفاوتهای جنسی برجسته در چگونگی دستهبندیکردن زن و مرد در این پژوهش به این معنا نیست که یک شیوه ذاتا بهتر از دیگری است چرا که هر یک از شیوهها دارای جنبههای مثبت و منفی است.
مثلا پزشکان مرد با دیدن مجموعهای از نشانهها، احتمالابا سرعت و اعتماد به نفس بیشتری، بیماری فرد را تشخیص میدهند و اگرچه این تصمیمگیری سریع مزایای زیادی در درمان به موقع بیماریها دارد اما آشکار است که در صورت تشخیص غلط، معایب زیادی هم در پی خواهد داشت. در بسیاری از موارد یک رویکرد بازتر و انعطافپذیرتر برای دستهبندی یا تشخیص میتواند مفیدتر باشد.
او میافزاید: یافتههای پژوهش درباره شیوه متفاوت زن و مرد در دستهبندی اشیاء با تفاوت زن و مرد در استفاده از زبان غیرقطعی نیز هماهنگ است.
پژوهشهای گذشته نشان میدهند که زنان بیشتر از مردان با گفتن «فکر میکنم» و مردان با حرف زدن مستقیم در باره موضوع موردنظر، جمله خود را آغاز میکنند.
دکتر ایستس میگوید: اگرچه زنان بیش از مردان از زبان غیرقطعی مانند «مطمئن نیستم...» یا «به نوعی میتوان گفت ...» بهره میبرند اما مردان هم به هنگام بحث در باره موضوعاتی که به طور سنتی خاص زنان است از این نحوه حرف زدن استفاده میکنند.
به این ترتیب میتوان گفت که نتیجه این پژوهش اگرچه تفاوت در چگونگی نگرش و قضاوت مردان و زنان را در یک زمینه آزمایشی نشان میدهد اما ذاتی یا غیرذاتی بودن این تفاوت امری است که میتواند همچنان یکی از چالشهای این گونه پژوهشها باشد.