نسخه آرشیو شده
دهمین انتخابات ریاست جمهوری

گزارش ایندیپندنت از تهران؛ در ایران واقعا چه خبر است؟
از میان متن

  • حکومت ایران در حال حاضر به هیچ وجه اختلاف میان شخصیت‌ها و مراکز قدرت را تحمل نمی‌کند. دیگر کسی نمی‌تواند سکوت کند یا موضع بی‌طرف بگیرد.
موضوع مرتبط

پاتریک کاک‌برن، ترجمه نسیم یاران
جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۶:۱۷ | کد خبر: 61867

پاتریک کاک‌برن، نویسنده روزنامه بریتانیایی «ایندیپندنت» که در اواخر سال ۸۹ به ایران سفر کرده، در یادداشتی به دریافت خود از زندگی روزمره ایرانیان پرداخته و تصویری نسبتا متفاوت به دست داده است.

در حالی که سراسر خاورمیانه دست‌خوش تحولات گسترده‌ای است، در ایران اما دیگر خبری از تظاهرکنندگان نیست و به نظر می‌رسد که آنها آرام‌تر شده‌اند. اما واقعا در این کشور بسیار مرموز چه می‌گذرد؟

یک ضرب‌المثل قدیمی در خاورمیانه می‌گوید « کنار رودخانه بنشین تا جسد دشمنت را ببینی که شناور می‌شود». این ضرب‌المثل مصداق روشنی برای رهبران ایران در بهار امسال است که بیداری اعراب به طور غیرمنتظره‌ای دشمنان آنان را در منطقه سرنگون یا ضعیف کرده است.

در حالی که در آغاز سال میلادی جدید، آمریکا در حال تنگ‌تر کردن طناب دار دور گردن ایران بود، اما سیاست‌های این کشور به دلیل تحولات منطقه به‌هم خورد.  تحولات دنیای عرب موجب شد آمریکا همان اشتهای اندکی که برای مقابله با ایران داشت را نیز کم کم از دست بدهد.

سیاست آمریکا درخاورمیانه و چالش جدید این کشور در قبال تحولات خاورمیانه و توجه به این‌که حمایت یا عدم حمایت از جنبش‌های طرفدار دموکراسی در کشورهایی مانند بحرین یا یمن چه پیامدهای مثبت یا منفی برای دشمن اصلی یعنی ایران دارد، یادآور کشمکش طولانی است که آمریکااز زمان سقوط حکومت پهلوی با ایران  داشت.

در حالی که برخی از کارشناسان غربی امیدوارند که موج تحولات کنونی به ایران هم گسترش یابد اما وضعیت در ایران خیلی آرام‌تر شده است.

من که از اواسط بهمن تا اواخر اسفند سال گذشته در تهران بودم، نشانه‌های کمی از تظاهرکنندگان دیده می‌شد اما شمار زیادی از نیروهای پلیس در خیابان‌ها به چشم می‌خورد. دولت ایران در ۱۴ فوریه به خاطر آمدن سی هزارنفر معترض جنبش سبز به خیابان‌ها شگفت زده شد اما پس از آن این تعداد فروکش کرد.

یکی از روزنامه‌نگاران طرفدار جنبش سبز با بیان این‌که بزرگ‌نمایی کشورهای دیگر درباره این تظاهرات اشتباه است، می‌گوید:« مشکل این است که تصویر وقایع کنونی ایران در خارج برآمده از ایرانیان خارج از کشور است و غالبا زاده افکار و آرزوهای آنها یا تبلیغاتی خود آن‌هاست.»

واکنش تند حکومت ایران در برابر هرگونه دگراندیشی و  شدت سرکوب، نشان‌دهنده نگرانی حکومت است اما این موضوع ضرورتا به معنای تحت پیگرد جدی قرار گرفتن نیست.

احمدی‌نژاد در حال حذف سایر مراکز قدرت

برخلاف حکومت‌های کنونی منطقه که قدرت‌شان مورد تهدید قرار گرفته، کانون قدرت در ایران  متمرکز  و مستحکم‌‌تر است. محمود احمدی‌نژاد در حال حذف سایر مراکز قدرت است، دو رهبر جنبش سبز در بازداشت خانگی به‌سر می‌برند، ارتباطات آنها با دنیای بیرون قطع شده و حکومت ظاهرا تصمیم گرفته به جای آن‌که با به زندان انداختن آنها، شهیدسازی کند و واکنش‌های خیابانی ایجاد کند تنها آنها را به انزوا بکشاند .

در ۲۰ سال گذشته و از زمان روی‌کار آمدن آیت‌الله خامنه‌ای، میان دو نیروی خواهان دموکراسی و حکومت غیردینی از یک سو و حکومت نظامی‌تر و اسلامی‌تر از سوی دیگر کشمکش‌هایی در جریان بوده اما اینک این کشمکش در حال رسیدن به نتیجه‌‌ای است که در آن جای امیدی برای اصلاح‌طلبان غیردینی وجود ندارد.

حکومت ایران در حال حاضر به هیچ وجه اختلاف میان شخصیت‌ها و مراکز قدرت را تحمل نمی‌کند. دیگر کسی نمی‌تواند سکوت کند یا موضع بی‌طرف بگیرد.

شخصیت مهمی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی که برای سه دهه، یکی از سران قدرت در ایران بوده، مورد تهاجم حامیان احمدی‌نژاد قرار گرفته است. او مجبور شد از ریاست مجلس خبرگان کناره بگیرد و بازداشت کوتاه دخترش به بهانه شرکت در اعتراضات و استعفای پسرش از ریاست متروی تهران، همگی بیانگر آن است که سایر نشانه‌های نفوذ او نیز در حال کاهش است.

اگرچه برداشت غرب این است که ایرانروحانی‌سالاراست و از سوی روحانیت شیعه اداره می‌شود اما این کشور شکل پیچیده‌ای دارد و رئیس‌جمهوری و نزدیکان او روحانی نیستند. محمود احمدی‌نژاد خود را در انتخابات به عنوان فرد دوستدار مردم فقیر شهر و روستا معرفی کرد و ایدئولوژی او ترکیبی از باورهای شیعه و ملی‌گرایی ایرانی است که خیلی تندروتر از روحانیت قدیمی است. او پیش‌تر در سپاه پاسداران بوده و به نسلی تعلق دارد که نگرش‌های آن‌ها در دوران جنگ ایران و عراق شکل گرفته است.

محمود احمدی‌نژاد بهتر از رهبران کشورهای عرب می‌تواند سرکوب کند و برخلاف آن‌ها دارای یک هسته حامیان متعصب مانند بسیج است، اگرچه برخی از روحانیان او را متهم به نادیده‌ گرفتن دیدگاه‌های خود می‌کنند اما مساجد تندرو هم او را حمایت می‌کنند. معترضا بزرگترین تهدید برای محمود احمدی‌نژاد نیستند، بزرگترین تهدید برای او علی خامنه‌ای و رهبران سیاسی هستند که از او در برابر سبزها دفاع کردند و حالا نگران به‌انحصاردرآوردن قدرت توسط محمود احمدی‌نژاد هستند.

از سوی دیگر اصلاح‌طلبان اگرچه با تجربه تظاهرات سه میلیونی ادعای منطقی دارند که برنده انتخابات ۲۰۰۹ بوده‌اند اما در ارگان‌های نظامی نیروهای آن‌ها خیلی کمتر است. بسیاری از ایرانی‌ها از شرایط کنونی ناراضی‌ هستند اما در حدی از حکومت متنفر نیستند که پذیرای پیامدهای سخت مخالفت با حکومت باشند. به دلیل محدودیت رسانه‌ای حامیان اصلاح‌طلبان، بسیج طرفداران آن‌ها نیز روز به روز دشوارتر می‌شود اما هنوز عده‌ای خواستار تغییرات هستند.

تجربه انقلاب ۱۳۵۷ و ساقط‌ کردن یک حکومت بسیار قدرت‌مند با تظاهرات خیابانی، یکی از دلایلی است که حکومت حتی در برابر کوچکترین تظاهرات، بیشترین حساسیت را نشان می‌دهد.

وضعیت در ایران اضطراری نیست

در ایران شرایط اضطراری نیست. تحریم‌های بین‌المللی نیز اگرچه اثرپذیر بوده اما به اندازه تحریم‌های سازمان ملل علیه عراق در دهه ۱۹۹۰ جدی به نظر نمی‌رسد. ترافیک تهران همچنان از جمله وحشتناک‌ترین ترافیک‌های دنیاست. اما خیابان‌ها کمی خلوت‌تر شده‌ و به دلیل قیمت بالای بنزین اتومبیل کمتری در خیابان‌ها دیده می‌‌شود.

در مجموع تحریم‌ها زندگی ایرانی‌ها را سخت‌تر و آنها را منزوی‌تر کرده است. ورود و خروج پول به کشور به سختی انجام می‌گیرد اما با صرف وقت و تلاش امکان‌پذیر است. بنزین وارد نمی‌شود و کمبود آن از مراکز پتروشیمی تاحدودی تامین می‌شود اما کیفیت آن پایین است و گازهای سمی تولید می‌کند که به مه غلیظ شهر تهران افزوده است.

از سوی دیگر حذف یارانه‌ها موجب گرانی و بالارفتن قیمت همه اجناس شده اما این اصلاح دولتی تاکنون موجب اعتراض نشده است.

به نظر می‌رسد برخلاف مخالفان حکومت در مصر و تونس، ضعف سبزها در این است که جنبش آن‌ها محدود به افراد تحصیل‌کرده و طبقه متوسط جامعه است. حکومت در صورتی واقعا از آن‌ها خواهد ترسید که خواست حقوق مدنی و آزادی‌های سیاسی مردم شمال تهران با خواست‌های اقتصادی مردم فقیر جنوب پایتخت ترکیب شود.

با این حال، هیچ کشوری در منطقه نتوانسته با یک خیزش مردمی ناب، کل حکومت را ساقط کند. درباره مصرو تونس آینده نشان خواهد داد که آیا تحولات آن‌ها انقلاب حقیقی بوده یا صرفا سران حکومت تغییر کرده‌اند.

فرهنگ پر تناقض ایران

پاتریک کاک‌برن در ادامه یادداشت خود، ایران را کشوری با «فرهنگ پر تناقض» می‌داند و به شکاف عمیقی اشاره می‌کند که بین شیوه کنونی زندگی مردم با شیوه دلخواه آن‌ها وجود دارد.

او به عنوان مثال به روابط جنسی پیش از ازدواج می‌پردازد که در ایران یک امر ممنوعه است اما او به آماری اشاره می‌کند که بر اساس یک نظرخواهی عمومی از هفت هزار مرد و زن جوان نشان داده است که ۵۵ درصد آن‌ها دوست دختر یا پسر دارند و رقم واقعی به عقیده او احتمالا بالاتر است.

او به  زنانی اشاره می‌کند که در رستوران‌ها و کافه‌های مرکزی شهر، روسری به سر دارند اما به شیوه زنان در پایتخت‌های اروپایی لباس می‌پوشند.

نویسنده نشریه «ایندیپندینت» همچنین می‌نویسد که بیشتر دانشجویان در دانشگاه‌های ایران را زنان تشکیل می‌دهند و بیشتر کارفرمایان ترجیح می‌دهند آن‌ها را استخدام کنند تا مردان را «چرا که آن‌ها تحصیلات بهتری دارند، سخت‌تر از مردها کار می‌کنند و مواد مخدر هم مصرف نمی‌کنند».

او معتفد است مقصر اصلی در ناشناخته ماندن ایران از سوی دنیای خارج، حاکمان این کشور است. آن‌ها با محدودکردن رسانه‌های خارجی و کنترل شدید روزنامه‌نگاران داخلی خلا اطلاعاتی ایجاد کرده‌اند که به طور اجتناب‌ناپذیری با تبلیغات خصمانه پر می‌‌شود.

او می‌نویسد: غرب مدت‌هاست که چهره بدی از ایران نشان می‌دهد و از آن‌جا که فرهنگ سیاسی آمریکا و اسرائیل مستلزم مطرح‌کردن شیاطین است، این دو کشور ایران را به عنوان یک قدرت شوم بزرگ و در آستانه تولید سلاح هسته‌ای نشان می‌دهند، درحالی که دستگاه اطلاعاتی آمریکا هنوز هم نتوانسته شواهدی مبنی بر تولید بمب هسته‌ای از سوی ایران پیدا کند.

اما از سویی بزرگ‌نمایی دشمنان ایران درباره عامل تهدید بودن این کشور اما به مذاق رهبران ایران خوشایند هم هست زیرا موجب تقویت تصویر این کشور به عنوان یک قدرت جهانی می‌شود. اما این بینش غرب درباره ایران معمولا با این تفکر همراه است که ایران این قابلیت را نیز دارد که در کشورهایی مانند عراق که اکثریت جمعیت آن شیعه هستند یا کشورهایی مانند لبنان که گروه‌های شیعی قدرتمند دارد، نفوذ خود را گسترش دهد. اما با وجود این نگرش بدبینانه، حتی در بحرین که۷۰درصد مردم آن شیعه هستند، هیچ گونه شواهدی مبنی بر نقش ایران در خیزش این کشور وجود ندارد.

برخی از روحانیان ایران نیروهای الهی را عامل تحولات اخیر منطقه که به نفع ایران نیز هست، می‌دانند.

۱۰ سال پیش ایران با دشمنانی در شرق و غرب از جمله طالبان در افغانستان و صدام حسین در عراق روبه‌رو بود. آمریکا هر دوی این حکومت‌ها را ساقط کرد اما مداخله‌اش چنان مقاومت نیرومندی را در این کشورها برانگیخت که حمله نظامی این کشور به ایران را منتفی کرد.

در حال حاضر مبارک بدون هیچ عملی از سوی رهبران ایران، رفته است و عربستان هم به دلیل خیزش‌های اطراف خود در تزلزل است. تنها خبر بد برای ایران وضعیت سوریه و مورد تهدید قرار گرفتن این کشور به عنوان متحد دیرینه ایران است.

ایران ممکن است خیلی نیرومند نباشد اما مخالفان این کشور از آنچه تصور می‌شد، ضعیف‌تر و احمق‌تر شده‌اند.

نویسنده ایندیپندنت در پایان با اشاره به این که «حکومت ایران با همه لفاظی‌هایش کار چندانی برای گسترش انقلاب اسلامی نکرده» می‌نویسد: چرا سران حکومت ایران چنین کنند، در حالی که با کنار آب نشستن می‌توانند از تماشای بقایای مرده بسیاری از مخالفان خود بر روی آب خشنود باشند؟

این مطلب را به اشتراک بگذارید

saeed

سلام اینها حتما با ولایت ساخت و پاخت کردن لطفا به اقای کاکبرن یاد اور شین که 1-فضای 25 بهمن عین اشورا بود و من با چشم خود دیدم و محال است کمتر از 1000000 بوده باشیم 
2-احمدی نژاد در حال حذف خود یا اقماش میباشد نه مخالفان و حذف هاشمی پروژه کس دیگریست

saeed | ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۲
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی