حمید دباشی میگوید هاله سحابی قانون بشری را برای محقق ساختن حکم الهی که فرمانی اخلاقی است به مبارزه طلبید و زندگی او افسانهای حماسی برای آیندگان است: افسانه دختری که اجازه نداد پیکر پدر نجیبش از سوی ارواح پلید فرومایه ربوده شود.
حمید دباشی، پروفسور مطالعات ایران و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا در نیویورک در نوشتهای که خبرگزاری الجزیره آن را منتشر کرده دیدگاه خود را در باره مرگ هاله سحابی که دو روز پیش در مراسم به خاک سپاری پدرش صورت گرفت به نگارش کشیده است که در پی میخوانید:
هاله سحابی 54 ساله، مفسر برجسته قران، تطبیقگر دینی، پژوهشگر حقوق زنان و یک فعال متعهد به آزادیهای مدنی مردمش بود. هاله سحابی پس از پیوستن به تظاهراتی که به دنبال انتخابات ریاست جمهوری مشاجرهانگیز سال 2009 در برابر پارلمان ایران برگزار شد به دو سال زندان محکوم گشت.
او به هنگام گذراندن مدت محکومیت خود، از حالت احتضار پدرش آگاه شد. پدرش یک دگراندیش ایرانی برجسته، عزتالله سحابی (1930 تا 2011) بود. این فعال دموکراسی مورد احترام، به دلیل طبع ملایم، سخاوت روح روشنفکرانه، سلوک آزادیخواهانه و تعهدش به فعالیت بیخشونت برپایه یک مرام ملی- مذهبی بیش از نیم قرن معروف و مورد تحسین بود.
به طور موقت به هاله سحابی اجازه داده شد که از زندان بیرون آید و در روزهای پایانی زندگی پدرش در کنار او باشد. عزت الله در 31 مه سال 2011 در سن 81 سالگی از دنیا رفت. میلیونها ایرانی در داخل و خارج از مملکتش به خاطر مرگ او متاثر شدند و عمیقا قدردان موضعگیریهای معتدل و دلسوزانهاش هستند حتی کسانی که با او موافق نبودند.
مراسم خاکسپاری او روز بعد یعنی در اول ماه ژوئن تحت کنترل شدید امنیتی آغاز شد و براساس گزارش شماری از شاهدان عینی معتبر از جمله احمد منتظری، پسر آیت الله منتظری و احمد صدر حاج سید جوادی، سیاستمدار مخالف مسن، گروهی از نیروهای سازمانیافته امنیتی لباس شخصی با تمسخر و تحقیر حاضران شروع به اخلال در مراسم کردند و تلاش نمودند پیکر مرده را از دست کسانی که در حال حمل آن برای یک تدفین مناسب بودند بربایند.
هاله سحابی، که هدایت تشییع جنازه را برعهده داشت و تصویر پدرش را نگه داشته بود، تلاش کرد تا جلوی اختلال را بگیرد. عکس پدر از سوی یکی از عوامل امنیتی با خشونت از او گرفته شد و خود او به کناری زده شد. هاله در این کشمکش به زمین افتاد و بر اثر ایست قلبی جان سپرد.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، نیروهای امنیتی لباس شخصی را مسئول مرگ هاله سحابی میداند و خواستار تحقیق رسمی در این باره شده است. هادی قائمی، سخنگوی این کمپین گفت:«اعمال شرمآور اراذل دولتی در این حادثه نشاندهنده اهانت عمیق به سنتهای متعلق به همه ایرانیان بود و منجر به یک فاجعه شد.» شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل مرگ هاله سحابی را «جنایتی عمدی» اعلام کرد.
در آنتیگون سوفوکل داستان دو برادر آمده که با یکدیگر به جانبداری از طرفین جنگ داخلی تهبس جنگیدند و کشته شدند. کرون، پادشاه جدید ، حکم صادر کرد که یکی از دو برادر به نام ایتیئو با افتخار دفن شود و دیگری پلینیسس، با نداشتن یک مراسم عزاداری مناسب، دچار سرافکندگی عمومی شود.
آنتیگون یکی از خواهران دو برادر حکم سلطنتی را به مبارزه طلبید و تصمیم گرفت که برادر لعنتشدهاش، پلینیسس را نیز محترمانه دفن کند. او این کار را حتی به قیمت جنگ با قانون موجود کشور وظیفه خود میدانست.
در طول قرنها، موضع شجاعانه و اصولی آنتیگون علیه حکم سلطنتی، منبع گرامیترین افکار در سنت انسانیت ملهم از یونان بوده است. فاجعه سوفوکل بیش از 2500 سال منبع الهام پایدارترین و روشنگرانهترین اندیشهها در طبیعت شهروندی، شرافت سیاسی، نافرمانی مدنی و الزام اخلاقی برای خانواده فرد، وظیفه در برابر خدای او و نیز قانون بوده است. این تاثیر آنچنان بوده که ناممکن است بتوان بدون آنتیگون و سایر فاجعههای سوفوکل، نهادی یونانی را تصور کرد که ادعای انسانیت و تمدن داشته باشد.
ما – عربها، ایرانیها، افغانها، آفریقاییها، آسیاییها و غیره ـ در لحظه گشایش ادعای مجدد تاریخ، انسانیت و سربلندی خود قرار داریم.
اینک در خیابانهای تهران، کابل، بغداد، دمشق، قاهره، تونس، تریپولی، صنعا، منامه، و سایر شهرهای بزرگ و کوچک از اقیانوس کبیر گرفته تا اقیانوس هند، همه ما مشغول نوشتن داستانهای تمثیلی در باره مطالبات آینده در این بارهایم که چه کسی ، چگونه و چه هستیم. مردم ما در حال نوشتن افسانههای جدید، ساخت تشبیهات نو و ضرب نوواژه های اشعار در حال ظهور هستند.
قهرمانان روزگار مدرن
نام حمزه الخطیب، پسر سیزده ساله سوری را به خاطر آورید که بیرحمانه از سوی عوامل بشار اسد در سوریه شکنجه و مثله شد. نام محمد بوعزیزی، دستفروش جوانی که خود را به خاطر استیصال اقتصادی در زمان حکومت بنعلی در تونس به آتش کشید و ندا آقاسلطان، معترض جوان ایرانی طرفدار دموکراسی را به یاد آورید که عوامل امنیتی آیتالله خامنهای به طور غیرانسانی او را به قتل رساندند.
این اسامی به نامهای دیگری میپیوندند؛ عبیر قاسم حمزه الجانبی، دختر چهارده ساله عراقی که از سوی سربازان آمریکایی بارها مورد تجاوز قرار گرفت و کشته شد، و محمدالدوره، پسر دوازده ساله فلسطینی که از سوی سربازان اسرائیل کشته شد. اینها نمونههای تصویری از نمایش آشکار پیمان مجدد مردم با سرنوشت خود هستند.
آنها، شخصیتهای نمایش افسانههای واقعی هستند که آیندگان در کتابهای تاریخ، ژانرهای ادبی و اشعار محرک خویش خواهند خواند. عمر حکومتهای ددمنشی که بر سرزمینهایمان حکم میرانند به شکلی به پایان خواهد رسید و پشت خود چیزی جز افتضاح و بدنامی برای رهبران خود به جای نخواهند گذاشت.
در آنتیگون، ما با قانون سرزمینی روبرو هستیم که مغایر با قاعده سنتهاست. اما اینجا و اکنون هاله سحابی در رویارویی با یک حکومت فاسد و بدکار که به شدت نگران نبود مشروعیت خود است، نمایشی متفاوت در حافظه جاودان خود نگاشت.
جمهوری اسلامی از هر تجمع عمومی به خصوص برای تشییع جنازهها به شدت در هراس است به خصوص تجمعی که برای تشییع جنازه مخالفان تشکیل میشود. این شیوه ای است که از رژیم سابق آموخته و برای غلبه بر رقبای ایدئولوژیک خود و برای ماندن در قدرت از آن سوءاستفاده میکند.
جمهوری اسلامی، جمهوری مرگ و مردن، جمهوری ترس از زندگی و کامیابی است. هاله سحابی هیچ قانونی را برای احترام به حق پدرش برای تدفین محترمانه نقض نکرد. او در معرض ابتذال شرارتی قرار گرفت که بر تقریبا هفتاد میلیون نفر حکم میراند، ابتذالی که حتی نجابت آن را نداشت که اجازه تدفین یک مرد 81 ساله را بدون مرگ دختر سوگوارش بدهد.
عزتالله سحابی زندگی پربار و درازی داشت. هاله سحابی در نیمهراه بسط باوقار انگیزههای پدرش از دست رفت. (به داخل سرزمین غیرمجاز دستش قطع شد.) آنتیگون، قانون بشری را به مبارزه طلبید تا حکم الهی را که یک فرمان اخلاقی است محقق سازد. هاله سحابی فرومایگی آخرین ضجههای یک حکومت روحانی سالاری در حال احتضار را به مبارزه طلبید تا بنیان یک افسانه جدید شرافتمندانه برای مردمش بنا نهد: افسانه هاله سحابی، دختری که اجازه نداد بدن پدر نجیبش از سوی ارواح پلید فرومایه ربوده شود.
چند ظالم ددمنش ستمگر آمده و رفتهاند؟ ولی ما تنها آنتیگون سربلند، جسور و شجاع را به خاطر میآوریم.
بنعلیها، مبارکها، قذافیها و خامنهایها در تاریخ ما در نهایت یک پانویس خستهکننده در کتابهای تاریخ آینده خواهند بود، کتابهایی که تیترها، موضوعات، و نمایشهای توانمندسازی آنها حول نامهای آنتیگون و هاله سحابی خواهد درخشید.
امشب هاله سحابی، دختری که از زندان بیرون آمد تا پدرش را دفن کند و رفتن او به ابدیت را احترام گذارد، خود نابهنگام اما در آرامش در مجاورت پدر میخوابد.
هاله سحابی در کنار سایر تلاشگران با شهامت، عضو «مادران صلح» بود، گروهی که عمدتا از مادرانی تشکیل شده که فرزندانشان در دستان اراذل به کار گمارده شده از سوی دولت حاکم، هلاک شدهاند تا آن را قدری بیشتر نگه دارند. هر یک از زنان متعهد شده تا شدت خشونت را در میهن خود کاهش دهد.
آینده کشور هاله سحابی در جایی بین دختران مبارز و مادران صلح قرار دارد، در دستانی بسیار دلسوز و توانا، دستان زندگی و زندگیبخش. هاله سحابی اینک همانند آنتیگون، بذر در حال جوانهزدن یک فاجعه نجیب است که کشمکش دوباره مردمش را تقویت خواهد کرد، کشمکشی که به خاطر دستیابی به حقوق لایتجزایش برای استقلال و آزادی و برای سربلندی دختران و پسران است تا اجازه داشته باشند پدران و مادران خود را در آرامش به خاک بسپارند.
خواهر شجاع، آنتیگون بزرگ خود ما، هاله خانم سحابی در آرامش بخواب.
این یارو چماقدار روسی هم فکر کرده اینجا سایت خودنویسه . فقط باید مطالب خوش آیند توده ایها و ساواما را نوشت . نه بابا ، اظهار نظر آزاد است . تو هم اگر این مطالب برای مغز کوچیک روس محورت زیادی بزرگه ، ماست تو بخور . چکار داری به این حرفها .
به خودت اول نصیحت کن . چرا به جای نظر دادن در مورد مقاله به مطلب دیگری گیر دادی ؟ میخواهی بگو صاحب وب سایت هستی ؟ یا مبصری ؟ درود بر هاله سحابی ایراندخت صلح طلب ایرانی .
جناب دهباشی
این قانون بشری را برای محقق ساختن حکم الهی که فرمانی اخلاقی است از آن شیادی های لفظی است که نظیر ندارد.
حضرت پرفسور دست از سر این مردم بردارید. مغلطه ای به نام حکم الهی یعنی چه؟
بهتر نیست کالایی نو به بازار عرضه کنید ابتکاری نو آوری دوست عزیز . موهومی بنام الله خدا و یا هر عنوان دیگری را به عنوان استادی دانشگاه آمریکایی به مردمان عرضه کردن جسارت نباشد وقیحانه ست حضرت استاد . مقاله شما بیشتر سبک و سیاق روزنامه های ارگان جمهوری اسلامی یا احزاب کمونیست سابق به یاد می آورد تا یک دانشگاهی .با احترام به هاله سحابی اما بهره برداری از مردگان هنر روحانیون است نه دانشگاهیان
این هذیانها چیه که در بخش نظرات نوشته شده. هم وطن گرامی! یک عالمه مطلبو سر هم میکنی و مینویسی آخه یعنی چه. اگر نظر مشخصی داری خوب درست بنویس. من درست نمیفهمم منظورت چیه. با نظر نویسنده مخالفی خوب بنویس چرا مخالفی . اگر از مطلب خوشت اومده اون رو هم میتونی بنویسی.
سایت خودنویس با این کارشناس های باند نوری الا مثل zed ، aar ، tak ، بلی بلی گوش ، ..... که نمیدانم چرا با اسم واقعی نمینویسند در حالیکه در خارج کشورند ! حیف است اینها با اینهمه سواد و معلومات که از مصدق تا بازرگان ، از بنی صدر تا رضا پهلوی ، از بهنود تا شورای هماهنگی سبز ، ..... هیچ کس را قبول ندارند و همه را لجن مال میکنند ، مخفی بمانند . مخصوصا که دائم به شوراه همانهنگی فشار می آورند که آنها چهره رو کنند . از آنطرف به همه زور میکنند که عذر خواهی کنید ، توبه کنید ، وگرنه گیوتین روبسپیری ما در فضای مجازی گردن میزند !
این سایت از یکطرف
- ملی مذهبی ها ، لیبرال ها ، اصلاح طلبان غیر روسی ، سبز های غیر مارکسیست روسی ، مشروطه خواهان را میکوبند . هاله سحابی ، سارا توسلی ، ا عظم طالقانی ، ... مورد حمله اینهاست .
- از طرف دولت ( احمدی -مشایی ) هم به هدیه تهرانی ، پانته ا فیوضی ، ارغوان رضایی ، .... حمله میکنند لابد چون اینها خواهان تجزیه ایران و یا منضم کردن ان به خاک روسیه نیستند . و طبق مشی سیاسی خودشان مساله ایران را با مساله یک دولت ۸ ساله قاطی نمیکنند . ممکن است کسی بگوید این دولت ۸ ساله دارد ایران را نابود میکند ، اما همین وب سایت به عاملین حکومت ۳۳ ساله مثل اصول گرایان ( علی لاریجانی ، مطهری ، بهزاد نبوی ، توکلی ، باهنر ، ....) خصمانه که هیچ انتقادی هم برخورد نمیکنند .
- هیچ مطلبی در این سایت علیه کانون نویسندگان ، سران مشخص حزب توده ، تحلیل های توده ایها ، فدائیها ، باند کشتگر ، نوری الا ، روسیه و سیاست های حمایتی مشکوک ان از ج ا ، کاسترو ، کوبا ، قذافی ، فرقه دموکرات ، قاضی محمد ، اسماعیل خوئی و ضدیت او با شعار جمهوری ایرانی ، زر افشان و آمریکایی خواندن جنبش سبز و دانشجویی ، بختیار و دوسیه انگلیسی - آمریکایی او و اختلاط او با صدام و به شکست رساندن مذاکرات شاه و خمینی در نزدیکی به ملیون ، .... دیده نمیشود .
رفتار شناسی جاسوسی -امنیتی به ما میگوید که موارد بالا صرفا در جهت
۱- حفظ نظام منهای احمدی نژاد تنظیم شده و از استراتژی تنظیمی ک گ ب - حزب توده پیروی میکند
۲- مانع نزدیک شدن ایران به آمریکاست چه در سمت دولت ، چه در سمت جنبش
۳ - ترور شخصیت دگر اندیشان و اغتشاش چلنگریستی درافکار عمومی به منظور گیج و خانه نشین کردن مردم ( مثل زمان مصدق که به کودتا منجر شد ) و بی اعتماد کردن مردم به شخصیت های موثر و چهره سازی قلابی برای عناصر روسی به منظور کنترل و قبضه قدرت با طرح و برنامه و پشتیبانی ابر قدرت شمالی .
۴ - زمینه سازی برای تجزیه و یا کودتای نظامی از طریق کمک به متمرکز کردن قوا در یک گروه کوچک ( فقاهتی استالینیستی) و بلعیدن ان توسط یک هسته نظامی امنیتی نفوذی روسی .
ایران در خطر است . سحابی از این خطر میترسید ، دکتر یزدی نسبت به این خطر هشدار داد ، داریوش همایون از این خطر میترسید ، خاتمی از همین خطر میترسد ، ......همه آنها که نگران ایران هستند از حاکمیت باند امنیتی - اوباش سالاری میترسند که به یک زن عزادار صلح طلب پدر مرده هم رحم ندارد ! تا چه رسد به مخالفین رادیکال سیاسی .
چه کسی ان سرهنگ را کنترل میکند که در مقابل دوربین نیروی انتظامی یک اوباش را بفرستد جلو تا یک ضربه از نوع معمول در سیستم ک گ ب روسی به قربانی بزند و او را حذف کند ؟
رسانه هایی که همصدا با فارس و ... شدند و گفتند ا یست قلبی و هوای گرم ، استرس ، ..... از کجا کنترل میشوند ؟
آنهایی که گفتند ویدئو youtube تقلبی بوده حالا که دکتری از سبزها (شکوری راد ) هم میگوید همه مرگ ها با ا یست قلبی است ، وا یست قلبی نمیتواند دلیل مرگ باشد چه دارند بگویند ؟ چه کسی این رسانه ها را کنترل میکند .
شورای ملی مذهبی ها خواهان بر رسی قتل و تشکیل دادگاه برای محاکمه عاملین و آمرین شده ، آنها که این خبر را سانسور میکنند و آنهایی که از خواست این شورا حمایت نمیکنند اما برای یک زن متهم عادی که هنوز حکم او اجرا هم نشده ماه ها جنجال سیاسی راه می اندازند و سوژه فرعی درست میکنند تا جایی که پای وزیر خارجه سوسیالیست فرانسه و لولا برزیلی به میان کشیده میشود از کجا کنترل میشوند و یا چه سیاستی را تبعیت میکنند ؟