تونی کارون، نویسنده ارشد مجله «تایم» در یادداشتی به بررسی وضعیت برنامه هستهای ایران در دورنمای کنونی جنبشهای خاورمیانه پرداخته و میگوید که این بنبست میرود تا به فهرست چالشهای سخت سیاست خارجی آمریکا افزوده شود.
یادداشت تایم که در ششم ژوئن، برابر با شانزدهم خرداد منتشر شده به این قرار است:
جنبش عرب در طی پنج ماه گذشته بنبست هستهای ایران را به عنوان موضوع داغ مورد بحث جهانی به شدت تحتالشعاع قرار داده به طوری که شاید از دردسر استراتژیک تصمیمگیرندگان غربی کاسته باشد. زیرا از زمانی که موضوع به سرخط خبرها بازگشته است، این بنبست بیشتر از همیشه تثبیتیافته به نظر میرسد.
قانون جدید تحریمها در حال حاضر در کنگره است و انتظار میرود آمریکا برای محکم کردن اقدامات شورای امنیت سازمان ملل فشار وارد کند تا ایران را مجبور سازد به منظور کسب رضایت آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای شفافیت اقداماتش، غنیسازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد.
جدیدترین گزارش این آژانس بینالمللی پرسشهای جدیدی در باره جنبههایی از برنامه ایران مطرح کرده و هشدار میدهد که عدم همکاری ایران در حل این ابهامات، مانع آن میشود که آژانس بتواند از شدت سوءظنهای موجود مبنی بر نیت نظامی احتمالی تهران در برنامه هستهای و اصرار بر دنبالکردن هدف دستیابی به انرژی بکاهد.
اما روسیه در جهتگیری مخالف، با تشویق به کاهش تحریمها به منظور ایجاد فضایی برای یک راه حل دیپلماتیک، فشار وارد میکند.
ایران با وجود تحریمهای بیسابقه دولت اوباما عقبنشینی نکرده است. چند دور متوالی مذاکرات بین دیپلماتهای غربی در طی سال گذشته با پیشرفت همراه نبوده و برنامهای هم برای گفتوگوهای بعدی وجود ندارد. با وجود فشار اقتصادی تحریمها و سوءمدیریت سیاست داخلی، توانایی ایران برای مقاومت در برابر فشار اقتصادی به علت افزایش قیمت نفت و نیز گسترش پیوندهای اقتصادی با چند مرکز پویاتر کنونی اقتصاد جهانی مانند چین، ترکیه و برزیل بالا مانده است.
تهران جنبش خاورمیانه را به نفع خود میداند
تهران به جز چالش متحد سوری خود یعنی بشار اسد، به جنبش عرب خوشآمد گفته است. این جنبش، حاکمان مستبد متحد آمریکا و اسرائیل را که همواره ایران را به عنوان یک عامل افزایش خطر در جهان عرب معرفی میکردند ضعیف کرده است و این در حالی است که مردم عرب تازه به قدرت رسیده هرگز چنین ایدهای در باره ایران نداشتند. تصمیم مصر برای بازسازی روابط دیپلماتیک با ایران ممکن است نشانهای از مسیر حرکت امور در منطقه باشد: نه تنها مصر متحد ایران شده است یا پذیرفته که تهران سلاح هستهای بدست آورد بلکه در شکستن استراتژی رهبری آمریکا برای حل مشکلات راه ترکیه را دنبال کرده است.
بنابراین ایران به طور منطقی براین باور است که در این بنبست، شرایط به نفع اوست.
ارزیابی تهران در این زمینه با ارزیابی بنجامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل همسو است. او در جدیدترین سخنرانی خود در جلسه کنگره آمریکا که با شرکت نمایندگان مجلس و سناتورهای آمریکایی برگزار شد فوریت مقابله با ایران را مطرح کرد و گفت:«زمان در حال گذر است و مدار تاریخ ممکن است به زودی تغییر جهت دهد. بزرگترین خطر برای بشریت ممکن است به زودی گریبان ما را بگیرد و آن یک حکومت اسلامی نظامی مسلح به سلاح هستهای است.»
نتانیاهو هشدار داد که تنها ترس از عمل نظامی است که ایران را مجبور میکند تا در باره برنامه هستهایاش عقب نشینی کند.«هر قدر بیشتر ایران فکر کند که همه گزینهها روی میز غرب است، کمتر احتمال رویارویی وجود دارد.» او به غرب فشار آورد تا پیام روشنی مبنی بر این بدهد که برای متوقف کردن ایران از توسعه سلاح هستهای زور برتری دارد و این هشدار شوم را داد که «اسرائیل همواره حق دفاع از خود را برای خویش نگه میدارد.»
نتانیاهو ممکن است در کنگره آمریکا مورد تمجید واقع شده باشد اما گفتوگوی خصمانه او در باره ایران ملامت عمومی شدیدی از سوی یک چهارم را به دنبال داشته است: میر داگان که اخیرا از مقام ریاست سازمان اطلاعات اسرائیل، موساد، بازنشسته شده هفته گذشته به رهبران اسرائیل در باره حمله نظامی به ایران هشدار داد. او این گزینه را پیشتر به عنوان «احمقانهترین چیزی که تاکنون شنیدهام» توصیف کرده بود. داگان هشدار داد که حمله نظامی به ایران برنامه هستهای این کشور را از بین نمیبرد بلکه آن را به تاخیر میاندازد و رهبری ایران را بیشتر به سوی ساخت سلاح هستهای سوق میدهد. البته در حال حاضر ارزیابی اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل این است که رهبران ایران هنوز تصمیم استراتژیک برای ساخت سلاح هستهای نگرفتهاند حتی اگر آنها در حال تلاش شدید برای دستیابی به وسایل به تحقق رساندن چنین تصمیمی باشند.
داگان همچنین هشدار داد که حمله به ایران «به وسیله کشاندن اسرائیل به جنگی منطقهای که نداند چگونه از آن خلاص شود» چالش امنیتی «تحملناپذیری» را ایجاد میکند. این واقعیت که داگان در حال حاضر دو بار علیه آنچه او یک اشتباه فاجعهبار میخواند آشکارا سخن گفته میتواند این نگرانی را دامن بزند که حمله اسرائیل به ایران ممکن است دراین کشور تحت مطالعه باشد، اگرچه او تاکید کرده که میداند هیچ برنامهای برای چنین حملهای در دو سال آینده وجود ندارد. به نظر داگان حمله نظامی به ایران به عنوان یک اشتباه فاجعهبار از سوی دولتی صورت میگیرد که هشیاری و رهبری آن مورد تردید است.
سیمور هرش هفته گذشته در نوشتهای در «نیویورکر» به مقایسه افتضاح سلاحهای کشتار جمعی عراق با آنچه او «اختلاف بین اطلاعات در دسترس و باورهای بسیاری در کاخ سفید و کنگره در باره ایران» میخواند پرداخت. در حالی که کاخ سفید گفتههای هرش را با این گفته یکی از مقامهای بلندپایه حکومت آمریکا رد میکند که به «پولیتیکو» گفته بود «همه آنچه لازم است فردی مطالعه کند تا درباره برنامه هستهای ایران عمیقا نگران شود اطلاعاتی مانند آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که در دسترس عموم قراردارد» رد میکند اما مشکل کسانی که موضع سخت در برابر ایران اتخاذ میکنند این است که عمدتا روی «نیت» ایران انگشت میگذارند یعنی میگویند ایران به طور مداوم در حال گردآوری ابزارهایی است که در صورت انتخاب ساخت سلاح هستهای، به آنها نیاز خواهد داشت و این که برخی از تکنولوژیهایی که این کشور در حال آزمایش آنهاست به نظر نمیرسد هیچ ربطی به برنامه انرژی هستهای داشته باشد.
جامعه اطلاعاتی آمریکا: ایران برای ساخت سلاح هستهای تصمیم نگرفته است
اما ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا آنچنانکه از سوی آدمیرال جیمز کلاپر، مدیر اطلاعات ملی آمریکا به کمیته اطلاعات سنای این کشور در ماه فوریه سال جاری گفت این است که ایران «تا حدودی به وسیله توسعه قابلیتهای متنوع هستهای که موقعیت این کشور را برای تولید سلاح هستهای بهتر میکند، گزینه ساخت سلاح هستهای را برای خود بازگذاشته است. اگرچه ما نمیدانیم که آیا ایران سرانجام تصمیم به ساخت سلاح هستهای خواهد گرفت یا نه.»
معرفی ایران به عنوان یک «خطر حیاتی و شدید» در خارج از واشنگتن سختتر میشود در شرایطی که بدانیم این کشور از ابهامات پیمان ضد سلاح هستهای استفاده میکند تا گزینه ساخت سلاح هستهای را در اختیار داشته باشد ولی دست به استفاده از آنها نمیزند ـ آنطور که مثلا ژاپن عمل کرده است. در واقع حتی وقتی ایران در همکاری با شماری از بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی مقاومت میکند، تولید سوخت هستهایاش را با وجود بیاعتنایی به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل تحت بررسی دقیق بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام میدهد؛ بازرسانی که همچنان گواهی میکنند که این تولید به هیچ برنامه پنهانی تغییر مسیر نداده است.
نکته مهمتر سخن کلاپر به سناتورها این بود که «تصمیم ایران درباره برنامه هستهای با یک رویکرد سود و زیان هدایت میشود و همین امر فرصتهایی را در اختیار جامعه بین المللی قرار میدهد تا بر تهران تاثیر گذارند» و این که رهبری ایران «بدون تردید در تصمیمگیری در باره برنامه هستهایاش، علاوه بر فضای سیاسی و امنیتی بینالمللی، امنیت، پرستیژ و نفوذ این کشور را نیز در نظر میگیرد.»
چنین نتیجهگیری جنگطلبان را به تحریمهای اقتصادی سختتر و تهدیدهای نظامی برمیانگیزد ، درحالی که سایرین مطرح میکنند که منصرف کردن ایران از ساخت سلاح هستهای مستلزم یک «معامله بزرگ» است که براساس آن تغییر حکومت ایران باید به کنار گذاشته شود. اما حتی چنین بحثی ممکن است در داخل دالانهای قدرت خود ایران و در کشمکشهای محرمانه قدرت بین محمود احمدی نژاد، رییسجمهور و علی خامنه ای، رهبر ایران نیزمطرح باشد. مدت مدیدی است که برنامه هستهای در ایران نقطه توافق همه طیفهای سیاسی کشور بوده و چشماندازهای مربوط به هرگونه تغییر استراتژیک در سیاست خارجی تهران کمتر محتمل است، حتی اینک که به نظر میرسد رهبر روحانی ایران در نزاع سیاسی مخرب با رییسجمهور ستیزگرا، گیرکرده است.
براساس گزینههای کنونی، در واقع بنبست هستهای ایران به نظر میرسد مانند جریان صلح خاورمیانه میرود تا به فهرست چالشهای سخت سیاست خارجی واشنگتن بپیوندد.