رضا هدی صابر اولین زندانی سیاسی نیست که در زندانهای جمهوری اسلامی جان میبازد؛ با این حال به نظر نمیرسد مقامهای ایرانی بخواهند خود را پاسخگوی چنین مواردی بدانند و کسی نمیداند مرگ این بار در انتظار کدام زندانی سیاسیست.
جمعی از زندانیان سیاسی چندی پیش با انتشار نامهای از درون زندان، به این موضوع اشاره کردند که «مسئولان، سیاست مرگ تدریجی و شبهطبیعی را به جای اعدام زندانیان سیاسی در پیش گرفتهاند وگرنه بیتوجهی به وضعیت درمانی زندانیان تا بدانجا که به مرگ ایشان بیانجامد، چه معنای دیگری میتواند داشته باشد جز اعدام خاموش».
مرگ رضا هدی صابر، فعال ملی- مذهبی براثر اعتصاب غذا در زندان اوین و عدم رسیدگی پزشکی و درمانی به موقع به او، بازتابهای گستردهای در داخل و خارج از ایران داشت.
براساس گزارشها، آقای صابر ساعت چهار و نیم روز جمعه، ۲۰ خرداد از درد قلب و ناحیه سینه ابراز ناراحتی میکند، اما با بیتوجهی ماموران روبهرو میشود. ساعت ۱۰ و نیم به دلیل شدت درد، او را به بیمارستان مدرس منتقل میکنند٬ اما این انتقال دیرهنگام کمکی به او نکرد.
سازمان گزارشگران بدون مرز در واکنش به درگذشت آقای صابر اعلام کرده: « مسئولان زندان اوین بر خلاف ماده ١٠٣ آییننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور و بهرغم اطلاع از اعتصاب غذای او و ضعف جسمانی و درد از انتقال به موقع هدی صابر خوداری کردهاند».
اما این نخستین بار نیست که یک زندانی سیاسی جان خود را در زندان یا لحظاتی پس از انتقال از آن از دست میدهد. جان باختن اکبر محمدی، امیر حشمتساران، محسن دکمهچی و امیدرضا میرصیافی و دو سال پیش مرگ تنی چند از بازداشتشدگان کهریزک، نمونههای دیگری از مرگ زندانیان سیاسی براثر اتفاقات درون زندان است.
پیشتر٬ فعالان حقوق بشر در ایران اعلام کردند که علت درگذشت امیدرضا میرصیافی، وبلاگنویس ایرانی در۲۸ اسفند سال ۸۷ در زندان اوین «فشار روانی و عدم دریافت کمکهای پزشکی» بوده است.
سازمان گزارشگران بدون مرز نیز گفته بود که تناقضات و نشانههای اهمالکاری جدی میان اسناد رسمی «بازداشتگاه اوین» و «بیمارستان لقمان حکیم» و «پزشکی قانونی» درباره ساعت انتقال به بیمارستان و ساعت فوت ایشان وجود دارد.
حتی مقامهای زندان درخواست وکیل آقای میرصیافی را برای کالبد شکافی جسد او رد کرده و بلافاصله او را دفن کرده بودند.
مرگ محسن دکمهچی از بازاریان شناخته شده تهران که به دلیل کمک به خانواده زندانیان سیاسی از شهریور سال ۸۸ در زندان اوین و زندان رجاییشهر بود، نیز نمونه دیگری از این دست است.
اکنون درگذشت رضا هدیصابر، نمونه دیگری را به پرونده زندانیان جان باخته در زندان افزوده است.
هدی صابر روزنامه نگار، مترجم، و فعال ملی- مذهبی، عضو جنبش مسلمانان مبارز، زندانی سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده ایران فردا بود که در ۲۶ اسفند ۱۳۳۸ متولد شد و در ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ درگذشت.
او روز۱۲ خرداد امسال در اعتراض به مرگ هاله سحابی که در مراسم تشییع جنازه پدرش٬ عزتالله سحابی درگذشته بود، اعتصاب غذای خود را در زندان اوین آغاز کرد. آقای صابر همراه امیرخسرو دلیرثانی دیگر زندانی سیاسی اعلام کرده بود که «در اعتراض به مرگ هاله سحابی و برای جلوگیری از تکرار این بیدادگریها علیه انسانهای بیدفاع» دست به اعتصاب غذای تر میزند. آنها در این اطلاعیه اعلام کرده بودند که هیچ مطالبه شخصی از اعتصاب غذا ندارند.
محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران در مصاحبهای با وبسایت جرس٬ آقای صابر را «از هر نظر انسان نمونهای» توصیف کرده و درباره جلسات کلاسهای درس او گفته است: «او در دو سه سال اخیر کلاسهایی گذاشته بود در حسینیه ارشاد که درباره تاریخ پنجاه ساله اخیر ایران بحث میکرد و مطالب ایشان آن قدر بامطالعه و جالب بود که افرادی مثل مهندس سحابی و بنده افتخار داشتیم در این جلسات شرکت کنیم.»
یکی از شاگردان آقای صابر نیز در گفت و گو با مردمک میگوید: «آقای صابر به مسائل مربوط به بچههای کار توجه میکرد، به فقرا و خانوادهای زندانی کمک میکرد. او حتی برای اشتغالزایی در زاهدان، طرح کارآفرینی را چند سال پیش راهاندازی کرده بود.»
رضا هدیصابر روز دوشنبه ۲۳ خرداد در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. به نوشته سایت جرس که به مخالفان دولت نزدیک است، مقامهای قضایی خبر انتقال به بیمارستان و درگذشت هدی صابر را به خانوادهاش اطلاع نداده بودند و پس از آن نیز از تحویل پیکر آن شهید به خانواده، امتناع ورزیدند.
هدی صابر برای سومین بار در کمتر از ۱۰ سال، در دوم مرداد ماه ١٣٨٩ بازداشت و روانه زندان شده بود.
پیش از این٬ هدی صابر به همراه دو همبند دیگرش رضا علیجانی و تقی رحمانی در ٢٥ خرداد ماه ١٣٨٢ بازداشت و به مدت سه ماه در سلول انفرادی نگهداری شده بود.
در ارديبهشت ١٣٨٣ به پنج سال و نيم سال زندان محکوم شد که این حکم سپس به هشت ماه تقلیل یافت. او همچنین در هشتم بهمن ١٣٧٩ بازداشت و تا ٢١ اسفندماه ١٣٨١ را در زندان گذارنده بود.
تحمیل هزینه درمان بر زندانی
برخی زندانیان سیاسی در نامهای که اخیرا از داخل زندان نوشتهاند، اعلام کردهاند که دستگاه قضایی در مواردی که زندانیان بر درمان خود پافشاری میکنند، هزینه درمان را بر خود زندانی تحمیل کرده و در صورتی که هزینه درمان و حقوق مراقبان زندانی از سوی زندانی پرداخت شود، اعزام او به مراکز درمانی را مجاز میدانند.
به گفته این زندانیان سیاسی، مسئولان زندان حتی از زندانی تعهد میگیرند که تمام هزینهها را پرداخت کند.
این درحالی است که براساس موازین آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی، زندانی از لحظه ورود به زندان در بیمه و تحت ضمانت و مسئولیت سازمان زندانها است و تمامی هزینههای پزشکی و درمانی او باید از سوی زندان تامین شود.
براساس گزارشها، حسین رونقی ملکی که مرحله نخست عمل جراحی کلیه را در بیمارستان هاشمینژاد انجام داده و مهدی کوهکن که نیاز به عمل جراحی پا دارد، از جمله کسانی هستند که پیش از اعزام به مراکز درمانی، تعهد دادهاند که هزینههای در مان را به طور کامل پرداخت میکنند.
با توجه به گزارشهایی که از وضعیت زندانها منتشر شده است، بسیاری از بیماریهای زندانیان سیاسی مربوط به دوران انفرادی و بازجویی و شرایط نامناسب بهداشتی و درمانی درون زندان است.
واکنشها به مرگ هدیصابر
مرگ رضا هدیصابر که در اعتراض به مرگ هاله سحابی، پس از اعتصاب ۱۰ روزه جان خود را از دست داد، بازتابهای بسیاری داشته است.
شورای هماهنگی راه سبز امید، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و گزارشگران بدون مرز حکومت ایران را مسئول مرگ این فعال ملیمذهبی دانستند.
شاخه خارج از کشور سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز با صدور بیانیهای، چنین رخدادهایی را «ننگین و ضدبشری» دانست و تاکید کرد که «مسئولان زندان، نهادهای امنیتی دخیل در پرونده این زندانی سیاسی و فراتر از آن حاکمیت جمهوری اسلامی مسئول مرگ رضا هدیصابر هستند».
شورای هماهنگی راه سبز امید نیز در بیانیهای «شهادت هدیصابر را جدیدترین سند مظلومیت ایرانیان و فرعونیت حاکم بر کشور» دانسته و از «اقتدارگرایان حکومت» پرسیده است که چه توضیحی برای جان باختن «مظلومانه نخبگان و فرزندان صالح» این سرزمین دارد؟
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری٬ از مخالفان حکومت ایران نیز در پیام تسلیتی، «گناه این فاجعه بزرگ» را برعهده کسانی دانسته که آقای صابر را «به بهانههای واهی به زندان افکندند، آزادیاش را سلب کردند و خانواده و دوستان را از فیض وجودش حتی در آخرین لحظات حیاتش محروم کردند.
محمد خاتمی، رئیسجمهوری پیشین ایران نیز مرگ این فعال ملیمذهبی را «تلخ و سنگین» توصیف کرد. همچنین آیتالله بیات زنجانی در گفتوگوی تلفنی با خواهر هدیصابر، درگذشت او را تسلیت گفت.