شماری از فعالان حقوق بشر و وکلای دادگستری در ایران در نامه به عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، مرگ هاله سحابی و هدی صابر را مصداق بارز «جرم مشهود» دانستند.
آنها در نامه خود که متن آن در وبسایتهای مخالف دولت منتشر شده، نوشتهاند از آنجا که براساس آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، رسیدگی به جرم مشهود، نیازی به شاکی خصوصی ندارد، ازجمله «وظایف بدیهی» دادستان رسیدگی به چنین جرمی است.
در نامه این هشت وکیل دادگستری آمده است: از آن جایی که شاهدانی در صحنه مرگ هاله سحابی و هدی صابر وجود دارند که آمادگی خود را جهت ادای شهادت در رسانههای عمومی اعلام کردهاند، لذا بدیهی است که مقام دادستان با ورود سریع و بدون فوت وقت، چگونگی مرگ این افراد را مورد بررسی قضایی قرار دهد.
عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی، محمدعلی دادخواه، هادی اسماعیلزاده، مینا جعفری، آرش کیخسروی، شیما قوشه وعبدالرضا تاجیک نویسندگان این نامه هستند.
این وکلا در پایان نامه خود نوشتهاند که اگر به «قتل» زهرا کاظمی و زهرا بنییعقوب رسیدگی بیطرفانه میشد، و با خاطیان برخورد جدی میشد، جامعه شاهد حوادث «رقتبار کهریزک» نبود و اگر با خاطیان حادثه کهریزک برخورد میشد، امروز شاهد مرگ هاله سحابی و هدی صابر نبودیم.
هاله سحابی، دختر عزتالله سحابی روز یازدهم خردادماه در مراسم تشییع جنازه پدرش بعد از درگیری با نیروهای امنیتی درگذشت.
مرگ هاله سحابی، اعتراض شمار زیادی از فعالان سیاسی و حقوق بشری، تشکلها و احزاب را بهدنبال داشت.
همچنین هدی صابر، فعال ملیمذهبی از روز ۱۲ خردادماه همراه با امیرخسرو دلیر ثانی در اعتراض به تهاجم منجر به مرگ فرزند عزتالله سحابی بدون طرح هیچگونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر زدند.
آقای صابر اما ۱۰ روز بعد، براثر سکته قلبی و به دنبال اعتصاب غذا درگذشت.
درحالی که فعالان حقوق بشر و احزاب با انتشار بیانیههایی، حاکمیت را مسئول مرگ آقای صابر دانستند، ۲۳خردادماه، ۶۴ نفر از همبندان هدی صابر نیز در نامهای با مسئول قلمداد کردن «حاکمیت کنونی» در مرگ او نوشتند که او در اعتصاب غذا بوده و در بهداری زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
هشت وکیل دادگستری در نامه خود به بند یک ماده ۲۱ و بند یک ماده ۴ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری استناد کردهاند.
براساس بند یک ماده ۲۱ آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، جرمی که در مرئی و منظر ضابطین دادگستری واقع شده باشد، و یا بلافاصله مامورین یاد شده در محل وقوع جرم حضور یافته یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند، جرم مشهود محسوب میشود.
همچنین براساس بند یک ماده ۴ این قانون، تعقیب جرایم مشهود برعهده دادستان گذاشته شده است.
این نامه در حالی نوشته شده است که آمریکا اسفندماه سال گذشته، عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران را به اتهام نقض حقوق بشر تحریم کرد.
حالا که مثل روز مشخص گردید که عامل به شکست کشانیدن همه جنبش های مردم ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا کنون فراماسونری مارکسیست های روسی و طرز فکر توده ای - استالینیستی و تاکتیک نفوذ و ترور شخصیت ( گاهی هم فیزیکی ) و برچسب زنی و از دور خارج کردن با دروغ بافی و تحریف تاریخ بوده من به راه حل باید اشاره کنم .
چه گونه باید از شر این دور باطل شاه - شیخ - ریس جمهور مادام العمر سوسیالیست آزاد شویم ؟ چه گونه باید به آزادی و دموکراسی و حاکمیت قانون و استقلال سیاسی ( تصمیم گیری بر پایه منافع ملی ) دست یابیم . تاکتیک و استراتژی ما در کوتاه مدت و دراز مدت چه گونه باشد که از نژاد پرستی ( فردپرستی ) - دین پرستی ( دیکتاتوری دینی ) - مارکس و لنین پرستی ( ایدیولوژی پرستی ، مارکسیسم لنینیسم ) در امان باشیم . مثل همه کشورهای دموکراتیک دیگر ؟
شاید باور نکنید ، اما من هم بر انداز هستم . نه برانداز فیزیکی و مکانیکی با آویزان شدن به حیله و قدرت خارجی و نقابداری و فریب اکثریت ناخودی به نفع اقلیت خودی و به قیمت جنگ های داخلی یا سکتاریستی و یا پیشفروش منافع ملی به روسیه ، چین یا امریکا یا اعراب یا چپ های آمریکای جنوبی ....
ماباید در ذهن و فرهنگ و باورهای خود نظام های دیکتاتوری چه زیر نقاب مذهب ، چه زیر نقاب سلطنت ، چه زیر نقاب حاکمیت طبقه کارگر ، چه زیر نام عدالت ، ..... را بر اندازیم . این مهم به دست نمی اید مگر همه ما پلورالیست شویم ، از تلاش برای حذف دگر اندیشان از صحنه سیاسی دست برداریم .
به کسانی که دنبا ل حکم کردن خود و یا طرز فکر خود و حذف کامل دیگران هستند گوش ندهیم . باید مدارا و تحمل یکدیگر را بیاموزیم ، باید به همدیگر احترام گذاشتن و حقوق دگر اندیشان را پاس داشتن را در عین اختلاف نظر و عقیده ترویج کنیم .
در کوتاه مدت باید به خط میانه نزدیک شویم ، بر مشترکات به تفاهم برسیم ، هیچ چیزی را نهایی اعلام نکنیم تا اینکه به وقتش توسط نمایندگان مردم انهم برای کوتاه مدت ( ۴ سال ) و تا روزی که نظر مردم عوض نشده ، موقتا نهایی و به اجرا گذشته شود و دیگران از تخریب بپرهیزند تا دور بعدی . همین کاری که در غرب میشود . رقابت ها پی صندوق تمام میشود . اما اظهار نظر بر اساس نتایج عملکرد طرف پیروز ادامه می یابد تا اگر هواداری پیدا کرد در میان مردم ، در دور بعدی اکثریت بشود و اجرا !
اینکه سلطنت تمام شد ، مذهبی ها اخراج ، ملیون و لیبرال ها بروند دنبال همان خمینی ، موسوی و کروبی و خاتمی به تاریخ پیوستند ، ..... حالا نوبت ماست ! عین دیکتاتوری است .
حتا فراماسونری مارکسیست های روسی و فراماسونری انگلیسی ، لیبرال ها ، ملیون انجمن های حجتیه ، بهایی گری ، جریان انحرافی ، ارزشی ، ولایی ، شاه پرست ، تجزیه طلبان ، هوا داران دیکتاتوری های مختلف ، هوداران امریکا ، مجاهدین ، فدایی ها ، توده ایها ، اسلام رحمانی ، اسلام طالبانی ، سوسیالیست اروپایی ، سوسیالیست آمریکایی ، مائو ایست ، نژاد پرستان ، سبز ها ، سرخ ها ، زرد ها ، سفیدها ، ..... باید در اظهار نظر و فعالیت سیاسی آزاد باشند . مشروط بر اینکه با آرم و برنامه خودشان تبلیغ کنند . حزب شناسنامه دار داشته باشند . در انتخابات هم باید شرکت کنند . بدیهی است که تا اکثریت نشوند به قدرت دست نخواهند یافت. اگر هم بیابند مردمی که در فضای آزاد همه نظرها را شنیده و آنها را برگزیده اند ، به اشتباهشان پی خواهند برد و انرا اصلاح میکنند . آلترناتیو هم وجود دارد . جای نگرانی نیست .
از همین فردا اگر همه گروه ها از کوچکترین خواسته که همه در ان مشترک هستند شروع کنند و پای ان بایستند ( همه با هم ) تا رسیدن به مقصود ، قطعا مردم هم گیج نخواهند شد و چون هزینه کم است به صحنه می آیند . رژیم هم نمیتواند آنرا سرکوب کند به بهانه بر اندازی و وصل به امریکا و ..... ، نمونه ؛ همین خانم ها را نگاه کنید که تا کجا پیشرفته اند در همین جمهوری اسلامی با اتحاد عملی و استقامت . از همه شما احزاب سیاسی جلوتر هستند .
از همین فردا همه با آرم و برنامه مشخص فعالیت کنید حد اقل در خارج . اینکه مارکسیست باشی ، خودت را سلطنت طلب جا بزنی تا به مصدق و لیبرال ها و ملیون حمله کنی ، بعد در جای دیگر به همان سلطنت طلبان حمله کنی که شما به گورستان تاریخ پیوستید چون در ۵۷ انقلاب شد ، اما ما که در همه جهان به گورستان تاریخ پیوستیم اما در ایران هنوز مدعی همه هستیم استثناییم قبل قبول نیست .
اگر هوادار روسیه هستید به هر دلیل یا انگلیس یا امریکا ، مثل زمان قاجار مردانه آنرا بگویید . پنهان شدن پشت نقاب سکولاریسم نو ، کنشگر حقوق بشر ، سوسیال دموکرات ، لیبرال ، سلطنت طلب ، ...هیچ مشکلی را حل نمیکند وقتی شما فقط به یک طرز فکر حمله میبرید و روسیه یا انگلیس یا امریکا را معاف میکنید . خر مرد رندی اسمش سیاست نیست .