نسخه آرشیو شده
تقویم ۱۳۹۲ درگیرها

شکاف‌ها در تهران باز می‌شود
احمدی‌نژاد و مشایی در دیدار با گروهی از روحانیون / عکس از ایسنا
از میان متن

  • احمدی‌نژاد و دوستش اسفندیار رحیم مشایی برای جذب مردمی که بعد از انتخابات، اعتقادشان به حکومت را از دست دادند، به ستایش از تاریخ ایران باستان پرداخته و دم از «اسلام ایرانی» زده‌اند.
چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۱ | کد خبر: 63522

جدال سیاسی (و مذهبی) بین آیت‌الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری ایران شدت گرفته است. آیا این کشمکش به سقوط سیاسی احمدی‌نژاد می‌انجامد؟ فرهان جهان‌پور این موضوع را در یادداشتی که برای وبسایت «میدل‌ایست آن‌لاین» نوشته، تحلیل کرده است. به نوشته این وبسایت، آقای جهان‌پور رئیس سابق دانشکده زبان دانشگاه اصفهان بوده است و اکنون در دانشگاه آکسفورد تدریس می‌کند.

محمود احمدی‌نژاد، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات کابینه خود را در ماه آوریل (فروردین) برکنار کرد اما چند روز بعد تحت فشار آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، مجبور شد او را دوباره در پست خود ابقا کند. آن‌چه که به عنوان یک اتفاق شروع شد، به شکافی باز در رهبری جمهوری اسلامی منجر شد.

قانون اساسی ایران تناقض‌های زیادی دارد. نظامی که خود را جمهوری می‌داند اما در عین حال بر پایه ولایت فقیه بنا شده که حاکمیت قدرت مطلق مذهبی است و نایب امام غایب (امام زمان) است.

قانون اساسی به ولی فقیه (رهبر)، قدرت زیادی داده است: کلام او کلام خداوند است و سرپیچی از او، سرپیچی از خداوند است و شایسته عقوبتی سخت.

ایران، حکومتی جمهوری است که بر مبنای رای همگانی تاسیس شده و قانون اساسی‌اش، اجازه برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری را می‌دهد؛ اگرچه شورای نگهبان باید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را تعیین کند. این نظام، مجلس دارد؛ اما مجلسی که تنها بر مبنای شریعت اسلامی می‌تواند قانون وضع کند و همه قوانین تصویبی آن باید در ‌‌‌نهایت به تصویب شورای نگهبان برسد تا از مطابقت آن با شریعت و قانون اساسی، اطمینان حاصل شود.

محمد خاتمی در سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶ شمسی) به ریاست جمهوری برگزیده شد. او سعی کرد با شعار ایجاد جامعه مدنی و دفاع از قانون (نه قانون شرع)، نظام را از درون اصلاح کند و حدی از دمکراسی را به نمایش بگذارد. او سیاست خارجی باز را در پیش گرفت و خواهان گفتگوی تمدن‌ها شد و گام‌های محتاطانه‌ای به سمت غرب برداشت.

بعد از دو دوره ریاست جمهوری خاتمی، خامنه‌ای تصمیم گرفت که بار دیگر اشتباه روی کار آمدن دولت اصلاح طلب را تکرار نکند. از این رو در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴ شمسی)، با حمایت تندرو‌ها، سپاه پاسداران، و بسیج (گروه‌های شبه نظامی جوان از خانواده‌های محروم)، از نامزدی چهره نسبتا ناشناخته‌ای به نام احمدی‌نژاد که شهردار سابق تهران و از اعضای سپاه پاسداران بود، پشتیبانی کرد.

احمدی‌نژاد، برنامه پوپولیستی توزیع ثروت نفتی در میان اقشار فقیر جامعه را آغاز کرد و قول داد که جامعه را به دوران اولیه و خالص آیت الله خمینی برگرداند. و این مبارزه‌ای جدی با اصلاح طلب‌ها بود:

قبل از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن ۲۰۰۹ (خرداد ۸۴)، اصلاح طلبان سعی کردند دوباره خود را سازمان‌دهی کنند و به میرحسین موسوی رو آوردند که نخست وزیر محبوب زمان جنگ ایران و عراق بود. موسوی بسیاری از شعارهای خاتمی را که برای اصلاح طلبان و اقشار تحصیل کرده جذاب بود احیا کرد و بر اساس محاسبات نیروهای مستقل، برنده انتخابات شد. اما همه چیز شبانه تغییر کرد و روز بعد اعلام شد که احمدی‌نژاد با آرای وسیعی برنده شد.

آیت‌الله خامنه‌ای بر صحنه ظاهر شد و حتی قبل از تایید نتیجه انتخابات، حمایت کامل خود از احمدی‌نژاد را اعلام کرد و انتخاب شدن او را یک «برکت الهی» خواند.

میلیون‌ها تن از ایرانیان به خیابان‌ها ریختند و شعار دادند «رای من کجاست؟». جنبش سبز‌،‌زاده شد و خیابان‌های ایران شاهد بزرگ‌ترین تظاهرات بعد از انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) شد. نیروهای امنیتی، بسیج و لباس شخصی به تظاهرات حمله کردند و ۷۰ نفر کشته، صد‌ها تن زخمی و ۴۰۰۰ نفر دستگیر شدند.

هنگامی که حکومت ایران ادعا کرد که خیزش‌های مردمی در دنیای عرب از انقلاب ایران الهام گرفتند، موسوی و متحد اصلاح‌طلبش مهدی کروبی، از مردم خواستند که برای اعلام همبستگی با جنبش مردم تونس و مصر، روز ۱۲ فوریه (۲۵ بهمن) تظاهرات کنند.

بر اساس برخی گزارش‌ها، بیش از ۳۵۰ هزار نفر، به رغم ممنوعیت حکومت و وجود ضرب و شتم و گلوله، به دعوت موسوی و کروبی به خیابان آمده و دست به تظاهرات زدند. دو نفر کشته، ده‌ها تن زخمی و صد‌ها تن دستگیر شدند. روز بعد، حکومت موسوی و کروبی و همسران آن‌ها را دستگیر کرد. به موسوی حتی اجازه داده نشد که در تشییع جنازه پدرش که در زمان بازداشت او فوت کرد، شرکت کند.

اسلام ایرانی

احمدی‌نژاد فکر کرد می‌تواند از این وضعیت استفاده کرده و دولت مستقل خود را پیش ببرد اما او فراموش کرده بود که او به دستور خامنه‌ای روی کار آمده بود.

احمدی‌نژاد و دوستش اسفندیار رحیم مشایی، که ابتدا به عنوان معاون رئیس جمهور و بعد به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور انتخاب شد، برای جذب مردمی که بعد از انتخابات، اعتقادشان به حکومت را از دست دادند، به ستایش از تاریخ ایران باستان پرداخته و دم از «اسلام ایرانی» زدند.

مشایی، بحث «مکتب ایرانی اسلام» را مطرح کرد و گفت که شیعه تفسیر کامل اسلام است چرا که بر اساس رهنمودهای امامان بنا شده و ایرانی‌ها همواره مسلمانانی موحد و غنی بودند و این‌که ایرانی‌ها «درک خالصی از حقیقت مذهب» دارد و «ایران مظهر ایمان» است.

احمدی‌نژاد نیز از این ایده‌ها حمایت کرد. وقتی موزه بریتانیا، منشور استوانه‌ای کورش را به ایران قرض داد، احمدی‌نژاد در موزه باستان‌شناسی ایران سخنرانی کرد و از کورش به عنوان پایه‌گذار امپراتوری ایران و راهنمای اخلاقی بزرگ بشر ستایش کرد.

او در یک مصاحبه یک ساعته، ۴۵ بار از واژه «ایران» استفاده کرد. این تاکید بر واژه ایران، خشم محافظه‌کارانی که دیدگاه‌های او را ارتدادی توصیف می‌کردند، برانگیخت.

آیت‌الله مصباح یزدی، معلم و حامی سابق او، آشکارا علیه نظریه «اسلام ایرانی» موضع گرفت: او دیدگاه‌های احمدی‌نژاد را بی‌شرمانه خواند و آن را «فتنه» دوم بعد از «فتنه» جنبش اصلاح‌طلبی معرفی کرد.

محافظه‌کاران همچنین از پیش‌بینی‌های مشایی و احمدی‌نژاد در مورد بازگشت امام غایب خشمگین شدند. امسال همچنین فیلم‌های مستندی با نام «ظهور نزدیک است» منتشر شد که در آن از رویدادهای جهانی مثل بلاهای طبیعی، جنگ‌ها، رکود اقتصادی و شورش‌های مردمی در کشورهای مسلمان به عنوان نشانه‌هایی از ظهور امام زمان یاد شده بود.

این باور به دیدگاه‌های یهودیت و مسیحیت در مورد سلطنت هزارساله مسیح شبیه است اما در آن فیلم‌ها از احمدی‌نژاد به عنوان تجسم شعیب بن صالح که چهره‌ای مقدس و ملازم امام زمان است، نام برده شده بود.

رئیس جمهور و مشایی نمی‌توانند با آیت‌الله خامنه‌ای و روحانیون طراز اول از نظر مسائل اسلامی رقابت کنند اما با آمدن امام غایب، نهاد روحانیت بی‌فایده خواهد شد و رئیس جمهور می‌تواند به ایجاد عصر صلح و عدالت در سراسر جهان کمک کند.

احمدی‌نژاد، همیشه خود را مرید امام غایب معرفی کرده است: او همیشه سخنرانی‌های خود را با دعایی درباره بازگشت امام زمان آغاز می‌کند و کابینه خود را به چاه جمکران در نزدیکی قم برده است.

فرضیه ظهور امام زمان برای روحانیون، حتی نامطلوب‌تر از نظریه «اسلام ایرانی» بود. آیت الله مصباح یزدی گفته است که مردم عادی نباید سنت‌های مربوط به امام غایب را تفسیر کرده و یا ظهور او را پیش بینی کنند. تفسیر کتاب مقدس، حق انحصاری روحانیون برجسته است.

غلامرضا مصباحی مقدم، یکی دیگر از روحانیون عالیرتبه در مخالفت با احمدی‌نژاد گفته است: «اگر خدای نکرده منظور احمدی‌نژاد این است که امام زمان از اقدامات دولت او پشتیبانی می‌کند، فکر اشتباهی است. قطعا امام زمان نرخ تورم ۲۰ درصدی را نمی‌پذیرد و از هیچکدام از اشتباهاتی که امروز در کشور موجود است، حمایت نمی‌کند.»

علیه اسلام آخوندی

احمدی‌نژاد و مشایی با خندیدن به روحانیون به خاطر قطع رابطه‌شان با جهان مدرن، عملا به تضعیف روحانیت پرداخته‌اند.

در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) مشایی، مراسمی در تهران برگزار کرد که در آن زنان دایره زنگی می‌زدند و دسته‌ای دیگر در حالی که شعر می‌خواندند، قرآن را به جایگاه مخصوصی حمل کردند. روحانیون، فضای جشنواره را بی‌احترامی به قرآن و مخالفت با شرع ارزیابی کردند. مشایی نیز روحانیون را بی‌احساس خواند و گفت که موسیقی باعث تقویت کیفیت‌های معنوی و خلوص روح می‌شود و آن‌ها که نمی‌توانند این را بفه‌مند از حیوان بدترند.

به اعتقاد احمدی‌نژاد و مشایی، مردم برای آموختن اسلام به روحانیون نیازی ندارند. در حالی که همه رئیس جمهورهای قبلی، روابط نزدیکی با آیت الله‌های بزرگ در قم داشتند، احمدی‌نژاد و متحدان او عمدا از آن‌ها فاصله گرفتند. رئیس جمهوری، کابینه‌اش را به سفرهای استانی برد اما دیدارش از قم به تعویق افتاد و هنگاهی که در می‌(اردیبهشت) امسال به قم رفت تنها چند تن از وزرای کابینه را با خود برد و با هیچ یک از روحانیون برجسته دیدار نکرد.

بین احمدی‌نژاد و حامیان او از یک سو و آیت الله خامنه‌ای و روحانیون ارشد که از سوی فرماندهان سپاه پاسداران حمایت می‌شوند از سوی دیگر، کشمکشی برای کسب قدرت در جریان است.

حمله به احمدی‌نژاد از طرف حامیان خامنه‌ای، بعدی مذهبی یافته است. مشایی به سحر و «احضار ارواح» و ارتباط با اجنه متهم شده است و بیش از ۲۰ تن از یاران رئیس جمهور و مشاوران او به اتهام جادوگری دستگیر شده‌اند.

با این حال، این تقابل کاملا بر مبنای مذهب نیست. مجلس برای کاهش بوروکراسی، خواهان ادغام وزارتخانه‌ها شد. احمدی‌نژاد بدون تصویب مجلس، وزارتخانه‌های راه و ترابری را با مسکن و شهرسازی، وزارت انرژی را با وزارت نفت، وزارت صنایع و معادن را با وزارت بازرگانی و وزارت رفاه و تامین اجتماعی را با وزارت کار ادغام کرد.

او درست در زمانی که ایران بعد از ۳۶ سال برای نخستین بار به ریاست اوپک برگزیده شد، سرپرستی وزارت نفت را خودش بر عهده گرفت. اما شورای نگهبان، اقدام او را غیرقانونی خواند اما او زیربار حرف آن‌ها نرفت.

جلسه‌ای با شرکت رهبران سه قوه در حضور رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد که در آن رهبر، حکم شورای نگهبان را نهایی دانسته و دولت را موظف به اطاعت از آن فراخواند، اما رئیس جمهور همچنان به لج‌بازی خود ادامه داد.

در ماه ژوئن، مجلس در یک اقدام بی‌سابقه، احمدی‌نژاد را به خاطر زیرپاگذاشتن قانون به قوه قضاییه معرفی کرد. و روز بعد احمدی‌نژاد مجبور شد که وزیر جدیدی برای وزارت نفت تعیین کند.

کشمکش و منازعه بین احمدی‌نژاد و خامنه‌ای ادامه دارد. احمدی‌نژاد ممکن است استعفا دهد یا از سوی مجلس استیضاح شود یا به عنوان رئیس جمهوری ضعیف شده به کار خود ادامه دهد.

محمدرضا باهنر، نماینده محافظه‌کار مجلس روز دوم ژوئن گفت: «پیش‌تر ما فکر می‌کردیم که رهبر (خامنه‌ای) آماده است که هزینه زیادی بکند و به عمر دولت خاتمه بدهد اما دیدیم که رهبر هنوز می‌خواهد دولت فعلی تا پایان دوره قانونی‌اش به کارش ادامه دهد و عمر دولت دهم طبیعی به پایان برسد.»

اما رهبر از دولت خواست که خود را از «جریان انحرافی» و کسانی که به تظاهرات ژوئن ۲۰۰۹ (خرداد ۸۸) پیوستند، جدا کند. پاسخ احمدی‌نژاد چه خواهد بود؟

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی