مجید محمدی در یادداشتی برای مردمک، به تحلیل این موضوع پرداخته است که در انتخابات مجلس دهم، جبهههای مختلف سیاسی در چه شرایطی هستند.
با وجود همهٔ محدودیتهای رسانهای، تبلیغاتی، کاندیداتوری و گفتمانی و گفتاری که بر انتخابات و ساختارهای سیاسی آن در جمهوری اسلامی و اعمال میشود، فرصتی است برای نیروهای سیاسی خودی جهت ابراز برنامهها و کسب قدرت بیشتر و موقعیتی است برای «تازه-غیر-خودی»ها و غیر خودیهای سابق و نیز ناظران سیاسی جهت رصد کردن تحولات انجام یافته و در حال انجام در فضای سیاسی.
حتی در فضای انتخابات مهندسی شده، غیر سالم و غیر آزاد با رقابت محدود، بخش کوچکی از دنیای غیر شفاف حکومت جمهوری اسلامی از پرده برون میافتد و انتقادهایی محدود نیز به قوای مجریه و مقننه (نه در حدی که به تصمیمات ولی فقیه مربوط میشود) صورت میگیرد.
در دوران قبل از انتخابات ائتلافهایی شکل میگیرند و ائتلافهایی از هم پاشیده میشوند. نشریات و سایتهایی بسته و نشریات و سایتهایی باز میشوند. برخی دوستان سابق به دشمنان تازه تبدیل میشوند و برخی دشمنان سابق یکباره میان خود آتش بس اعلام میکنند.
در این تحولات، فضای سیاسی تحت سیطرهٔ حکومت اندکی باز تعریف میشود. از همین جهت در ماههای قبل از انتخابات میتوان با بررسی اهداف، تشکیلات و مدیریت، ظرفیتها و چالشهای طرفهای درگیر تا حدی به چگونگی تعامل میان آنها و تحولات در ساختار سیاسی کشور پی برد.
در انتخابات مجلس اینده با چهار تیم که میتوانند ورودیهای تاثیر گذار داشته باشند مواجه هستیم:
تیم آیتاله علی خامنهای و بیت رهبری: بیاعتماد به پیروان ولایت
هدف آیتالله خامنهای و دفتر وی از دخالت در فرایند انتخابات را میتوان در دو بخش اصلی بررسی کرد:
یک: اطمینان حاصل کردن از حضور نیروهای کاملا وفادار به آنها در مجلس و شکل گیری مجلسی دستنشانده، که در همهٔ تصمیمات به بیت و خامنهای رجوع کنند.
دو: عدم حضور جدی اصلاح طلبان ، موسوم به«جریان فتنه»، و اکثریت نیافتن نیروهای وفادار به احمدینژاد ، موسوم «جریان انحرافی».
تیم آیتالله خامنهای با در اختیار داشتن اکثر رسانهها، تشکیلات سراسری بسیج، لباس شخصیها و بیشترین منابع انسانی و مالی قدرتمندترین تیم حاضر در این رقابت است هرچند که به طور رسمی مشارکت خود را اعلام نکرده است. در واقع فعال مایشا است بدون قبول مسئولیت، که سنت ولایت فقیه در ایران بوده است.
چالش بزرگ آيتالله خامنهای و اعضای دفتر وی کاهش بیسابقهٔ سرمایهٔ اجتماعی نیروهای درون حاکمیت است. آنها نه به تیم احمدینژاد میتوانند اعتماد کامل داشته باشند و نه به تیم موتلفه چرا که اصلاح طلبان یک دههٔ قبل جاسوس غربیها تصور میشدند.
از این جهت نیروهای نظامی و امنیتی نزدیک به بیت رهبر با اتکا به منابع سرشار دستگاه رهبری و با حمایت غیر مستقیم از برخی نامزدها در انتخابات شرکت خواهند کرد.
بسیاری از این افراد ممکن است در فهرست موتلفه و جامعتین (جامعه مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم و جامعه روحانیت مبارز) یا برخی از آنها در فهرست تیم احمدینژاد نیز قرار داشته باشند، اما در واقع وفاداری آنها اول به آیتالله خامنهای و بیت وی است.
تیم موتلفه و جامعتین: شرعی سازی انتخابات
هدف موتلفه و همپیمانانش اکثریت یافتن نیروهایی در مجلس است که قیمومت روحانیت اقتدارگرا را پذیرا باشند.
این نیروها از هدف گذاری فوق با عنوان «توسعه دایره شرعی سازی انتخابات» یاد میکنند. در نگاه این نیروها، در دوران انتخابات باید به خبرگان دینی و گروههای مرجع، همان روحانیت، رجوع کرد. هدف از طرح این موضوع، به حاشیه بردن نقش نظامیان و مدیران دولتی در گزینش نامزدها و شکل دادن به فهرستهای انتخاباتی است. «امروز حضور موثر جامعتین به عنوان دو قبه نورانی و مذهبی در پاسخ به ضرورت هدایت انتخاب عمومی به سوی انتخاب اصلح مومنین شکل گرفته است. این الگو بالذات خود منطبق با جوهر مردمسالاری دینی است... انتخابات در مردمسالاری دینی از آنجا که منبعث از متن اسلام است... صبغه شرعی و مذهبی دارد.»
موتلفه و روحانیت اقتدارگرا در درون خود دارای تشکیلات سراسری است و از انسجام درونی نیز برخوردار است اما اضافه کردن برخی از نیروهای سابقا همراه با دولت احمدینژاد، مانند افرادی از آبادگران یا رهپویان، به یکپارچگی آن خدشه وارد خواهد کرد.
چالش جدیتر تیم موتلفه و همراهان در مقایسه با تیم محمود احمدینژاد و تیم آیتالله خامنهای دسترسی کمتر آنها به منابع دولتی است و منابع کمیتهٔ امداد برای برد در انتخابات کافی نیست. از همین جهت آن دسته از اعضای مجلس که وضعیت خود را در حوزههای انتخابیهشان متزلزل میبینند از سوال کردن از احمدینژاد منصرف شدهاند چرا که از قطع بودجه و فعالیتهای عمرانی در حوزهٔ انتخابیهٔ خود واهمه دارند.
تیم محمود احمدینژاد: جدال بر سر بقا
تیم محمود احمدینژاد که در ماجرای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، ضربات شدیدی را از سوی تیم آیتالله خامنهای و تیم موتلفه و همراهان دریافت کرده در پی آن خواهد بود که در انتخابات آتی با کسب اکثر کرسیهای مجلس کمر راست کند و زمینه را برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ فراهم آورد.
اگر اصلاح طلبان با گرم کردن تنور انتخابات سال ۱۳۸۸ خود در آن تنور سوختند تیم احمدینژاد نیز میتواند با گرم کردن تنور انتخابات ۱۳۹۰ به همان بلا دچار شود.( به یاد داشته باشیم که نیروهای امنیتی و نظامی مرتبا از فتنهای بزرگتر سخن گفتهاند که معادل است با زمینه سازی برای سرکوبی دیگر.) اما با در اختیار داشتن وزارت کشور و منابع مالی دولتی و طرق صرف بودجهها در زمان انتخابات، که صدای برخی از اعضای مجلس هشتم را در آورده، احتمال آن نیز میرود که این تیم بتواند به اقلیتی با قدرت یا نیروهایی هموزن منتقدان اقتدارگرای خود در مجلس دست پیدا کند.
این تیم علی رغم بازداشتها و تهدیدهای قوهٔ قضاییه از انسجام بیشتری نسبت به تیم موتلفه و همراهان برخوردار است. موتلفه و همراهان نتوانستهاند بخشی از منتقدان اقتدارگرای دولت را تحت پرچم گروه ۷+۸ گرد آورند. از حیث تشکیلاتی تیم احمدینژاد دیگر نمیتواند بر تشکیلات سپاه و بسیج اتکا داشته باشد و از این جهت از تیم آیتلله خامنهای و بیت رهبری و نیز تیم موتلفه ضعیفتر است.
چالش جدی دیگر تیم احمدینژاد شمشیر قوهٔ قضاییه است که فعلا بالای سر اعضای آن به دلیل فساد مالی و سوء استفاده از قدرت نگاه داشته شده است.
تیم اصلاح طلبان: ارسال علائم متضاد
هدف اصلی اصلاح طلبانی که میخواهند در انتخابات نامزد شده یا شرکت فعال داشته باشند کم کردن فشارها روی نیروهایشان است.
شروط محمد خاتمی، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و انتخابات آزاد، عمدتا معطوف به کاهش فشار روی اصلاح طلبانند و نه ضرورتا زمینه سازی برای مشارکت در انتخابات.
وی با موضوع انتخابات شکایت علیه وضع موجود را آغاز میکند، اما به سرعت به سراغ محدودیتها و فشارهای روی نیروهای نزدیک به اصلاح طلبان میرود. وی میگوید: «انتخابات حق ما است و اگر اعتراض داریم کسی حق ندارد انتخابات آزاد را از مردم بگیرد و در انحصار یک جریان خاص درآورد. فضا باید باز شود، در دانشگاهها و مجامع میزگرد پرسش و پاسخ گذاشته شود، احزاب و گروهها آزادانه فعالیت کنند، نماینده و نامزد داشته باشند، صراحتهای قانون اساسی را رعایت کنید، حصرها و حبسها منتفی شود تا همگان در انتخابات شرکت کنند.»
اصلاح طلبان دو دهه است با همین شرایط موجود در همهٔ انواع انتخابات در جمهوری اسلامی شرکت کردهاند و طرح شرط مخالف رویهٔ آنهاست. خاتمی و دوستان همواره میدانستهاند که نظام (آیتالله خامنهای) نمیخواهد آنها در قدرت باشند و برای این امر هر کاری میکند، اما از سواری مجانی گرفتن از آنها نیز ناراضی نیست.
بواسطهٔ همین تصور دوگانه «نظام» به اصلاح طلبان، تنفر و نیاز برای حضور سیاسی محدود و کنترل شده، است که آنها علائم متضاد میفرستند: روزی اعلام میکنند که در انتخابات غیر آزاد مشارکت نمیکنند و روز دیگر در کنار ذکر شروط سخن از بخشش متقابل میگویند تا مخالفان نتوانند آنها را به کرنش متهم کنند.
اما تیمآیت خامنهای به خوبی به این نکته واقف است که اصلاح طلبان، تحت نفوذ محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی، اهل سیاستاند و بنابراین اهل مصالحه. به مرخصی فرستادن جمعی از زندانیان سیاسی نزدیک با محمد خاتمی و رفسنجانی، و نه روزنامه نگارانی مثل احمد زید آبادی یا بهمن احمدی امویی یا دانشجویانی مثل مجید توکلی، در نیمهٔ شعبان یا محاکمهٔ یکی از حمله کنندگان به کروبی یا برداشتن منع از انتشار برخی نشریات نزدیک به اصلاح طلبان، روزنامه شرق، از علائمی، گرچه بسیار کوچک، است که حکومت برای تشویق اصلاح طلبان به شرکت در انتخابات آن هم با دستهای بسته فرستاده است.
اگر اصلاح طلبان با هدف کاهش فشار سیاسی در انتخابات شرکت نکنند و اهدافی دیگر مثل دادن فهرستهای جامع متشکل از اقتدارگرایان منتقد دولت، مثل علی مطهری، را در سر داشته باشند، از آغاز شکست خوردهٔ به حساب میآیند. آنها نه امکان تجمعات و برگزاری محافل حزبی را دارند، نه رسانه در اختیار دارند و نه نیرویی در درون نهادهای برگزار کننده دارند تا بتوانند در فرایند نظارت و تقلب تاثیری بگذارند.
اگر حکومت در انتخابات سال ۱۳۸۸ توانست با تقلب نتیجه را علیه اصلاح طلبان تغییر دهد، در انتخابات ۱۳۹۰ به طریق اولی و با دستهایی بازتر این کار را علیه اصلاح طلبان درگیر در انتخابات- در صورت امکان برد در برخی حوزهها- خواهد کرد.
*******
با توصیف وضعیت تیمها و شرایط داوری، غیر منصفانه و غیر سالم از سوی شورای نگهبان، از هم اکنون میتوان گمانه زنی کرد که دو تیم موتلفه/همپیمانان و احمدینژاد تنور این انتخابات را برای وفاداران به نظام در شهرهای بزرگ و افراد ساکن در شهرهای کوچک و روستاها گرم خواهند کرد تا احتمالا خود پس از انتخابات در آن بسوزند، سرنوشتی که برای همهٔ نیروهایی که با آیتالله خامنهای کار میکنند و در زیر علم استبداد دینی سینه میزنند یک به یک رقم خورده است.
این بار قرعهٔ فال بیش از همه بر سر موتلفه و همپیمانان در گردش است چون سخنانی به زبان میآورند یا حرکاتی میکنند که حاکی از اطاعت تام و تمام از رهبر کشور نیست. ( مانند سخنان بیان شده در دیدار شورای مرکزی موتلفه با هاشمی رفسنجانی و انتقادات علی مطهری و عماد افروغ از مجلس به خاطر عدم استقلال از بیت رهبری و بازسازی نظام شاهنشاهی در قالب ولایت فقیه استبداد دینی یا همان ولایت فقیه که نه تنها مخالفان بلکه موافقان خود را نیز یک به یک قربانی میکند.)
تیم محمود احمدینژاد به علت دست بالاتر در کسب کرسیهای مجلس پیش از رقابتهای اصلی دچار آتش قهر تیم آیتالله خامنهای شده است و بخشی از نیروهای خود را از دست داده، اما همچنان به آن برای گرم کردن تنور انتخابات نیاز است و از این جهت به اعضای آن فرصت بازی در این تورنمنت نیز به شکل کنترل شدهای داده خواهد شد. آنها نیز دست به عصا تر حرکت خواهند کرد تا کمتر تیرهای انتقام خامنهای به سمتشان بیاید. اما روحانیت اقتدارگرا و موتلفه ممکن است از حول حلیم اکثریت مجلس و ریاست جمهوری آینده در دیگ حذف خامنهای فرو غلتند.
نیکی توده ای حالا که منتجب نیا توبه کرده و به رژیم تحت حمایت روسیه نزدیک شده به او حمله نمیکند .
چقدر واضح تر از این باید ثابت کند که در لیست حقوق طائب است و عضو فراماسونری مارکسیست های روسی ؟
تا خاتمی ( قابل اعتماد ترین فرد داخل حا کمیت ) حرفی بزند بدون توجه به سخنان او و حرکت اصلاح طلبانه او اینها فورا جنجال میکنند . فحاشی میکنند . اما اگر منتجب نیا ، ایت الله خوئینی ها ، بهزاد نبوی ، ابراهیم نبوی ، تاجزاده ، ...... حرفی بزنند اصلا سر و کله این توده ای - ساواما به عنوان کامنت گذار پیدا نمیشود .
ان پیامبر مارکسیست های سکولار نما ( جعفر بلشویک استصواب روسی ) هم فقط به خاتمی و لیبرال ها و ملیون حمله میکند .
از نظر اینها هر کس در حریم نظام استالینیستی باشد اشکالی ندارد . اما اگر کسی یک درجه به سمت لیبرالیسم ، دموکراسی غربی ، رابطه با امریکا بچرخد هزار و یک حمله استالینیستی به او میکنند .
در اپوزیسیون هم قائده همین است . زر افشان ، رییس دانا ، خوئی ، دولت آبادی ، فدائیان ، عمویی ، عباس میلانی ، سر کوهی ، براهنی ، شازده خزعلی ، ابراهیم گلستان ، آشوری ، ادیب زاده ، فواد تابان ، کشتگر ، بهزاد کریمی ، نامی شاکری ، زارعی قنواتی ، یحیایی ، آق یونس ، بروجنی ، قراگوز لو ، دباشی ، نیکفر ، دوستدار ، طالعی، شیر محمد ، ....... همه مصونیت سیاسی دارند . هر چه بخواهند میگویند .
از همه بدتر کارگزاران رژیم که ضد آمریکایی هستند و در خط روسیه مثل عماد افروغ ، توکلی ، مطهری ، باهنر ، علی لاریجانی ، .... هم مصونیت سیاسی دارند
آیا جز این است که همه اینها توسط سیاست گذاران رسمی ک گ ب و پوتین در قبال حاکمیت و اپوزیسیون تنظیم میشوند ؟
حالا چرا با اصلاحات ارضی احمدی نژاد مخالفید ؟ مگر شما فئودال هستید ؟ اگر منظورتان این است که کار نمیکند ، خوب در شوروی هم کار نکرد ، در کوبا هم کار نکرد ؟ اصلا در هیچ کجا کار نمیکند ، یعنی مارکسیسم کونش گهی است . حالا چرا شما با مال احمدی نژاد مشکل دارید ؟ مگر سوسیالیسم چاوز ۳۳ درصد تورم و فقر نیاورده ؟ مگر کوبا یک میلیون بیکار و ده ها هزار فاحشه تحویل نداده بعد از ۵۰ سال ولایت مطلقه استالینیستی ؟ مگر فقیه کیم جنگ ایل ۵ میلیون فقیر و ۲۰۰ هزار زندنای سیاسی ندارد ؟
مگر نیروهای امنیتی اسد شمبول کودکی را نبریدند در دهانش نگذاشتند و حنجره شجریان آنها را نبریدند ؟ مگر پدر و عموی ان بچه را نیاوردند تلویزیون بگوید جان من و بچه ام فدای رهبر اسد؟ از قذافی چرا حمایت میکنید ؟
شما ها نه تنها مزدورید بلکه خر هم هستید .