هیئت منصفه مطبوعات اعلام کرد که شکایت دفتر اکبر هاشمیرفسنجانی از مدیران مسئول سابق روزنامه ایران و وطن امروز دارای «اشکال شکلی» است.
خبرگزاری فارس نوشته است که امروز نهم مرداد جلسه رسیدگی به شکایت از كاوه اشتهاردی، مديرمسئول سابق روزنامه ايران و مهرداد بذرپاش، مديرمسئول سابق روزنامه وطن امروز در شعبه ۷۶ دادگاه عمومی تهران برگزار شد.
علیاکبر کسائیان، دبیر هیئت منصفه مطبوعات در گفتوگو با خبرگزاری فارس در توضیح رد این شکایت گفته است: آقای هاشمی شخصا هیچگونه شکایت فردی یا حقوقی از متهمان نکرده و در همین حال، نماینده حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای این دادگاه مشخص نشده است.
به گفته آقای کسائیان، هیئت منصفه مطبوعات رسیدگی و صدور رای نهایی درباره این پرونده را منوط به رفع این اشکالها اعلام کرده است.
خبرگزاری فارس، بدون اشاره به اتهام مدیر مسئول وطن امروز، نوشت که اتهام مدیر مسئول روزنامه ایران به دلیل انتشار مطالبی درباره چرایی عدم حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم تحلیف محمود احمدینژاد پس از پیروزی او در انتخابات سال ۱۳۸۸ است.
این جلسه دادگاه در حالی برگزار شده است که در ۱۵ دی ماه سال گذشته و پس از انتشار اخباری مبنی بر این شکایتها، اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد که اکبر هاشمی رفسنجانی از هیچ روزنامهای شکایت نکرده است.
روابط عمومی این مجمع، ادعا و اصرار «قابل تامل» مدیرمسئولان دو روزنامه مبنی بر شکایت شخص هاشمی رفسنجانی را از این دو نفر، تکذیب و اعلام کرد که «آقای هاشمی رفسنجانی در طول عمر خود تاکنون از هیچ شخص حقیقی و حقوقی و یا رسانهای شکایت نکرده است».
هفته گذشته نیز مهدی هاشمی، فرزند چهارم اکبر هاشمی رفسنجانی به دلیل چاپ مطالبی درباره نقش او در رویدادهای پس از انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم، در ۱۳ شماره روزنامه وطن امروز از مهرداد بذرپاش شکایت کرد.
کاوه اشتهاردی، که امروز در این دادگاه شرکت کرده بود گفت که محمد، مهدی، محسن، فائزه، فاطمه و یاسر هاشمی رفسنجانی را از دیگر افرادی نام برد که شکایتهای جداگانهای علیه او به دادگاه ارائه کردهاند.
او همچنین محمد خاتمی، مهدی کروبی، عبدالله جاسبی، حسین موسویان، مجتبی ناطق نوری، ابوالفضل فاتح و مهدی خزعلی را از دیگر شاکیهای روزنامه ایران در دوره مسئولیتاش در این روزنامه معرفی کرد.
پیشتر در دی ماه سال گذشته، آقای اشتهاردی به جرم «افترا و نشر اکاذیب» علیه مهدی هاشمی، به شش ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق محکوم شد. حکم صادرشده علیه او تعلیقی اعلام شد.
علت شکایت مهدی هاشمی از روزنامه ایران، انتشار بیانیه ۲۲۰ تشکل دانشجویی در این روزنامه بود که در آن اتهامهایی به او وارد شده بود.
سال گذشته همزمان با شکایت او از مدیر مسئول روزنامه ایران، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی نیز طی احضاریههای جداگانهای از این روزنامه وابسته به دولت شکایت کردند که هنوز به آنها رسیدگی نشده است.
آقای اشتهاردی از زمانی که محمود احمدینژاد شهردار تهران شد، با او همراه بود و در آن زمان مدیر سایت اطلاعرسانی سما بود و در عین حال به عنوان یکی از مشاوران آقای احمدینژاد نیز شناخته میشد.
مهدی هاشمی در حالی ابتدا از آقای اشتهاردی و اکنون از آقای بذرپاش شکایت کرده که دستگاه قضایی علیه خود او پرونده سنگینی از اتهامهای «مالی، امنیتی و غیره» دارد و فرودین ۱۳۸۹حکم جلبش را صادر کرد.
این فرزند هاشی رفسنجانی، در دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شد، از حامیان میرحسین موسوی بود و در دانشگاه آزاد هم ستادی برای کنترل سلامت انتخابات ایجاد کرده بود.
او که ساکن بریتانیاست، از شهریور سال ۱۳۸۸ و پس از اعتراضهای خیابانی به نتیجه انتخابات ایران را ترک کرد و هماکنون دانشجوی دانشگاه آکسفورد است.
این یک حکومت سکولار وحشی است . ملتش را که در صحنه هستند و حاضر نیستند عقب بنشینند از خواست های دموکراسی طلبانه و آزادیخواهانه و مشارکت سیاسی ، بیرحمانه کشتار میکند . بسیار وسیع تر و بیرحمانه تر از مبارک و بن علی و صالح و حتا ج ا .
حال وقت ان رسیده هواداران دروغین حقوق بشر ( مارکسیست ها ، نئو سکولارها ) که فریادشان گوش فلک را کر کرده که نئو لیبرالیسم و دموکراسی لیبرال و نو اندیشی دینی و مشروطه خواهی و اصلاح طلبی همه غیر قابل قبول هستند (چون به نظر اینها ، همه به دیکتاتوری ختم میشوند )، چه گونه میتوانند تضمین کنند که راه حل آنها در بهترین حالت به یک ریس جمهوری مادام العمر مثل همین اسد و قازفی و کاسترو و لوکاشنکو منتهی نمیشود ؟ وقتی اینها حاضر نیستند هیچ مرزی بین خودشان و این نوع دیکتاتوری و باورمندان به دیکتاتوری پرولتا ریا و سوسیالیسم ترسیم کنند ؟ از انتقاد به همین جنایت کاران طفره میروند و مسائل مسخره ای مثل نفوز القاعده ، دخالت انگلیس و امریکا ، نفت ، .... را که دست آویز دیکتاتوری های ساخت روسیه و استالینیسم است ، را توی بوق میگذارند .
آنچه مسلم است از سوسیالیسم و مارکسیسم لنینیسم و استالینیسم جز رئیس جمهوری مادام العمر و حکومت های توتالیتر با گردش آزاد اخبار صفر و حذف همه مخالفین (حتا هر گونه دگر اندیشی در حاکمیت) چیز دیگری تولید نمیشود . حتا یک نمونه سوسیالیستی یا مارکسیستی نداریم که در ان یک رهبر عالیقدر۴۰ تا ۷۰ سال به جای همه ملت فکر نکند ، تصمیم نگیرد و اجرا نکند . آنچه در برخی کشور های اروپایی به عنوان چپ و سوسیال دموکراسی وجود دارد به تنها چیزی که شبیه نیست سوسیالیسم است . حتا برخی لیبرالها در نظام های سرمایه داری چپ تر از اینها هستند .