با مطرحشدن نام رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا که از بزرگترین پیمانکاران وزارت نفت در این سالها بوده، برای تصدی این وزارتخانه، حدس و گمانها درباره علت این انتصاب و همینطور آینده وزارت نفت در دستان او به میان آمده است.
سردار رستم قاسمی گویا این شانس را دارد که چهارمین وزیر نفت احمدینژاد شود. وزیر وزارتخانهای که از سال ۸۴ در تب و تاب تحولات سیاسی میسوزد. وزارتخانهای که وزیری هامانه روز تودیعش از وزرات نفت در شهریور ۸۶ گفت که «در حال شخمخوردن از سوی دولت است». و حال هادی نژادحسینیان، معاون سابق وزیر نفت، میگوید که شخم خورده است. وزارتخانهای که در شش سال گذشته برای دولت ۴۵۰ میلیارد دلار درآمد به ثمر آورده اما به گفته نمایندگان مجلس، حجم سرمایهگذاری در آن به پایینتر رقم در ده سال گذشته رسیده است.
رستم قاسمی دهه ۶۰ در سپاه از نیروهای رده بالا و رزم آور نبود. او نیرویی ساده در قرارگاه صراط المستقیم بود که زیر نظر محسن رفیقدوست اداره میشد. این قرارگاه در زمان جنگ زیر نظر قرارگاه مهندسی خاتمالانبیا بود و کارش بیشتر ساختوساز بیمارستان و جادههای پشت جبهه و پشتیبانی بود. بعد از پایان جنگ، قرارگاه مهندسی-رزمی خاتمالانبیا به قرارگاه سازندگی تغییر وضعیت داد و قرارگاه صراط المستقیم منحل شد. البته رستم قاسمی حین جنگ از بوشهر نماینده مجلس سوم شده بود و پس از پایان دوره نمایندگی و رای نیاوردن در دور چهارم، به خاتم الانبیا برگشت. اما او باز هم در دوره پنجم به مجلس بازگشت.
آقای قاسمی یک نیروی تمامکار نظامی نبوده و حتی در زمان جنگ نیز او در مناطق عملیاتی نجنگیده است. در واقع او متعلق به قشری از فرماندهان جوان و تازهکارتر سپاه است که با فرماندهی محمدعلی جعفری، از لایههای میانی به سطوح بالاتر رسیدند. این نسل تازه، سوابق زمان جنگ نسل اول را ندارد و نسبت به فرماندهان نسل اول سپاه، فرمانپذیری بهتری از بالا یعنی فرمانده فعلی سپاه دارند. رستم قاسمی نیز اینگونه است.
سپاه تهدید میکند؛ وزیر سپاهی پیشنهاد میشود
معرفی رستم قاسمی برای کسب کرسی وزارت نفت در حالی رقم میخورد که در ماههای گذشته فرماندهان ارشد سپاه با چراغ سبزی که از آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، گرفته بودند، تندترین انتقادها را علیه دولت و محمود احمدینژاد روانه کردند و به روابط گرم و صمیمی این چند ساله سپاه و دولت پایان دادند. کار فراتر از این رفت و سپاه به عنوان ضابط قضایی بسیاری از وابستگان دولتی را بازداشت و دستگیر کرد و تا مرز دستگیری دو چهره عمده کابینه یعنی حمید بقایی و محمدرضا رحیمی هم پیش رفت؛ و البته هنوز هم این احتمال بیرنگ نشده است.
در این حال و احوال، معرفی یک سردار سپاه که این روزها از فرماندهان ارشد است برای وزارت نفت، مهمترین شریان اقتصادی نظام، کمی غیرمنتظره بود.
گروهی از تحلیلگران، این انتصاب را نوعی کوتاهآمدن دولت برشمردهاند و از جمله میپرسند کهآیا آقای احمدینژاد که با انتقادهای تند فرماندهان سپاه مواجه بوده، برای همراه کردن آنها میخواهد با گذاشتن یک فرمانده سپاه در راس وزارت نفت با آنان معامله کند؟
این احتمال نیز داده میشود که رئیس جمهوری میخواهد مانع از تکرار تجربه شش سال پیش شود که سه نفر را به مجلس فرستاد و مجلس با هر سه نفر برای وزارت نفت مخالفت کرد.
در عین حال نباید از خاطر دور داشت که پیشنهاد وزارت نفت به رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران، در حالی به میان آمده که که مجموعه تحت فرمان آقای رستمی با آقای احمدینژاد بیش از پیش وارد صنعت نفت شد و در کمتر از شش سال به قدرت اول و بیرقیب این بخش حیاتی از اقتصاد ایران تبدیل شد.
سپاه، قربانی وضع وخیم وزارت نفت میشود؟
برخی تحلیلگران نیز معتقدند که آقای احمدینژاد علیرغم شعارهایی که داده و در آینده نیز خواهد داد، بهتر از هر کس به وضع وخیم صنعت نفت آگاه است و میخواهد کسی را از درون مجموعه سپاه به دولت بکشاند تا در روز مقتضی بتواند آن را قربانی دولت خود کند.
در این باره برخی منابع که مایل به ذکر نامشان نیستند، به مردمک گفتهاند که حتی فرماندهان عالی سپاه نیز چنین اعتقادی دارند و از جمله گفتهاند که انتخاب رستم قاسمی به وزارت نفت،«تله جریان انحرافی برای سپاه است».
پیش از این وبسایت آینده نیوز هم در این باره نوشت: اکنون اگر یک سردار سپاه به عنوان وزیر نفت معرفی شود، آیا این پست نمیتواند کارکرد مهمی در تخریب چهره سپاه در افکار عمومی داشته باشد و پس از مواضع صریح سپاه علیه جریان انحرافی و نزدیکان احمدینژاد، وزارت نفت توسط ضدانقلاب به عنوان امتیاز اجباری دولت به سپاه جلوهگر شود و بیش از این در سطح وسیع بر این طبل تو خالی کوبیده شود؟ اگر پس از آن مواردی شبیه سخنان کنایهداری در رابطه با اسکلههای غیرقانونی در موضوع نفت نیز تکرار شود، چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا ضدانقلاب خوشحال نخواهد شد؟
با این همه شماری از تحلیلگران یادآوری میکنند که احتمالا انتخاب رستم قاسمی در واقع انتخاب بیت رهبری بوده تا آنچنان که طرفدارن آیتالله خامنهای میگویند، «با هدایت رهبری اوضاع نابهسامان صنعت نفت به خصوص در پارس جنوبی سر وسامان بگیرد.»
حساسیت رهبر جمهوری اسلامی درباره فعالیتها در این بخش از اقتصاد و صنعت ایران، از سفر نوروزیاش به منطقه عسلویه فراتر رفته است؛ جایی که او با واقعیتهای صنعت نفت ایران و رکود آن فراتر از شعارها وگفتههای مثامات دولتی روبهرو شد.
حمایت از سازندگان داخلی در سخن
به رغم رکود صنعت نفت، سال گذشته محمود احمدینژاد در جمع مدیران نفتی گفت که ملیشدن صنعت نفت هنوز کامل نشده و «این پروسه، زمانی تکمیل میشود که همه منافع صنعت نفت تحت مدیریت ایرانی قرار گیرد». او دو دلیل برای این تحلیل خود بر شمرد: یکی از این عوامل، تابعبودن معادلات نفت از تصمیمهای سیاسی و عامل دیگر، در اختیار نبودن تمام پروسه تولید نفت در دست اندیشمندان و سازندگان داخلی است.
این حمایت لفظی از سازندگان داخلی در حالی است که هادی نژادحسینیان، معاون وزارت نفت در دولت محمد خاتمی و نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد به خبر آنلاین گفته است دولت محمود احمدینژاد، «بهترین فرصتهای کشور در صنعت نفت را از دست داده»، صنعت نفت کشور را «شخم زده» و سیاستهایش در این زمینه کاملا «به بار نشسته» است.احمد قلعهبانی، از معاونان کنونی وزیر نفت نیز خبر میدهد تاکنون ۲۵ میلیارد دلار پروژ نفتی به قرارگاه خاتمالانبیا سپاه سپرده شده است. و تمام این پروژهها با تاخیرهای چند ساله روبهرویند. مثلا فاز اول خط لوله عسلویه به ایرانشهر که باید در مدت ۳۰ ماه انجام میشد، خاتم الانبیا در مدت ۶۰ ماه یعنی دوبرابر مدت زمان مقرر شده انجام داد.
شرایط فعلی عملیات ساخت و راهاندازی فاز دوم خط لوله هفتم سراسری به طول ۲۷۰ کیلومتر، خط لوله ششم سراسری به طول ۶۰۰ کیلومتر، خط انتقال گاز ۵۶ اینچ پتاوه- پل کله به طول ۱۷۵ کیلومتر به همراه یک انشعاب ۴۰ اینچ به طول ۳۲ کیلومتر، خط لوله زمینی انتقال گاز ۵۶ اینچ در سرزمین اصلی و جزیره کیش به طول ۹۲ کیلومتر، خط انتقال گاز ۳۶ اینچ ملایر-خرم آباد به طول ۱۶۷ کیلومتر و تاسیسات تقویت فشار گاز خورموج-دیلم از مهمترین طرحهای گازی این مجموعه است.
از سوی دیگر تاکنون قرارداد ساخت خط لوله اتیلن مرکز، احداث تأسیسات آبگیر مجتمع پتروشیمی کاویان، تأسیسات آبگیر مجتمع اوره و آمونیاک پتروشیمی پردیس، تلمبهخانه شهید چمران اهواز، تأسیسات آبگیر و تصفیهخانه آب طرح توسعه میدان گازی کیش و ساخت انبارهای مکانیزه و تسهیلات صدور گوگرد در اسکله خدماتی پارس جنوبی از دیگر طرحهای نفت و پتروشیمیایی در دست اجرا توسط قرارگاه خاتم الانبیا است.
همچنین بهمن ماه سال گذشته قرارداد ساخت دو خط لوله انتقال نفت و فرآوردههای نفتی به ارزش تقریبی ۱.۳ میلیارد دلار به طور رسمی به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا واگذار شد.
با وجود این تاخیرهای قرارگاه خاتمالانبیا، فرمانده این قرارگاه در کسوت وزیر پیشنهاد نفت گفته است که یکی از مهمترین مشکلات فعلی پیش روی صنعت نفت، افزایش زمان ساخت و بهرهبرداری از طرحهای مختلف بالادستی و پاییندستی است.
رستم قاسمی در این باره گفته است: اینکه چرا باید پروژههای صنعت نفت دو تا سه برابر استاندارد جهانی تاخیر داشته باشد، را آسیبشناسی کردهایم.
این در حالی است که آقای قاسمی غیر از فرماندهی خاتم الانبیا، ریاست هیات مدیره ایزوایکو و شرکت صدرا را عهدهدار است که از مهمترین پیمانکاران صنعت نفت هستند و بسیاری از تاخیر سالهای گذشته، به پروژههای واگذار شده به این شرکتها بر میگردد.
حال باید دید که اگر آقای قاسمی به وزارت نفت برسد، با صدارت خود او بر وزارتخانهای که پروژههاش در دستان پیمانکاران تحت مدیریت این سردار با تاخیر روبهرو بودهاند، این تاخیرها بیشتر میشود یا به زمانبندی اولیه نزدیکتر میشود.
جلوی صادرات نفت خام ایران باید گرفته شود.
صادرات نفت خام ایران تحریم باید گردد...
الان که یک شبه نظامی (سپاهی) وزیر نفت ایران شده، بهترین موقع برای قرار دادن نام سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی در لیست تروریستی آمریکاست.
آقای جامعه شناس :
مشکل کشور ما همین روشنفکران مذبذب هستند که جرات گفتن حقیقت را ندارند . از تحلیل واقعی که ممکن است به قبای مارکسیست ها و رژیم های ساخت آنها بخورد یا دست فراماسونری مارکسیست های روسی را که همیشه یک سر بازی بوده اند باز کنند .
همه هنر روشنفکران ایرانی شده اینکه به هدف های آسان حمله کنند مثل اردشیر ارجمند ، خاتمی ، احمدی نژاد ، بنی صدر ، مجاهدین ، یزدی ، مهاجرانی ، کدیور ، بهنود ، بازرگان ، رضا پهلوی ، ....
اما کسی جرات ندارد از کا نون نویسندگان روسی ، نیک آهنگ ، نوری الا ، فواد تابان ، فدائیان ، کاسترو ، پوتین ، ...... انتقاد کند . نقش این روس ها در ایران را از صفویه تا کنون بر رسی کند .
فقط یکی دو نفر مثل دکتر زیبا کلام شجاعت داشتند از ارثیه مارکسیسم و تاثیر وحشتناک منفی ان بر اخلاق سیاسی و روش ها و عملکرد همه از حاکمیت تا اپوزیسیون صحبت کند که انهم همه جا سانسور شد !!!
خودنویس هنوز اخبار سوریه و کشتار وحشیانه این نظام سکولار را سانسور میکند !!! همه اپوزیسون و همه فعالیت ان منحصر شده به اینکه موسوی با خمینی دست به یقه شود ! رضا پهلوی پدرش را از گور بیاورد بیرون و کفن اش را پاره کند ، بنی صدر و یزدی اعتراف کنند که آنها با همکاری کارتر این رژیم جمهوری اسلامی را آوردند ایران با یک هواپیما ! نه مردمی بود ، نه انقلابی ، نه ساواکی ، نه ارتشبد نصیری ، نه کیانوری از خمینی حمایت کرد ، نه چریک ها به کلانتری حمله بردند ، نه مجاهدین ، نه شوروی کاره ای بود ، ....
این اعتراف گیری استالینیستی که در داخل توسط توده ایهای همکار ساواما و در خارج توسط توده ایهای سکولار نما ( نیک آهنگ ، نوری الا ، فواد تابان ، الاهه بقراط ، ....) از دگر اندیشان گرفته میشود و حمله های سادیستی به شعار های مردم و رهبران مورد قبول بخش هایی از مردم همه به نفع رژیم استالینیستی حاکم انجام میشود .
جالب است که حالا که گند همکاری اینها با ساواما در آمده ، لژ اینها در ساواما به چاره اندیشی افتاده و حالا دو تا قربانی بدبخت دانشجو ( باطبی و افشاری ) را جلو انداخته اند تا کثافت کارهای جاسوسی این نئو سکولار های توده ای و نئو سلطنت طلبان توده ای و نئو بختیاریست های توده ای ، ..... را به آنها ربط دهند و چهره هر کس را که روسی نیست لجن مال کنند .
مجید باز قصه میگوید . مردم در ایران شعار سقط کردن رژیم ندادند !!!! بعد از اتهامات به موسوی و کروبی و خاتمی و .... حالا مردم در اتهام هستند ! آقا فراماسونری مارکسیست های روسی را مثل فیل در اتاق نمیبینی ؟
چرا آقای مجید نیو یورکی .
شعار دادند ، گفتند نه غزه نه لبنان جمهوری ایرانی . گفتند مرگ بر روسیه . گفتند ........
اما بلافاصله اسماعیل خویی و همفکران مارکسیست روسی او در اخبار روز به این شعار مردم حمله بردند و گفتند شعار جمهوری ایرانی فاشیستی است ! گفتند مرگ بر روسیه نگویید ( همین ها ۷۰ سال است شعار مرگ بر امریکا میدهند ) . میگفتند وقتی میگویید مرگ بر روسیه مردم روسیه با ما دشمن میشوند !!!! اما مرگ بر امریکا و سفارت امریکا را اشغال و دیپلمات های آنها را ترور و پرچم آنها را آتش زدن و در اقصا نقاط جهان به منافع آنها حمله تروریستی کردن مردم امریکا را با ما دشمن نمیکرد ؟
مردم شعار دادند ولی زر افشان فراماسون کانون نویسندگان روسی به دانشجویان و جنبش دانشجویی و جنبش سبز حمله برد و ا نها را که یکی پس از دیگری دستگیر و به سیاه چال های استالینیست ها می افتادند ، سوار بر امواج رسانه ای غرب نامیدند .
مردم شعار دادند ولی رئیس دانا به کمک رژیم آمد و گفت اینها زاغه مهمات های نارضایتی مردم است جمع شده و حالا یکی یکی منفجر میشوند ( بعد از تظاهرات عاشورا که کار به براندازی کشید ) . ایشان فرمودند که شما چند تا امتیاز بدهید تا ما از رسانه ها بخواهیم عقب بکشند !!! من فکر نمیکنم در امریکا: راکفلر ، وارن بافه ، جورج بوش ، ..... یا هر مقامی و قدرتی بتواند چنین قول بدهد از جانب رسانه ها !!! مگر آنکه تمام این رسانه ها در اختیار فراماسونری مارکسیست های روسی هستند و رئیس دانا از جانب پوتین و فراماسون اعزام این قول را میدهد .