نسخه آرشیو شده

کرامت «نسبی» انسانی
عکس از electwomen.com
از میان متن

  • ختنه حتا گاهی به مرگ دختر منجر می‌شود. حتی اگر دختر هنگام برش آسیب نبیند، این احتمال وجود دارد که در سال‌های آینده به ویژه در حال مقاربت با شوهر یا هنگام زایمان دچار مشکلاتی شود.
فیلیپ گرانت، پژوهشگر در انسان‌شناسی
چهارشنبه ۰۲ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۶:۴۹ | کد خبر: 64043

فیلیپ‌ گرانت، پژوهشگر در حوزه انسان‌شناسی، در سری مقالاتی که در مردمک منتشر می‌شود، به بررسی گفتمان‌های گوناگون در خصوص جهانی‌بودن حقوق بشر می‌پردازد.

در مطلب پیشینی که در مردمک منتشر شد مبحث حقوق بشر و دید حیثیت انسان را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر پیدا می‌شود، مطرح کرده‌ و به این نتیجه رسیدم که پیش‌فرض اعلامیه این است که همه انسان‌ها از لحاظ حیثیت برابر و بنابراین دارای حقوق مساوی و معین هستند.

در مقاله پیش رو، سعی کردم که با مثالی بندهای مقاله پیشین را روشن کنم.  مثالی که برای رسیدن به این هدف می‌آورم عملکرد «برش دستگاه تناسلی زنان» یا «ختنه زنان» یا «ناقص‌سازی جنسی زنان» است٫ یا آنچه در فقه اسلامی «خفض» یا «خفاض» نامیده می‌شود.

وجود عبارات مختلف از یک عمل واحد نشان می‌دهد که این‌ ماجرا چقدر جنجال‌آمیز است. باید توجه کرد که بعضی از این عبارات، ترجمه‌هایی از زبان انگلیسی هستند، و این موضوع که حتی برخی فارسی‌زبانان احتیاج داشته‌اند چنین عباراتی بسازند نشان‌ می‌دهد چقدر مفاهیم آن زبان از طریق سازمان‌ها و انجمن‌های بین‌المللی حقوق بشر، چه دولتی چه غیر‌دولتی در گفتمان حقوق بشر در مناطق گوناگون دنیا و زبان‌های فراوان آن‌ها نفوذ یافته است.

مساله ترجمه و تاثیری که نابرابری در روابط بین‌المللی بر آن می‌گذارد بحثی‌ پیچیده اما سود‌آور است که در این مقاله از آن صرف نظر می‌کنم.

البته به دو نکته می‌پردازم؛ اول اینکه واژه‌ای که بر‌گزیده می‌شود معمولا موضع متکلم یا متالف را نسبت به این موضوع نشان می‌دهد. کسی که در مخالفت با این عمل فعالیت می‌کند اصطلاح «ناقص‌سازی جنسی زنان» (یا چیزی شبیه آن) را به کار می‌برد، در حالی که نویسندگان مقاله‌های بر گرفته از تحقیق پزشکی که دغدغه اصلی‌شان توصیف و توضیح علمی است از عبارتی مانند «بریدن آلت تناسلی زنان» استفاده می‌کنند.

دوم اینکه اگر چه فقه اسلامی چه در شیعه و چه در سنی هر دو این قضیه را مطرح می‌کند در دوره معاصر اکثر علما در کشور‌هایی مانند مصر بر این عقیده هستند که ختنه زنان یا خفاض طبق شرع واجب نیست و حتی باید بر خلاف شرع دانست.

درست است که بریدن دستگاه تناسلی زنان در مناطق اکثرا مسلمان‌نشین مانند مصر و سودان شمالی رایج است، اما ختنه زنان همچنان در کشور‌هایی که اغلب اهالی‌شان غیر مسلمان‌اند مانند سودان جنوبی یا کنیا نیز دیده می‌شود.

این موضوع را برای تصریح عقایدم در‌باره کرامت انسان و حقوق بشر انتخاب کردم چراکه گمان می‌کنم برای هر کسی مثل خود من که دور از آن بزرگ شده و تنها آشنایی‌ با آن ازطریق روایات شفاهی و کتبی دیگران است، شرح برش دستگاه جنسی زنان بسیار هولناک است.

به همین دلیل شاید برخی خوانندگان این مقاله نخواهند در مورد جزئیات این عمل بدانند. اما برای درک این پدیده، فعلا باید این عکس‌العمل را کنار گذاشت یا بعدا خود این واکنش را تحلیل کرد. دلایل این کنار گذاشتن را در پایان مقاله توضیح خواهم داد.

قابل ذکر است که ختنه زنان در برخی کشور‌های آسیای غربی از جمله عراق و ایران نیز دیده می‌شود، هرچند نمی‌توان گفت که در سطح جامعه رایج است، اما در بعضی مناطق وجود دارد. ختنه زنان همچنین در کشور سیرالئون در غرب آفریقا نیز اعمال می‌شود.

ختنه زنان در سیرالئون

ختنه زنان در سیرالئون وقتی اتفاق می‌افتد که دختر به یک «انجمن مخفی» بپیوندد، به همین دلیل اطلاعاتی که در‌باره این عمل در این کشور داریم، بر خلاف مصر، سودان یا کنیا بسیار محدود است. عاملین برش خانم‌های مسن هستند که جامعه به خاطر مهارتشان در این کار برای آنان احترام زیادی قائل است.

پدر نینا اسمارت (دختری که این اطلاعات را در اختیار من قرار داد) هنگامی که دخترش به ۱۸ سالگی رسید، از او خواست که به انجمن مخفی بپیوندد، بنابراین بایدعضو جنسی‌اش بریده می‌شد. در این کشور رسم است که این کار در نوجوانی دختر (تا حدود ۱۵ سالگی) اعمال شود و در اکثر موارد این عمل شامل برش کلیتورس و لبهای میانی کوچک عضو تناسلی دختر است. عضویت دختران در این انجمن نشانه رسیدن به سن تکلیف زنان است و باعث افتخار خانواده می‌شود.

خانم اسمارت از کشور فرار کرد تا ختنه نشود، فراری که به قطع روابط بین دختر و پدر و آبروریزی خانواده منتهی گشت. او چندین سال بعد به کشورش برگشت و همراه با فعالین محلی به فعالیت علیه این عمل پرداخت.

دو دلیل برای ممنوع شدن ناقص‌سازی جنسی زنان در این انجمن آورده می‌شود: دلایل پزشکی و دلایل کیفیت روابط جنسی.

بعد از این عمل، شمار زیادی از زنان دچار عفونت می‌شوند چراکه در محیط انجمن مخفی هیچ‌گونه دسترسی به بیمارستان یا پزشک وجود ندارد. برش به وسیله ابزار‌هایی مثل تیغ‌، کارد، شیشه شکسته یا قیچی انجام می‌شود.

این عمل حتا گاهی به مرگ دختر منجر می‌شود. حتی اگر دختر هنگام برش آسیب نبیند، این احتمال وجود دارد که در سال‌های آینده به ویژه در حال مقاربت با شوهر یا هنگام زایمان دچار مشکلاتی شود. علاوه براین، زنانی که ختنه شده‌اند به دلیل نقص عضو جنسی نمی‌توانند از رابطه جنسی لذت ببرند و این رابطه برای آنها دردناک و خطرناک می‌شود.

براساس گفته‌های نینا اسمارت، نه تنها خانواده‌ها و به ویژه پدران خواستار برش عضو جنسی هستند، بلکه غالبا خود دختران نیز به این کار تمایل دارند و برای آن ارزش قائل می‌شوند.

خانم اسمارت در دوران فعالیت خود در سیرالئون با مخالفت زیادی هم از سوی زنان و هم از سوی مردان روبه‌رو شده است: زن‌های عضو انجمن‌های مخفی که این عمل روی آنها انجام شده، عاملین برش که بابت کارشان در‌آمد خوبی از خانواده‌های دختران دریافت می‌کنند و برخی مقامات سیاسی که «دفاع از سنن جامعه» را ابزاری برای جلب رای می‌سازند، از جمله مخالفین فعالیت‌های او بوده‌اند.

با نگاه تحلیلگرانه به این م مسئله می‌ینیم که «ختنه زنان» در تار و پود جامعه سیرالئونی ریشه دوانده و دارای جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی است.

خانم‌هایی که ختنه را انجام می‌دهند نه تنها در ازای خدماتشان درآمدی به دست می‌آورند بلکه قابل احترام همشهریانشان نیز هستند.

از لحاظ سیاسی نیز این امر دارای دو جنبه‌ محلی و جهانی است: در زمینه محلی، محور مقاومت با نفوذ قدرت‌های بزرگ و سازمان‌های بین المللی است یا به عبارت دیگر امری‌ است که به برخی سیرالئونی‌ها این حس را می‌بخشد که زندگی هنوز در اختیار خودشان است در حالی که برای بعضی سیاستمداران وسیله جذب هواداران است.

جنبه بین‌المللی‌ آن را البته نمی‌توان کاملا از جنبه محلی‌ جدا ساخت، منظورم از طرح مسئله این است که وقتی ترویج گفتمان حقوق بشر را در سراسر جهان در نظر می‌گیریم، باید توجه کرد که نهاد‌های بین‌المللی مختلف در ترویج آن نقش برجسته‌ای ایفا می‌کند.

سازمان‌‌های مستقل همچون سازمان عفو بین المللی و نگهبان حقوق بشر، دولت‌های ثروتمند و پرنفوذ مانند ایالات متحده و سازمان‌های توسعه بین‌المللی‌شان«یو اس‌ اید»، بخش‌های مختلف سازمان ملل متحد و انجمن‌های غیر دولتی محلی که گاهی اوقات از لحاظ مالی به سازمان‌های بین‌المللی یا دولت‌های خارجی وابسته هستند، همگی در ترویج حقوق بشر نقش دارند.

نکته دیگر مورد توجه، مشارکت خود زنان در این عمل است. نمی‌توان گفت که ختنه زنان صرفا امری است که مردان بر زنان تحمیل می‌کنند تا لذت جنسی‌شان را محدود و حاکمیت پدرسالاری را در جامعه تجدید و تمدید کنند.

نه تنها در سیرالئون بلکه در همه کشور‌ها که ختنه زنان اعمال می‌شود عاملان آن زن هستند. در سیرالئون این زنان در انجام آن تخصص دارند، اما در کشور‌های دیگر مانند مصر و سودان، یکی از افراد خانواده دختر - مثلا مادر بزرگ یا خواهر مادر بزرگ - بر‌گزیده می‌شوند.

زنانی که ختنه را اعمال می‌کنند، پیش از این خودشان ختنه شده‌اند و از رنج و درد و عاقبت آن آگاه‌اند. بدیهی است که در طول تاریخ یکی از علل امتداد نظام‌های پدرسالار این بوده که تعداد زیادی از زنان در باز‌تولید آن شرکت کرده‌اند و در نتیجه بخش مهمی از تلاش‌های فمینیستی فعالین حقوق زنان بر این بوده که مردان و زنان را قانع کنند که پدرسالاری در اشکال مختلف آن عاقبت نه به نفع زنان و نه به نفع مردان است، هر چند مناسبات اجتماعی که نظام پدرسالار را تشکیل می‌دهد به‌ظاهر «طبیعی»، نتیجه «حکم الهی» یا «امر متعالی» به نظر می‌رسند و دارای مشروعیتی مطلق هستند.

دلایلی که فعالین ضد ناقص‌سازی جنسی زنان در سیرالئون می‌آورند دوگانه است: پزشکی و مربوط به امکان لذت جنسی زنان.

در دوره معاصر با «پزشکی‌ساختن» medicalization ختنه زنان روبه‌رو شده‌ایم. منظور از این واژه خلاصه کردن هر درد و تغییر جسمی به پدیده پزشکی است، مشکلی فیزیولوژیکی که می‌توان آن را با کمک علوم و فنون پزشکی حل و درمان کرد.

در غرب از اواخر قرن هیجدهم میلادی شاهد ترویج این گفتمان هستیم که پدیده درد و رنج دیگر معنای فراجسمی ـ همچون امتحانی از ایمان و صبر عابدین که خدای متعال بر آنان فرستاده است ـ ندارد. با مرور زمان این مفهوم پزشکی بر شعور عمومی جوامع غربی غلبه کرد وبا رشد علوم و نهادهای پزشکی در کشور‌های غیرغربی نیز تا حدی ترویج شد.

پزشکی‌ساختن ختنه زنان در عملکرد طرفداران آن دیده می‌شود، چراکه خانواده‌های مرفه برای ختنه کردن دخترانشان آنها را به بیمارستان می‌فرستند. اگر چه در سیرالئون به این دلیل که اعمال برش در انجمن‌های مخفی انجام می‌شود، دختران هیچ‌گاه به بیمارستان فرستاده نمی‌شوند.

اهمیت این امر چیست؟

در ابتدای متن آوردم که ختنه زنان را می‌توان جزو تار و پود جامعه محسوب کرد، یا به عبارت دیگر با سلسله پیچیده ارزش‌های اساسی جامعه و مناسبات سیاسی و اقتصادی آن مرتبط است. از طرف دیگر، در جهان امروز برای برش عضو جنسی زنان دلایل پزشکی‌ می‌آورند.

در هر دو مورد با دگرگونی مفهوم حیثیت یا کرامت انسان مواجه هستیم. به طور مثل، طرفداران ختنه زنان در سیرالئون، آن را مرحله‌ای نه تنها لازم بلکه پرافتخار در زندگی هر دختری می‌دانند. شرکت نکردن دختری در این مراسم هم بر زندگی خود او و هم بر ناموس خاندانش اثر منفی می‌گذارد.

در انسان‌شناسی به چنین پدیده‌ای، «مناسک گذار» گفته می‌شود. عبارتی که به عبور فردی از یک مرحله زندگی، معمولا کودکی یا نوجوانی به مرحله بعدی، معمولا سن تکلیف اشاره می‌کند.

تعمیم این پدیده چندان آسان نیست اما می‌توان گفت که ۱) انواع و اقسام آن در سراسر دنیا و در هر جامعه‌ای پیدا می‌شود. ۲) الزاما شامل خشونت جسمی یا روانی نیست ولی گهگاه نوجوانانی که در این مراسم شرکت می‌کنند دچار خشونت شدید می‌شوند؛ مانند رسم مردان قوم «آوا» در گینه نو که بر‌اساس آن، پسران از دوران نوجوانی تا حدود ۲۵ سالگی در چند مناسک مختلف با مقصود دوگانه «به بلوغ رساندن و دفاع از نجاست زنان»  مجبور به استفراغ بودند و مردان بزرگتر برخی از اعضای بدن پسران نوجوان (مثل دماغ و آلت تناسلی) را سوراخ می‌کردند. ۳) در اکثر موارد این مراسم یا فقط برای پسران وجود دارد یا مناسک پسرانه اهمیت بیشتری دارد.

احتمالا خوانندگان اعتقاد دارند که چنین مراسمی، همچون ناقص‌سازی دستگاه تناسلی زنان بر خلاف هنجار‌ها و ارزش‌های حقوق بشر و متناقض با حیثیت انسان متناقص است. بنابر اعلامیه جهانی حقوق بشر و اکثر میثاق‌های جهانی، این نظر درست است، اگر چه میثاق بین‌المللی دفاع از حقوق اقوام بومی شاید نظر دیگری داشته باشد.به طور کل می‌توان گفت که این نوع مراسم هر چند به نظر ما هولناک می‌رسد از دیدگاه آنهایی که در آن شرکت می‌کنند و کرده‌اند کاملا ضروری است و مناسکی است که انسانیت، حیثیت و منزله اعضای آن جامعه را تامین، تضمین و تکمیل می‌سازد.

گذشته از آن، هر تلاشی اعم از تلاش‌های انجمن‌ها و قانون‌گذاران محلی، سازمان‌های بین‌المللی و حکومت‌های خارجی، معمولا غربی در راه منع این مراسم فعالیتی متناقص با حیثیت این افراد تلقی می‌شود. درست است که این «دفاع از سنت» گاهی به ابزار سیاسی تبدیل می‌شود، اما این امر نیز روشن است که گاهی تحمیل تغییراتی در شیوه زندگی و آداب و رسوم مردمی که به این مراسم و جهانبینی‌‌ای که به آن‌ها معنا می‌بخشد پای‌بند هستند، خشونتی تحقیر‌آمیز برای آنها محسوب می‌شود.

راه حل چیست؟

یکی از مهم‌ترین اصول انسان‌شناسی این است که پیش از انتقاد یا قضاوت درباره اعتقادات و عملکرد‌های گروهی مشخص، بکوشیم تا حد امکان آن گروه و آداب، آئین، ارزش‌ها و روابطی را که با نظام سیاسی و اقتصادی جهانی بر قرار می‌کنند، درک کنیم. بنابراین باید تلاش کرد که از ارزش‌های اخلاقی خود برای تحلیل دیگران استفاده نشود و به طور موقت آن ارزش‌ها را کنار گذاشت.

می‌توان گفت که حقوقی مانند حق تمامیت جسمی و یا حق لذت جنسی با جهان‌بینی و نظام اخلاقی دست‌کم برخی از افرادی که در ختنه زنان شرکت می‌کنند، متناقص است. بنابراین برای حل مساله کافی نیست که میثا‌ق‌های حقوق بشر را در دست بگیریم و با سر دادن شعار «حقوق بشر باید اجرا شود» خواستار رعایت آن در سراسر دنیا باشیم.

برای آنکه حقوق بشر در سراسر دنیا رعایت شود، اول باید به یاد داشته باشیم که حقوق حیثیت انسان‌ها مهم‌تر است و اگر نمی‌خواهیم این «حقوق» بر اهالی کره زمین تحمیل شود مبارزه‌هایمان باید در حوزه کرامت بشر صورت بگیرد و متقاعد‌سازی تنها ابزارمان باشد.

دوم اینکه در راه تلاش‌هایمان نباید از انتقاد از خویش صرف نظر کنیم. نباید فکر کنیم فقط «آن‌ها» هستند که آداب و رسوم «وحشی» و «خشن» دارند و «ما» بی‌گناه هستیم. چراکه باید تلاش کنیم نظام اخلاقی عادل‌تری در کشور‌های خودمان و به ویژه در غرب برپا کنیم.

نکته آخر اینکه ممکن است نگاه ما از حیثیت بشر در اعلامیه جهانی حقوق بشر کافی نباشد، بنابراین ضروری است که به انتقاد سازنده و بهبود این نگاه بپردازیم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی