نسخه آرشیو شده

خانه از پای‌بست ویران است
عکس از: kosoof.com
از میان متن

  • سه دهه از دورانی می‌گذرد که آیت الله مطهری از آرزوی برپا داشته شدن کرسی مارکسیسم در دانشگاه تهران می‌گفت. امروز اما علوم انسانی به صورت کلان آن غربی نامیده می‌شود و آموزه‌های اسلامی برای پاسخ گویی به این اندیشه‌های غربی، ناکافی قلمداد می‌گردد.
آرش غفوری
دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۹ | کد خبر: 64169

«روزنامه نگاران ایرانی خاطرات زیادی از سیاستمدارانی دارند که در دیدار با آن‌ها زمانی خود را روزنامه نگار می‌خواندند...»؛ روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگاران، یادداشتی از آرش غفوری، روزنامه‌نگار، کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی و فارغ‌التحصیل این رشته از دانشگاه علامه طباطبایی‌ست. جایی که که تیغ حذف رشته روزنامه‌نگاری در امانش نگذاشته است:

روزنامه‌نگاران ایرانی خاطرات زیادی از سیاستمدارانی دارند که در دیدار با آن‌ها زمانی خود را روزنامه‌نگار می‌خواندند. اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از آنهاست. مکارم شیرازی، مرجع تقلید ساکن قم، نفر بعدی است که البته در پیش از انقلاب در قم مجله «مکتب اسلام» را منتشر می‌کرد. محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق، زمانی مدیرمسئول روزنامه کیهان بود. همینطور ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی که با حکم آیت الله خمینی برای مدتی کوتاه بعد از انقلاب سرپستی موسسه کیهان را برعهده گرفت. آیت الله خامنه‌ای، رهبر فعلی نظام، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی و میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران جنگ، سردبیر همین نشریه بود. آیت الله آذری قمی، روزنامه رسالت را در دهه شصت منتشر کرد. روزنامه‌ای که مدیرمسئول فعلی آن، مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکی از برگزیدگان آیت الله خامنه‌ای برای بررسی اختلاف بین قواست. همینطور علی لاریجانی که سنگ بنای روزنامه جام جم را گذاشت و غلامحسین کرباسچی که همشهری را برای اولین بار منتشر کرد.‌‌ همان روزنامه‌ای که در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال ۸۴ به کمک محمود احمدی‌نژاد، شهردار وقت تهران و رئیس جمهوری بعدی ایران آمد.

از قول روزنامه‌نگاران همشهری گفته شده است که در ماه‌های آخر تبلیغات رسمی و غیر رسمی انتخابات ریاست جمهوری نهم، احمدی‌نژاد بار‌ها سوژه‌های خبری همشهری را خودش انتخاب کرده بود. از جمله این سوژه‌ها، بررسی حادثه کشته شدن هفت نفر در مسابقه فوتبال ایران و ژاپن در فروردین ۸۴ و در استادیوم آزادی بود که پای دو تن از کاندیداهای دیگر ریاست جمهوری را به میان می‌آورد. محسن مهرعلی‌زاده، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و البته محمد باقر قالیباف که در آن زمان فرمانده نیروی انتظامی و ستاره رو به اقبال اصول گرایان برای انتخابات ریاست جمهوری بود.

همه این‌ها را گفتم تا ادامه دهم که روزنامه نگاری و سیاست در جامعه ایران آنچنان عجین شده‌اند که کمتر کسی از مردان رده بالای سیاست در ایران را می‌توان مثال آورد که زمانی تجربه کار رسانه‌ای نداشته باشد و اساساً این رسم مردان سیاست در ایران است که بعد از رسیدن به قدرت خود را روزنامه نگار زمانه‌اشان می‌خواندند.

شاید همین هم باعث می‌شود که رسانه‌ها و به خصوص روزنامه‌نویسی مکتوب تا این حد برای مردان سیاست در ایران اهمیت داشته باشد تا آن حد که رئیس دولتی در ایران نیامده که از آزادی رسانه‌ها دفاع نکرده باشد، حتی اگر در دوران مسئولیتش، بار‌ها و بار‌ها باعث بسته شدن روزنامه‌ها گردد. آخرین آن‌ها هم محمود احمدی‌نژاد است که آزادی رسانه‌ها را در ایران «ایده‌ال» و «در حد اعلای خود» می‌نامد، حتی اگر قرار باشد چشم خود را بر حکم‌های بسیار تعطیلی مطبوعات که در دولت او بار‌ها و بار‌ها و توسط وزارت ارشاد وی صورت گرفته است ببندد.

با این وجود و علی رغم تمام درهم تنیدگی روزنامه‌نگاری و سیاست، این موضوع باعث نشده است که در میان حذف ۱۳ رشته علوم انسانی از دانشگاه علامه طباطبایی، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین دانشگاه تخصصی علوم انسانی در کشور، رشته روزنامه‌نگاری در امان بماند و این رشته که استادان و دانشجویان بسیاری در سطح تخصصی مدیریت رسانه‌ای و سیاسی کشور داشته است نیز در چرخه حذف دولتی و وزارت علوم قرار گرفته است.

داستان برخورد با علوم انسانی پس از سخنرانی آیت الله خامنه‌ای، رهبری عالی نظام، در تابستان سال ۸۸ کلید خورد. آیت الله خامنه‌ای تعداد بسیار زیاد دانشجویان علوم انسانی را به دلیل نبود منابع درسی بومی و اسلامی باعث مشکل دانست و گفت که باید در این امر تجدیدنظر شود. از آن پس به بعد رسانه‌های دولتی هجمه عظیمی علیه علوم انسانی آغاز کردند و زمزمه‌های اخراج اساتید دگراندیش بیشتر از گذشته شد. هرچند افتخار برخورد با اساتید علوم انسانی، بعد از سال‌های اول انقلاب به دولت محمود احمدی‌نژاد رسید که با آغاز فعالیت در سال ۸۴، برخی از استادان را به بهانه‌ای مختلف ممنوع التدریس یا اخراج می‌کرد. یکی از اولین‌ها حسن نمکدوست، استاد محبوب رشته روزنامه نگاری همین دانشگاه علامه بود که توسط حجت الاسلام شریعتی، رئیس وقت دانشگاه، برکنار شد. در محافل سیاسی گفته می‌شد نظام پس از حوادث سال ۸۸ به این نتیجه رسیده است که در توجیه علمی اتفاقات جامعه از منظر علوم انسانی با مشکلات بسیاری مواجه است و سرمایه‌هایی را که یکی، پس از دیگری برای علوم انسانی از سال‌ها پیش تربیت می‌کرد از دست می‌دهد. مهم‌ترین سرمایه از دست رفته نظام عبدالکریم سروش بود که زمانی با عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تئوریزه کردن اسلام سیاسی و علوم انسانی اسلامی می‌پرداخت و امروز «اسم مگوی» حاکمیت جمهوری اسلامی است.

به همین دلیل است که دو سال پس از صحبت‌های آیت الله خامنه‌ای، وجه عملی خواسته‌های رهبری انقلاب، در حذف ۱۳ رشته دانشگاهی مرتبط با علوم انسانی از مهم‌ترین دانشگاه علوم انسانی کشور تبلور می‌یابد. ۱۳ رشته‌ای که روزنامه نگاری هم یکی از آن‌ها و از نگاه رسانه‌ای، مهم‌ترینشان است.

دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با ایجاد رشته‌های تخصصی مرتبط با روزنامه نگاری و روابط عمومی پس از انقلاب، دانشکده‌ای جوان است که از سال ۸۳ مجور فعالیت جدید گرفت. این در حالی‌ست که دانشکده علوم اجتماعی یا علوم ارتباطات که میراث دار مدرسه عالی بازرگانی و همچنین دانشکده ارتباطات در پیش از انقلاب است، همواره پس از انقلاب به عنوان یک مدرسه غربی در مظان اتهام بود، چون اساس به وجود آمدن آن، محصول دوره‌های روزنامه نگاری موسسه کیهان در زمان مصطفی مصباح‌زاده و در ‌‌نهایت تلاش تخصصی برای تاسیس دانشکده مرتبط با ارتباطات است. به همین دلیل هم پس از انقلاب منحل شد، در سال ۱۳۶۰ به نام دانشکده علوم اداری و بازرگانی تغییر نام داد و در سال ۱۳۶۳ با تشکیل دانشگاه علامه طباطبایی، به این دانشگاه ملحق گردید. از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۳۸۳، بیست سال طول کشید تا استادان ارتباطات و روزنامه نگاری، مسئولان عالی وزارت علوم را متقاعد کنند تا مجوز تاسیس دانشکده تخصصی ارتباطات با گرایش‌های روزنامه‌نگاری، روابط عمومی و مطالعات ارتباطی و فن آوری اطلاعات را بدهند. امروز هم اگرچه کسی از ابطال این مجوز سخن نگفته است اما وقتی قرار باشد برای دوره‌های لیسانس آن دیگر دانشجویان علاقه‌مند به روزنامه نگاری ثبت نام نکنند، از همین الان معلوم است که برای دوره‌های فوق لیسانس و دکتری آن هم آینده خوبی متصور نخواهد بود. هرچند نحوه پذیرش سال گذشته دانشجویان دکتری و سطح علمی نازل افراد مصاحبه کننده – در مقایسه با سرمایه‌های انسانی موجود - به خوبی بیانگر نوع و نگاه مدیریت عالی آموزشی کشور به این دانشکده و البته فارغ التحصیلان آن است.

سه دهه از دورانی می‌گذرد که آیت الله مطهری از آرزوی برپا داشته شدن کرسی مارکسیسم در دانشگاه تهران می‌گفت. به عقیده آیت الله مطهری، اسلام و نگاه دینی تا آن اندازه غنی بود که پاسخگوی نیاز جامعه و حتی شبهاتی باشد که بی‌دینی را ترویج می‌کردند. امروز اما علوم انسانی به صورت کلان آن غربی نامیده می‌شود و آموزه‌های اسلامی برای پاسخ گویی به این اندیشه‌های غربی، ناکافی قلمداد می‌گردد. دیگر وقتی قرار باشد کلیت یک نظام آموزشی بر پایه بی‌اعتمادی بر کلیت یک رشته دروس علوم انسانی بنا گردد و آرزوهای انقلابیون پیش هم به فراموشی سپرده شود، حالا یک دانشکده ارتباطات و رشته روزنامه نگاری، باشد یا نباشد؛ چندان در نتیجه فرقی نمی‌کند. خانه نظام آموزشی ایران از پای بست ویران است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

khabarnegaran bajgir

شما توده ای ساوامایی ها ( در خودنویس و دیگر رسانه های باجگیر مارکسیست روسی ) از هر چیزی علیه سبز ها و دگر اندیشان استفاده میکنید .
آیا توده ایها رفتند به مراسم سالگرد بختیار ؟
آیا فدایی ها ( هزار شاخه ) رفتند ؟
آیا مجاهدین رفتند ؟
آیا کانون نویسندگان رفتند ؟
آیا رضا پهلوی رفت ؟

چرا حزب توده ، فدایی ها ، مجاهدین ، سلطنت طلبان بیانیه رسمی نمیدهند ؟
اینکه مزورانه در خودنویس ، رادیو زمانه ، عصر نو دو تا مطلب انهم برای حمله به  لیبرال ها ، ملیون ، سبزها ، سلطنت طلبان در مورد بختیار بنویسید از قول مزدوران فراماسونری مارکسیست های روسی اسمش مهکومکردن خشونتی که علیه بختیار رفت نیست .
بهترین و صادقانه ترین مطالب را اما همانها که همیشه محکومند  و به آنها فحاشی میشود ، در مورد بختیار نوشتند
بنی صدر ( شما و بقیه فراماسونری مارکسیست های روسی آنرا سانسور کردید )
فرخ نگه دار ( شما و بقیه فراماسونری مارکسیست های روسی آنرا سانسور کردید )
هوشنگ اسدی ( شما و بقیه فراماسونری مارکسیست های روسی آنرا سانسور کردید )
http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/2011/august/07/article/-e60e249e16.html
سوال های  زیر باقیست :
اگر بختیار چپ لوموندی بود چرا کانون نویسندگان و روز نامه نگاران او را تهدید کردند و از او باج خواهی کردند ؟
چه گونه کانون نویسندگان از طریق خامنه ای در آنزمان با خمینی در تماس بود ؟ 
چرا بختیار در برنامه اش قطع رابطه با اسرائیل را داشت ؟
چرا بختیار میخواست به پارس برود و با خمینی مذاکره کند ؟
نقش سفرای انگلیس و امریکا در معرفی او چه بود ؟
جمهوریخواه بود یا مشروطه خواه ؟ چرا به زبان فرانسه به سفر انگلیس گفت که خودش یک جمهوری خواه است ! اما از شاه حکم نخست وزیری گرفت ! آیا مردم حق نداشتند  بدانند او جمهوری خواه است و متقلبانه خودش را مشروطه خواه جا میزند ؟
چگونه کسی که تکروی میکند بر علیه حتا رفقای حزبی خودش ( فروهر و سنجابی و صدیقی و ....) میتواند آزادیخواه و اهل مشارکت سیاسی باشد ؟
و از همه مهمتر  در ایران امروز آمده :
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news2/30359/
سفر آتی نیکلای پاتروشف دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه به تهران احتمالا یک «مسافرت استراتژیک» خواهد بود.پاتروشف عالی ترین مقام امنیتی روسیه و هماهنگ کننده ارشد سیاست های کلان مسکو در امور اطلاعاتی، دفاعی، دیپلماتیک وامنیتی است.

khabarnegaran bajgir | ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۲
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی