وضعیت دریاچه ارومیه بحرانی است اما مجلس به دو فوریت بررسی طرح نجات دریاچه ارومیه رای نداده و کارشناسان و دولتمردان همچنان در جدال بر سر طرحهایی هستند که در دو دهه گذشته برای نجات این تالاب جهانی ارائه شده است.
گروهی از فعالان محیط زیست میگویند کار دریاچه ارومیه تمام است و گروهی دیگر با خوشبینی میگویند این دریاچه هنوز تا مرگ کامل اندکی فاصله دارد و اگر آب مورد نیاز به تالاب سرازیر شود، دریاچه ارومیه زندگی طبیعی را از سر میگیرد.
اما هیچکدام از نهادهای مسئول و کارشناسان بر سر شیوه آبرسانی و روشهای تقویت منابع آبهای زیرزمینی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه به توافق نرسیدهاند و با گذشت حدود دو دهه از آغاز بررسیهای جدی با موضوع نجات این دریاچه هنوز گمانهزنیها برای انتخاب بهترین راه نجات ادامه دارد.
زرینهرود و سیمینهرود که هر دو در استان آذربایجان غربی جریان دارند، مهمترین منابع تامینکننده آب دریاچه ارومیه هستند. زرینهرود به تنهایی ۴۸ درصد آب ورودی به دریاچه ارومیه را تامین میکرد اما در سالهای گذشته احداث سد و بهرهبرداری بیش از حد از این دو رودخانه روند خشک شدن دریاچه ارومیه را سرعت بخشیده است.
در حال حاضر ۹۰ درصد آب زرینهرود به کشاورزی اختصاص دارد، هفت درصد صرف صنعت میشود و سه درصد باقی مانده آب شرب شهر تبریز را تامین میکند.
رودهای گادر، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا دیگر منابع ورودی به دریاچه ارومیه هستند که به دلیل کاهش بارندگی، کاهش آب و برداشت برای کشاورزی کمک چندانی به ادامه حیات دریاچه نمیکنند.
همه طرحها به فکر تغییر منبع آبریز دریاچه
وجه مشترک همه اظهار نظرها برای نجات دریاچه، تغییر حوزه آبریز آن است. انتقال آب از دریای خزر، رودخانه ارس، رودخانههای جاری در استان کردستان و رودخانه زاب طرحهایی است که از سوی کارشناسان سازمان محیط زیست و فعالان این عرصه ارائه شده است. هر یک از این طرحها موافقان و مخالفانی دارد.
رئیس سازمان محیط زیست ۲۶ مرداد بعد از برگزاری جلسه هیات دولت برای نجات دریاچه ارومیه اعلام کرد که انتقال آب از دریای خزر، رود ارس و رودهای جاری در استان کردستان مهمترین راهکارهای دولت است.
علاوه بر این گفت که با تغییر شیوه آبیاری در زمینهای کشاورزی حاشیه دریاچه ارومیه سالانه یک میلیارد متر مکعب آب به این دریاچه انتقال مییابد و با باروری ابرها در منطقه و افزایش بارندگی، دریاچه ارومیه نجات مییابد.
به گفته محمدجواد محمدیزاده دیگر مجوز ساخت هیچ سدی بر رودخانههایی که به دریاچه ارومیه میریزند صادر نمیشود و سدهایی که اکنون در حال ساخت هستند باید حقآبهای برای دریاچه ارومیه در نظر گیرند.
گروهی از فعالان محیط زیست هشدار دادهاند که با توجه به غلظت نمک دریاچه ارومیه، ورود آب شور دریای خزر به آن، شرایط را از آنچه هست بدتر میکند. از سوی دیگر دریای خزر علاوه بر ایران به چهار کشور دیگر هم تعلق دارد و انتقال آب از آن به موافقت این کشورها وابسته است.
پرویز کردوانی، استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست از مخالفان انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه است و آن را باعث کمبود آب در دشتهای حاصلخیز شمالغرب ایران به ویژه دشت مغان و «خیانتی بزرگ» به محیط زیست منطقه میداند.
او راه دیگری پیشنهاد میدهد؛ انتقال آب از رودخانه زابکوچک. این رودخانه در استان آذربایجان شرقی جاری است، به سوی جنوب جریان دارد و در نهایت به رود دجله در عراق میرسد.
آقای کردوانی میگوید که آب این رودخانه که در تمام فصلهای سال جریان دارد، در ایران استفاده نمیشود و در عوض در کشور عراق پشت سد دوکان ذخیره میشود. از آنجا که احداث سد بر سرشاخه این رودخانه در تنگه گرژال بین پیرانشهر و سردشت منع بینالمللی هم ندارد، میتواند دریاچه ارومیه را با کمترین آسیب به اکوسیستم منطقه احیا کند.
او معتقد است دادن حقآبه سدهای اطراف دریاچه ارومیه که مسئولان دولتی وعده آن را میدهند هیچ ضمانتی ندارد و به محض احساس کمآبی در مناطق شهری اولین راهکار، بستن آب به روی دریاچه ارومیه خواهد بود.
آقای کردوانی بارور کردن ابرها را هم راه حلی موقتی میداند که در فصل تابستان، به عنوان سختترین فصل سال برای دریاچه ارومیه غیرممکن است.
نجات دریاچه ارومیه در مجلس
نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز ۲۵ مرداد به دو فوریت طرح انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه رای ندادند و حالا موافقان این طرح میخواهند بار دیگر بررسی فوری این طرح را طی روزهای آینده در مجلس مطرح کنند.
بر اساس این طرح وزارت نیرو موظف است تا پایان امسال یک میلیارد مکعب آب به دریاچه ارومیه انتقال دهد. این مقدار آب باید از رودخانه سیلوه در پیرانشهر، رود ارس و سدهای پیرامون دریاچه ارومیه تامین شود.
بودجه مورد نیاز این طرح هم از دو ردیف بودجه جداگانه به مبلغ یک میلیارد دلار و ۹۰۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون ریال تامین خواهد شد.
مخالفان این طرح در مجلس انتقال آب رودخانههای جاری در استانهای دیگر را عامل تشدید خشکسالی در مناطق دیگر میدانند و از سوی دیگر معتقدند این بودجه هنگفت نباید برای احیای یک دریاچه صرف شود.
موافقان هم میگویند نجات دریاچه ارومیه بحثی فرا استانی است و در صورت مرگ این تالاب بینالمللی بخش بزرگی از شمال غرب و غرب کشور در معرض خطر وزش طوفان نمک قرار میگیرد.
نورالله حیدری، نماینده اردل و فارسان از مخالفان این طرح است و آن را «ناعادلانه» میداند. او میگوید صرف یک میلیارد دلار که قرار بوده برای حل معضل گرد و غبار و نجات دیگر تالابهای کشور صرف شود، نباید تنها به یک دریاچه اختصاص یابد.
آقای حیدری طرح ارائه شده را «غیرکارشناسی» میداند و معتقد است با اجرای آن یک منطقه آباد و مناطق بسیاری ویران میشود.
به عقیده او انتقال آب رودخانه ارس مردم منطقه ارس را دچار مشکل کمآبی خواهد کرد.
جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه از موافقان طرح است و عقیده دارد در صورت تبدیل دریاچه ارومیه به نمکزار با وزش باد نمک حدود ۱۴ میلیون ساکن شهرهای اطراف آواره خواهند شد.
او که ۲۵ مرداد به عنوان موافق در صحن مجلس سخن گفت، بابت عمل نکردن دولت به اختصاص بودجه دو هزار و ۷۰۰ میلیارد تومانی که در دومین سفر استانی محمود احمدینژاد مصوب شده بود، از دولت انتقاد کرد.
روند احتضار سالها پیش آغاز شد
بر اساس پژوهشی که خرداد سال ۱۳۸۹ تحت عنوان «برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه» انتشار یافت، هر سال باید پنج هزار و ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه وارد شود.
این طرح ۱۴ رودخانه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه، بارش باران و برف و جریانهای آب زیرزمینی را به عنوان منابع اصلی تامین کننده آب مورد نیاز برای ادامه حیات دریاچه معرفی کرده است.
برداشت گسترده و بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، کاهش ریزشهای جوی و خشکسالیهای پیدرپی و بهرهبرداری از آب رودخانهها برای مصارف صنعتی و کشاورزی طی دو دهه گذشته به مرگ دریاچه ارومیه منجر شده است.
از سوی دیگر احداث میانگذر ارومیه که دریاچه را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میکند، وضعیت طبیعی آن از جمله جریانهای آبی بستر و غلظت نمک در آن را بر هم زده است.
دریاچه ارومیه که دومین دریاچه بزرگ آب شور دنیا و بیستمین دریاچه بزرگ جهان است، از سالها پیش در معرض خطر بود و در سال ۱۳۸۰ وضعیت آن بحرانی اعلام شد. در این سال کارشناسان از کاهش عمق شش متری دریاچه خبر دادند و در حال حاضر، با گذشت ۹ سال از اعلام وضعیت بحرانی آن، عمیقترین جای دریاچه دو متر عمق دارد.
با مرگ دریاچه ارومیه میلیاردها تن بلور نمک بر جای میماند و هر وزش باد نمکهای به جا مانده را روانه تبریز و زمینهای کشاورزی اطراف آن خواهد کرد.
دشتهای پیرانشهر، سلماس، ارومیه، تبریز، آذرشهر، مراغه، میاندوآب، مهاباد، نقده و اشنویه که از مهمترین مناطق فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران هستند و همه اطراف این دریاچه قرار دارند، آسیب جدی خواهند دید و ممکن است خالی از سکنه شوند.
در تمام این سالها دولتهای هشتم، نهم و دهم بارها برای نجات دریاچه ارومیه تشکیل جلسه دادند و بودجه تصویب کردن، ستاد ملی مقابله با بحران دریاچه ارومیه تشکیل شد و دبیرخانه دایمی شورای منطقهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی شکل گرفت اما هیچ کدام از اینها نتوانست کاهش وسعت دریاچه ارومیه شود.
اکنون وسعت ۵ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربعی این دریاچه به کمتر از دو هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع رسیده اما کارشناسان و مسئولان هنوز بر سر بهترین روش برای نجات دریاچه در حال احتضار به توافق نرسیدهاند.
من نمیدانم این چه عادت یا توهمی است که چپ ها هیچ وقت نمیخواهند بپذیرند که مردم میتوانند در مقاطعی از تاریخ به یک هماهنگی در فکر و عمل برسند و علیه کسی که آنها را به بردگی و بیچارگی کشانده و تحقیرشان کرده و از آنها ابزار تایید حکومت و پشتیبان دائمی حکومت ساخته بشورند ؟ اینهمه داستان سر هم میکنند از طبقات و جنگ طبقاتی و سرمایه داری جنایتکار و امپریالیسم و خلق و طلایه داران و فدائیان پیشرو و پیش گام و ........تا بگویند انقلاب ممکن نیست مگر ما رهبر ان باشیم و ایدیولوژی مارکسیسم لنینیسم راهنما ی ان باشد . انقلابی که تا کنون در هیچ نقطه از جهان اتفاق نیفتاده . یک توهم صرف .
آنوقت با هزار و یک دلیل آبدوغ خیاری توجیه میکنند که دیکتاتوری های جنایتکاری که مارک مارکسیسم روسی یا ساخت شوروی دارند قوی هستند و سقوط ناپذیر . هر وقت مردم علیه اینها قیام میکنند ، این حضرات مارکسیست لنینیست با هزار ترفند می آیند کمک ان جنایتکار و تخریب میکنند جنبش مردم را با چسباندن برچسب های استالینیستی ( آمریکایی ، سرمایه داری ، القاعده ، سلفی ، مشتی نادان ، .....). بعد دفاع میکنند از دیکتاتور جنایت کار که او قوی است و ایستاده و اینها را شکست خواهد داد و ......
بعد که طرف زرتی افتاد ( مثل آدمک سر خر من ) دنبال توجیهات احمقانه میگردند : امریکا او را ساقط نکرد ، مردم او را ساقط نکردند ، بمباران ناتو نبود ، فقط این رفیق عزیز ما قدری دچار توهم شده بود !
خوب خانه خراب ها او دچار توهم شده بود ، شما ها چی ؟ شما مارکسیست های روسی که از او و قدرت او داستان سر هم میکردید ؟ همین الان اگر کسی بگوید تا یک سال دیگر کاسترو هم تا دروازه توالت تاریخ بدرقه خواهد شد شما ها پشت چشم نازک میکنید .
مشکل قذافی و اسد و کاسترو و شوروی و .... توهم توام با زور سرنیزه ناشی از ایدیولوژی سر تا پا غلط چپ است . چون وقتی شروع میکنند به مبارزه برای کسب قدرت ، دائم به ان حالت شهوانی شهدت طلبانه و خلقی میدهند . به همین علت وقتی قدرت را در آغوش کشیدند انقدر دروغ گفته اند که خودشان دچار ارگاسم سیاسی طبقاتی میشوند . بعد انقدر از خود و ایدیولوژی شهوانی مارکسیستی تعریف میکنند که یادشان میرود دارند با مردم چه میکنند . دست آخر هم ۴۰ تا ۵۰ سال بدون قید و شرت ان بالا میمانند و بعد هم پسر و برادر شان را تا کمر میکنند به کون مردم . خوب مردم یکوقتی دردشان می اید و درد غیر قبل تحمل میشود آنها هم بر میگردند همه این مسائل را جمع میکنند و میکنند آنجای دیکتاتور . اینطوری شوروی سقوط میکند ، اسد و قذافی و کاسترو و ... میروند بیخ مستراح تاریخ .
چون سودی برای جیب گشاد آخوند ها ندارد