هادی قائمی، رئیس کمپین بینالمللی حقوق بشر برای ایران، در یادداشتی به موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداخته و خواسته است که این موارد در سفر اخیر محمود احمدینژاد به نیویورک، یادآوری شود.
محمود احمدینژاد که برای شرکت در شصت و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک میآید شیفته دیدار از این شهر و نقش آفرینی روی صحنهای بین المللی است.
تب و تاب رسانهها برای ورود احمدینژاد که از اولین دیدار اواز نیویورک در سال ۲۰۰۵ آغاز شد اغلب فاقد موشکافی معنی دار در مسائلی است که برای مردم ایران اهمیت دارد. به ویژه مسائلی چون سرکوب خشن مردم که از زمان انتخابات مخدوش احمدینژاد در ژوئن سال ۲۰۰۹ به بحران نقض حقوق بشری بیسابقه تبدیل شده است.
در حالی که دولت ایران به هیچ وجه تحمل انتقاد و تظاهرات مسالمت آمیز در خاک خود را ندارد، محمود احمدینژاد درنقش حمایت جنبشهایی برآمده که خاورمیانه را در بر گرفته و دولتهای منطقه را به دلیل نقض حقوق بشر زیرسئوال برده است. فریبکاری ایران در این خصوص نباید نادیده گرفته شود.
در عوض دیدار احمدینژاد باید به فرصتی برای به چالش کشیدن سابقه ایران در نقض حقوق بشر و نیز حمایت از مردم ایران در رسیدن به برقراری قانون، تغییرات دموکراتیک و احترام به حقوق اساسی بشر تبدیل شود. حضور احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی برای جامعه بین الملل از جمله دیپلماتها و روزنامه نگاران فراهم میکند تا او را به خاطر نقض فاحش حقوق بشر توسط رژیم ایران مسئول بدانند.
حدود ۵۰۰ زندانی از جمله روزنامه نگاران، دانشجویان و وکلا به دلیل عقایدشان محبوسند، شکنجه میشوند و از سادهترین حقوق خود چون برخورداری از مراقبتهای بهداشتی و یا مشاوره حقوقی محرومند. میر حسین موسوی و مهدی کروبی دو رهبر مطرح مخالفان دولت که انتخاب مجدد احمدینژاد را در سال ۲۰۰۹ به چالش کشیدند از ۱۴ فوریه سال ۲۰۱۱ یعنی بیش از ۲۱۰ روز است که در حصر خانگیاند و تماسشان با دنیای خارج تقریبا قطع است.
دیدار احمدینژاد از نیویورک باید با درخواست آزادی موسوی و کروبی و تمام زندانیانی عقیدتی از سوی همه همراه باشد.
خبر تازه مبنی بر آزادی دو کوهنورد آمریکایی - که از اوت ۲۰۰۹ در ایران زندانی اند- در آستانه سفر محمود احمدنژاد قطعا تمهیدی ست تا هر انتقادی از سابقه نقض حقوق بشر رژیم ایران را خاموش کند. کسی نباید فریب این تاکتیک را بخورد.
آزادی قریب الوقوع جاشوا فتال و شین بائر خبری خوش است اما احمدینژاد نباید برای آن اعتباری کسب کند. رییس جمهوری ایران باید توضیح بدهد چرا این دو مرد جوان در کنار سارا شورد که شهریور ۸۹ آزاد شده بود بر اساس اتهامی بیپایه وبر خلاف رویه قضایی برای این مدت طولانی زندانی شدند؟ چهرههای بین المللی باید از احمدینژاد بپرسند چه کسی مسئول این بیعدالتیست که این کوهنوردان جوان را از آزادیشان محروم کرده است؟
قطعا احمدینژاد قصد ندارد به این بازداشتهای غیر منصفانه اذعان کند چرا که مصونیت از مجازات به عنصری نهادینه از نظام قضایی ایران تبدیل شده که بر اساس آن ماموران دولتی فرصت مییابند در برابر ارتکاب قتل و شکنجه بازداشتیها و یا حبس انسانهای بیگناه برای مدتهای طولانی تحت تعقیب قرار نگیرند.
هاله سحابی یکی از فعالان مطرح حقوق زنان و مخالفان دولت که زندانی سیاسی عقیدتی نیز بود در اول ژوئن ۲۰۱۱ در اثر ضرب و جرح در مراسم خاکسپاری پدرش در گذشت. او برای شرکت در این مراسم از زندان مرخصی گرفته بود. قوه قضاییه ایران حتی برای یک تحقیق ساده درباره این ضرب و جرح و مرگ ناشی از آن زحمتی نکشید.
ده روز بعد در دهم ژوئن یک زندانی سیاسی شناخته شده دیگر، هدا صابر که در زندان اوین بعد از کتک خوردن به دست ماموران امنیتی در زندان اعتصاب غذا کرده بود جان خود را از دست داد. آیا کسی مسئول مرگ او شناخته شد؟ متاسفانه خیر.
این فرهنگ مصونیت از مجازات نشان میدهد جامعه بین المللی باید به توجه خود را به بحران نقض حقوق بشر در ایران معطوف کند. اول از همه احمدینژاد باید بداند جرایم گسترده نقض حقوق بشر حاصلی جز محکومیت در سازمان ملل متحد نخواهد داشت. اما فارغ از این در شرایطی که هیچ نشانی از راه حلهای داخلی برای بهبود وضع حقوق بشر در ایران به چشم نمیخورد، شرایط به سمتی میرود که لازم میشود بازیگران بین المللی به سوی ارجاع ایران به دادگاه جرایم بین المللی بروند تا با این مصونیت از مجازات مقابله شود، مگر اینکه دولت ایران به شکل جدی رفتار خود را تغییر دهد.
در همین حال نباید گذاشت احمدینژاد قسر دربرود. نباید به او اجازه داد بدون نگرانی از به چالش کشیده شدن به نیویورک سفر کند.
از دیپلماتهایی که با او ملاقات میکنند گرفته تا روزنامه نگارانی که با او مصاحبه میکنند و استادان دانشگاه یا افرادی که اغلب برای ملاقات با او دعوت میشوند، همه باید بر سرکوب وحشتناکی که به دست حکومت ایران جاریست تاکید کنند و در کنار مردم ایران بایستند.
shama ha aadam hay kootaah fekri hastid. Aslan nemikhaaheed sabr konid bebinid ke vey che daarad va mikhaahad begooyad va az al’aan mikhaaheed fekre naghes khodetaan ra be kaarshekany barnamehrizi beyabdaazid. khoda ra shokr ke shoma va amsaal shoma dar in donia kareh eey nisteed, vahar na kher kherh mardom mokhalef taan ra ba dandaan paereh mikardid. Avval begozar ke mar harfash ra bezanad , anhaah ahar ghire manteghi bood gard-o-khaak kon.