نسخه آرشیو شده

همایشی در نگاه به روحانیت شیعه در آینده ایران
عکس از کیان امانی
از میان متن

  • آقای سروش ارتزاق روحانیت از راه دین، فوق نقد دانستن نهاد روحانیت، خلاصه شدن در فقه‌ورزی، آمیختگی با قدرت، توهم برگزیده شدن از سوی خدا، برتری نسبت به مردم، محدود کردن علم و معرفت به دین و فقاهت و تکفیر و نفرین منتقدان را آفاتی دانست که دامن‌گیر نهاد روحانیت در ایران شده و گفت‌وگو با آن‌ها را غیر ممکن کرده است
دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۹ | کد خبر: 66745

گروهی از تحلیلگران مسایل ایران ۲۹ آبان در ساختمان ایلیوت دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا گرد هم آمدند تا درباره جایگاه روحانیت شیعه در چشم‌انداز تحولات آینده ایران سخن بگویند.

این همایش با سخنرانی تصویری عبدالکریم سروش آغاز شد و در جریان آن هشت سخنران دیگر نیز به وضعیت نهاد روحانیت در ایران امروز و پیش‌بینی شرایط آن در رویدادهای‌ آینده پرداختند.

همایش را «جمعیت روحانیون سنتی ایران» و «انجمن دانشجویان دموکراسی‌خواه دانشگاه جورج واشنگتن» برگزار کرد.

کارشناسان شرکت‌کننده، به‌ترتیب در سه نشست پیاپی سخن گفتند.

در نشست اول این همایش، عبدالکریم سروش، ابوالقاسم فنایی و حسن شریعتمداری سخن گفتند که گزارش آن را در ادامه می‌خوانید.

همچنین در نشست دوم، محمد برقعی، مهدی جلالی و محمدرضا جلایی‌پور سخن گفتند که گزارش آن را این‌جا می‌خوانید.

در نشست سوم نیز علی افشاری، مجتبی واحدی، محمد هدایتی سخن گفتند که گزارش آن این‌جا در دسترس است.

عبدالکریم سروش: بدون روحانیت هم چیزی در ایران کم نیست

عبدالکریم سروش که گفت به دلیل تغییر در تاریخ برگزاری این جلسه نتوانسته در آن حضور پیدا کند، در سخنرانی ویدیویی خود روحانیان و روشنفکران دینی را مورد خطاب قرار داد و از آن‌ها انتقاد کرد.

آقای سروش اثرگذاری این دو گروه در آینده فرهنگی‌ ایران را تردیدناپذیر دانست و با ارائه تعریفی از روحانیان و روشنفکران دینی از آن‌ها خواست که بر خلاف گذشته حاضرشوند یکدیگر را بشناسند و حرف هم را بشنوند و دیالوگی سازنده داشته باشند.

این متفکر حوزه دین به مقایسه ادیان الهی و ایدئولوژی‌های غیر دینی پرداخت و مارکسیسم را مشهور‌ترین ایدئولوژی غیر دینی عصر معاصر دانست که در عین شباهت‌های بسیار با ادیان الهی، در یک نقطه از آن‌ها جدا می‌شود و آن نداشتن قشری به عنوان روحانی است.

به اعتقاد عبدالکریم سروش، وجود روحانیان در دین اسلام به هیچ وجه واجب نیست و نبودن آن‌ها نقصانی در اعمال و زندگی مسلمانان نظیر ازدواج و حج به وجود نمی‌آورد.

آقای سروش با تکیه بر این مساله، اسلام را دینی سکولار دانست به این معنا که نقش روحانیت در آن «بالذات» نیست، بلکه «بالعرض» است.

او نیاز مردم به آموزش در فرایض و آداب مذهبی را سبب پر و بال گرفتن روحانیت و تشکیل صنفی در میان آن‌ها دانست و گفته که تا زمانی که روحانیون چنین کارکردی دارند در اجتماع برقرار خواهند ماند.

«گفت‌وگو با نهاد روحانیت کنونی، غیرممکن است»

آقای سروش ارتزاق روحانیت از راه دین، فوق نقد دانستن نهاد روحانیت، خلاصه شدن در فقه‌ورزی، آمیختگی با قدرت، توهم برگزیده شدن از سوی خدا، برتری نسبت به مردم، محدود کردن علم و معرفت به دین و فقاهت و تکفیر و نفرین منتقدان را آفاتی دانست که دامن‌گیر نهاد روحانیت در ایران شده و گفت‌وگو با آن‌ها را غیر ممکن کرده است.

او ضمن انتقاد از نهاد روحانیت، از روشنفکران دینی هم انتقاد کرد و گفت که آن‌ها برای برقراری امکان گفت‌وگو با روحانیت تلاش نکرده‌ و اصل دین و ایمان را با کلامی بی‌مهرانه و خصمانه خطاب کرده‌اند.

آقای سروش اضافه کرد که روشنفکران سکولار دین را نمی‌شناسند و به همین دلیل داوری خردمندانه‌ای در باب دین ندارند.

به عقیده این تحلیلگر، تنها راه تفاهم در ایران «گفت‌وگو» است و کسانی که مسیر گفت‌وگو را تخریب و مسدود می‌کنند باید از در انصاف و مروت در آیند و کینه‌ای را که در دل دارند فرو نشانند.

او تنها راه ساختن ایران را «شناخت دین و پالودن آن» دانست؛ «زیرا دین کالای بی‌بها و کم تاثیری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و از طریق همکاری با آن است که می‌توان ایران را ساخت».

ابوالقاسم فنایی: دو راه پیش روی روحانیت است

ابوالقاسم فنایی، دین‌پژوهی که پس از ۱۷ سال تحصیل حوزوی اکنون در دانشگاه شفیلد انگلستان در رشته فلسفه تدریس می‌کند، دیگر سخنران این همایش بود که به بررسی راهکارهای رفع موانع و تناسب احکام شرعی با مقتضیات زمانه پرداخت.

به گفته آقای فنایی روحانیت و حوزه‌های علمیه در ایران امروز می‌توانند از دو راه متفاوت برای تضمین آینده و تثبیت جایگاه خود اقدام کنند. راه اول‌‌ همان است که فقیهان جمهوری اسلامی در ۳۳ سال گذشته اختیار انتخاب کرده‌ و با پشتوانه قدرت سیاسی و اقتصادی در برابر مقتضیات جهان مدرن مقاومت کرده‌اند.

دیگر راه پیشنهادی این دین‌پژوه تلاش حوزه و روحانیت برای شناخت مقتضیات جهان مدرن و برقراری یک گفت‌وگوی انتقادی و داد و ستد فرهنگی با آن است؛‌‌ همان فرآیندی که اندیشمندان مسلمان در صدر اسلام به هنگام مواجهه با فلسفه و علوم یونانی در پیش گرفتند.

آقای فنایی به این نکته اشاره داشت که راه اول نشات گرفته از دیدگاه‌های سنتی در مواجهه با جهان مدرن است. دیدگاهی که به دنبال سازگاری فروع دین با فروع دنیای جدید است. پیروان این دیدگاه در ابتدا متون دینی را بدون شناخت دنیای جدید تفسیر می‌کنند سپس می‌کوشند در پرتو این شناخت دنیای جدید را نقد کنند و در ‌‌نهایت می‌کوشند دنیای جدید را دینی کنند و این کار را از طریق حذف یا تغییر جنبه‌هایی از دنیای جدید که با دین ناسازگار است انجام می‌دهند.

به گفته آقای فنایی پیروان دیدگاه سنتی تمایلی به شناخت دنیای مدرن ندارند چون معتقدند که اگر شناخت دنیای مدرن بر دین‌شناسی آن‌ها اثر بگذارد، به التقاط و بدعت در دین منجر می‌شود و خلوص اندیشه دینی را تهدید خواهد کرد.

در حالی که طرفداران دیدگاه مدرن که به دنبال سازگاری دین با دنیای جدید هستند، می‌کوشند اصول دنیای مدرن را با اصول شریعت سازگار کنند. آن‌ها پیش از فهم متون دینی‌شناختی جامع و دقیق از دنیای مدرن به دست می‌آوند، سپس تفسیر سنتی از دین را در پرتو این شناخت نقد می‌کنند و نشان می‌دهند که طرفداران سنتی کجا‌ها در فهم دین به خطا رفته‌اند.

این پژوهشگر علوم دینی بر این نکته تاکید که ریشه‌ها و ساخته‌های جهان جدید پیوندی ارگانیک دارد و نمی‌‌توان مصنوعات را بدون فرهنگ و اخلاق و مبانی ارزشی و غیرارزشی آن‌ها وارد زندگی کرد. پیروان رویکرد مدرن در سازگاری اسلام با جهان جدید به همین دلیل است که می‌کوشند اصول و برساخت‌های جهان مدرن را به دقت بشناسند و سپس برای سازگاری آن‌ها با شریعت چاره‌جویی می‌کنند.

حسن شریعتمداری: روحانیت جایگاهش را از دست داده است

حسن شریعتمداری، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل ایران، درباره دین اسلام و الزامات نوین زیست آن در محیط دموکراتیم سخنرانی کرد.

او با استناد به اینکه بدنه روحانیت فعلی در ایران با حکومت جمهوری اسلامی پیوند خورده و «دین دولتی» با قدرت نظامی در ایران مستقر شده است، این طور تحلیل کرد که مذهب‌گریزی و روی‌آوردن به مذاهب دیگر در جوانان ایرانی رو به افزایش است و روحانیت جایگاه پیشین خود در میان توده‌های اجتماع را از دست داده است.

او گفت: روحانیت از سرگروهی مرجعیت اجتماعی در ایران پیش از انقلاب به گروه‌های زیرین مرجعیت اجتماعی آمده، استقلال تاریخی نهادهای خود را به میزان زیادی از دست داده و از لحاظ مالی و ساختاری وابسته به کمک‌های دولتی شده، اراده مدیریت نهادهای مذهبی در اختیار دیگران است و از آزادی درون‌ساختاری قبلی چیزی به جا نماند است.

آشکار شدن نارسایی فقه و ناکارآمدی فقیه برای جامعه و تغییر شیوه فقه محوری در نهادهای مذهبی دیگر آفت‌هایی بود که به نظر آقای شریعتمداری بر نهاد فقاهت و روحانیت در ایران وارد شده است.

او در سخنرانی خود به ارائه تاریخچه‌ای از تاریخ تشیع و فقه شیعه در ایران ارائه داد و رمز موفقیت آیت‌الله خمینی در جریان انقلاب اسلامی را «ناکامی پروژه مدرنیزاسیون از بالا در دوران رضا شاه» دانست و گفت که در آن دوره که فعالیت‌های حزبی و مدنی ممنوع و محدود شده بود، نهاد مذهب با برخورداری از آزادی نسبی فعالیت کرد و در حالی که روشنفکران از مردم جدا شده بودند، مردم روحانیون را به عنوان پناهگاه خود انتخاب کردند و اسلام سیاسی رقیب حکومت شد.

به اعتقاد آقای شریعتمداری، از سوی دیگر امکانات جدید دنیای مدرن به روحانیتی که همیشه از پراکندگی رنج می‌برد امکان اتصال بی‌سابقه داد و به قدرت آن افزود و هر چند در عده بسیاری از روحانیون تشکیل حکومت در دوران غیبت را امری ظاله ‌می‌دانستند اما گروهی اندک اما سازمان‌یافته به رهبری آیت‌الله خمینی پایگاه اجتماعی روحانیت را با خشم اجتماعی پیوند زدند و دین را به عرصه‌ای کشاندند که برای آن ساخته نشده بود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی