«هر طرحی را که میخواهید در مجلس رای نیاورد بدهید او مطرح کند.» این جمله را اصلاح طلبان نمیگویند، این تعبیر گفتهای از دهقان عضو هیات رئیسه مجلس درباره حمید رسایی است که در سایت جهان نیوز منتشر شده بود.
مهدی سنایی، یکی دیگر از نمایندگان روحانی مجلس که با رای مردم نهاوند وارد مجلس شد و داماد علی یونسی وزیر اطلاعات دولت اصلاحات است، در ابتدای تشکیل مجلس هشتم به خبرنگاران پارلمانی گفت روزی که حمید رسایی وارد حوزه علمیه شد را هیچگاه ازخاطر نمیبرد.
جوانی تهرانی با موهایی که دراصطلاح آن روزها موهای «رپ» خوانده میشد و در بین دیگر طلبهها انگشت نما بود. این جوان «ژیگول» اما این روزها نمایندهای شده سینه چاک برای آنچه که «حفظ ارزشها» میخواند. جوانی که حتی از درگیری فیزیکی با دیگر نمایندگان مجلس نیز ابایی ندارد.
هفته پس ازانتخابات ریاست جمهوری را خبرنگاران پارلمانی هیچگاه از یاد نمیبرند. روزی که حمید رسایی به همراه دو قلوی خود، روح الله حسینیان، نزدیک به ۱۵ دقیقه با دست برصندلیهای مجلس میکوبیدند و فریاد میزدند تا اجازه ندهند قدرت الله علیخانی، نماینده اصلاح طلب، نطق خود را در اعتراض به آنچه که کودتای انتخاباتی ۸۸ نامیده میشد به سرانجام برساند. هرچند بعداً حسینیان نزد علیخانی رفت، او را در آغوش کشید و از صحبتهای رسایی اعلام برائت کرد.
حمید رسایی البته پر از حکایتهای شوخ و شیرین است. یکی از آنها داستان یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بن کتابی است که پرونده آن در زمانی مدیریت وی در سازمان ارشاد قم، نزد سازمان بازرسی قم مفتوح است. اتفاقاً به دلیل همین پرونده هم بود که هیاتهای اجرایی و نظارت قم برای تائید صلاحیت وی او را تهدید کردند که اگر از قم نامزد شود در برابر وی کوتاه نخواهند آمد. او مجبور شد به جای قم از تهران نامزد شود و با حمایت احمدینژاد در فهرست اصول گرایان قرار گیرد.
حمید رسایی در عین حال اینکه روحانی است سعی میکند خود را با مذاق جوانهای امروز وفق دهد. او از جمله معدود نمایندگانی است که برای خود سایتی راه اندازی کرده است و گاهی هم دستی به قلم میبرد و ازخاطراتش مینویسد. از جمله خاطراتی که که با ابوالفضل فاتح مدیرعامل خبرگزاری ایسنا و ازاعضای ستادمیرحسین موسوی داشته است.
آقای رسایی پس ازجنگ و درسال ۶۷ وارد حوزه علمیه قم شد. پس از آن به مدت به کشور اوگاندا در آفریقا رفت. در عین حال سفرهای تبلیغاتی زیادی به کشورهای دیگر نظیر پاکستان، بلغارستان، لبنان و فیلیپین را هم تجربه کرده است.
در انتخابات دوم خرداد ۷۶، رسایی در خارج از کشور حضور داشت و پس از بازگشت، مهمترین فعالیت خود را بر مخالفت با اقدامات وزارت ارشاد دولت خاتمی متمرکز کرد و به تعبیر دقیقتر، او از جمله طلاب حوزه علمیه قم بود که هر از چندگاهی حوزه را به بهانهای تعطیل میکردند و متحصن میشدند.
در آن زمان، این طلاب جوان در بسیاری اوقات کفن میپوشیدند تا مخالفت خود را با دولت خاتمی در شکل طلبههای کفن پوش و آماده جان فشانی ارائه نمایند. شر و شور رسایی او را در بسیاری اوقات به عنوان نماینده کفن پوشان مطرح کرد. با این حال خاتمی همیشه سعی داشت با این طلاب معترض، به شکل معتدلانهای برخورد کند.
حتی وقتی حمید رسایی به همراه دو نفر دیگر به نهاد ریاست جمهوری رفتند تا طوماری را در اعتراض به وزیر وقت ارشاد – عطاالله مهاجرانی - به خاتمی تحویل دهند، رئیس جمهور سابق با روی باز از آنها استقبال کرد و موضوع را به توسلی و امام جمارانی ارجاع داد و از رسایی و دوستانش خواست به دیدار این دو بروند و او را هم در جریان نتایج اعتراضشان قرار دهند. رسایی، خود شرح یکی از این داستانهای تحصن را در کتابی تحت عنوان «تحصن، چرا و چگونه؟» منتشر کرده است که شرح تحصن سال ۷۸ وی و دوستانش است.
با این حال خط مشی این طلبههای معترض با سیاستهای فرهنگی دولت خاتمی و وزیر ارشاد وی همسو نبود. حمید رسایی به دلیل همین دیدگاههای اعتراضی به مصباح یزدی که از جمله تندروترین مخالفان دولت خاتمی بود نزدیک شد و اقدام به انتشار کتابهایی در نقد جریان دوم خرداد با حمایت مصباح یزدی پرداخت. خودش درباره مصباح یزدی و انتشار کتابهایی در ضدیت با اصلاح طلبان میگوید: «حاج آقا هرچند دستشان خالی بود، اما لطف کردند و یک گوشهای از محلی که برای کار نشریات زیر نظرشان بود، در اختیارمان قرار دادند.»
ضدیت با خاتمی و اصلاح طلبان، حمید رسایی را در سلسله مراتب روحانیون تندروی حوزه به ارج و قرب رساند و به دلیل همین نزدیکی با مصباح یزدی، پس از ریاست جمهوری احمدینژاد، مسئولیت مدریت کل ارشاد قم به او سپرده شد. این همان مسئولیتی است که برای وی پروندهای با اتهام «حیف و میل یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به صورت بن کتاب» در دادگاه ویژه روحانیت قم به دنبال داشت.
پروندهای که هرچند شایعات زیادی درباره آن مطرح بود، اما برای اولین بار توسط، کاظم دلخوش، نماینده خدابنده بیان گردید. گفته میشود در این پرونده که هم اکنون در دادگاه ویژه روحانیت قم مطرح است، رسایی به عنوان مدیرکل ارشاد به حیف و میل ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بن کتاب متهم شده است. ادعایی که رسایی آن را تکذیب میکند و میگوید این پول را بین طلاب حوزه پخش کرده است.
حمید رسایی در پاسخ به این ادعاها حتی وزیر ارشاد را هم به مجلس کشاند و از او درباره مدیرمسوول و سردبیر روزنامه شاخه سبز قم که سرنخ این اتفاق توسط این روزنامه افشا شده است، سئوال کرد تا وزیر را مجبور کند با این روزنامه برخورد نمایند.
اعتراض آقای رسایی به اصلاح طلبان، البته محدود به دولت و وزارت ارشاد نبود. او بارها به انتقاد از نمایندگان و مجلس ششم پرداخت و در این باره، گزارشی نیز منتشرکرد که مورد تحسین احمد جنتی، رئیس شورای نگهبان قرار گرفت.
با این حال او در مجلس هشتم، همانند نمایندگان مجلس ششم، درون مجلس تحصن کرد، البته نه برای اعتراض به رد صلاحیت مخالفان، بلکه برای اعتراض به هیات رئیسه مجلس که حاضر نشده بود فیلمی از مشروح قسمتی از مذاکرات مجلس را که او درخواست کرده بود، در اختیارش قرار دهند.
پیش از تحصن رسایی، محبی نیا، عضو هیات رئیسه مجلس، در پاسخ به خبرنگاران که از او در مورد تهدید رسایی برای تحصن سئوال پرسیده بودند پاسخ داده بود که رسایی عاقلتر از آن است که در دل نظام قانونگذاری کشور تحصن کند. اما گویا پیش بینی این عضو هیات رئیسه مجلس چندان با واقعیت منطبق نبود تا رسایی یک شب را در اتاق هیات رئیسه بماند و البته نتیجهای هم نگیرد.
حمید رسایی به همراه جمعی دیگر از نمایندگان مجلس هشتم در این مجلس به وکیل الدوله یعنی وکیل دولت، معروف هستند. عنوانی که حتی آیت الله خامنهای هم در یکی از جلسات با نمایندگان همسو با دولت مطرح نمود و البته آن را محل اشکال ندانست.
مشی وکیل الدولهها از همان روز اول در حمایت بیچون و چرا از احمدینژاد و البته به عنوان اهرم فشاری بر رئیس مجلس – علی لاریجانی – بود که با احمدینژاد اختلاف داشت و دارد. به دلیل همین نقشهای تندروانه وی هم بود که محمد دهقان عضو هیات رئیسه مجلس در انتقاد از وی اعلام کرد اگر واقعاً قصد دارید طرحی در مجلس رای نیاورد آن را به رسایی بسپارید تا مطرح کند. البته این تعبیر را خود رسایی از نوشتههای دهقان برای خبرنگاران پارلمانی بیان کرده بود.
آقای رسایی در مجلس هشتم به کمیسیون فرهنگی رفت و رئیس کمیته رسانه و هنر این کمیسیون شد. به گفته خودش از هنر خطاطی، طراحی ونقاشی برخوردار است و با تئاتر وسینما آشناست. شاید ازهمین روست که نشستی با سلحشور کارگردان سریال حضرت یوسف داشت و به تعبیرخود «آبگوشتی» را میهمان او شد تا درباره شباهتهای سفرهای استانی «یوزارسیف» و ارتباط آن با سفرهای استانی آقای احمدینژاد باهم سخن بگویند. در عین حال او از معدود افرادی بود که به حمایت ازسلحشور در جریان توهین وی به بازیگران زن سینمای ایران پرداخت. حمایتی که دربرنامه «هفت» صدا و سیما موجب انتقاد شدید مریلا زارعی نائب رئیس انجمن بازیگران ایران ومهناز افشار دیگر بازیگر سینما را به دنبال داشت.
حمید رسایی امروز در آستانه انتخابات مجلس هشتم عضو گروهی از نمایندگان این مجلس است که با جبههای موسوم به جبهه پایداری پیمان همکاری بستهاند. جبهه پایداری ترکیبی از یاران گذشته احمدینژاد و طرفداران وی در مجلس است که با حمایت مصباح یزدی تشکیل شده است.
ظاهراً تنها نقطه افتراق آنها با احمدینژاد، در اسفندیار رحیم مشایی خلاصه میشود؛ هرچند به قول علی مطهری، نماینده اصول گرای تهران، اعضای جبهه پایداری در نهایت هم پیمانان احمدینژاد در رقابتهای انتخاباتی آینده خواهند بود و اگر پیروز انتخابات شوند کشور را ویران میکنند. مهمترین پیوند تشکیلاتی این گروه، انتقاد از اصول گرایان سنتی و افرادی نظیر علی لاریجانی و محمد باقر قالیباف است که برای انتخابات آینده ریاست جمهوری برنامههای زیادی دارند و در عین حال نزدیکان احمدینژاد را چه در شکل و شمایل طرفداران مشائی و چه در افرادی چون رسایی و حسینیان وارد بازی خود نمیکنند.
باید منتظر ماند و دید که این بار، این طلبه معترض و یارانش کدام سوی سیاست ایران را بر میگزینند و اساساً آیا در انتخابات مجلس شانسی برای نماینده شدن دارند یا خیر. با تمام اینها اما یک چیز معلوم است، رسایی چه از قم و از چه تهران کاندیدا شود، در لیست اصول گرایان سنتی نامی از وی نخواهد بود. او کاندیدای جبهه پایداری است و در غیاب اصلاح طلبان که به نظر میرسند در انتخابات امسال شرکت نخواهند کرد، رو درو روی دوستان اصول گرای خود قرار میگیرد.