آرش غفوری میگوید داستان انتخابات مجلس نهم از میانههای روز جمعه، تحت تاثیر خبر رای دادن محمد خاتمی قرار گرفت که به نظر میرسید این بار قصد داشت از رای دادن امتناع نماید.
آقای خاتمی که برای حضور اصلاح طلبانه در انتخابات مجلس، شروطی را با سران نظام مطرح کرده بود، پس از عدم تحقق این شرایط، اگرچه از تحریم نگفت، اما از شرکت در انتخابات هم دفاع نکرد و حتی برادر کوچک ترش، محمدرضا خاتمی، با صراحت از عدم شرکت در انتخابات خبر داد. اما فارغ از حضور یا عدم حضور آقای خاتمی، فصل انتخابات مجلس با دو چالش دیگر هم رو به روست: میزان مشارکت و نتیجهای که قرار است رقم بخورد.
پیش از سال ۸۸، آخرین باری که در میزان مشارکت در انتخابات، خدشه وارد شده بود به انتخابات مجلس هفتم در اسفند ۸۲ بر میگردد که آقای حیاتی، مجری باسابقه خبر شبکه اول، برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، میزان مشارکت را بدون هماهنگی با وزارت کشور یا حتی شورای نگهبان و صرفاً بر اساس پیش بینی صدا و سیمای ملی «در حدود ۶۰ درصد» اعلام کرد. در آن انتخابات اکثریت اصلاح طلب مجلس، از شرکت در رقابتهای پارلمانی پس از رد صلاحیتهای گسترده انصراف داده بودند و در نهایت هم پس از شمارش آرا، معلوم شد که ۵۱ درصد مردم در کل کشور و کمتر از ۳۰ درصد در تهران رای دادهاند.
امروز هم که پس از داستان پر فراز و نشیب انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، و تجربه آمارهای نادرست دولتی، از نرخ تورم گرفته تا رشد اقتصادی و میزان بیکاری تا شاخصهای سرمایه گذاری، معلوم شده است که بسیاری از این آمارها، نتیجه ذهنی خواستههای مقامهای دولتی است.
به همین دلیل هم هست که دستگاه تبلیغاتی و صدا و سیمای ملی به همراه خبرگزاریهای دولتی، از یک ماه گذشته مدام از نظرسنجیهایی میگفتند که آمار شرکت مردم در انتخابات مجلس را هر روز بیشتر از گذشته برآورد میکردند و در مقاطعی آش مشارکت به قدری شور شد که اگر قرار بود میزان مشارکت با همان روند پیشین مدام اضافه شود، حتماً از ۱۰۰ درصد جلو میزد.
با اینحال همین که تمام پروپاگاندای رسمی و غیر رسمی، در روزهای قبل از انتخابات و حتی در ساعات اولیه آغاز انتخابات، بر آمار مشارکت متمرکز شده بود، خود نشانگر آن است که نظام، نقطه ضعف خود را خوب میشناسند که به دنبال پیدا کردن راه حلی برای حل و یا حداقل پوشاندن حجابی بر آن است. حتی اگر از فردای پس از انتخابات، بیانیههای احزاب و گروهها و نهادهای درون نظام از انتخابات پرشور و حضور مردمی حکایت کنند، جمله بندی کلمات این اعلامیههای دولتی، با سایر بیانیهها و اعلام حضورها چندان تفاوتی نخواهند کرد. این را میتوان از مقایسه بین فردای پس از انتخابات مجلس ۵۱ درصدی هفتم و مجلس نهم که احتمالاً مشارکت اعلامی آن بیشتر از ۶۰ درصد خواهد بود دریافت کرد.
داستان دوم اما، داستان نتیجه انتخابات است که هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، پس از رای دادن، به طعنه در مورد آن گفت: اگر رایها درست خوانده شوند، مجلس خوبی خواهیم داشت. اشاره هاشمی به دو انتخابات ریاست جمهوری پیشین است که در هر دو مورد، آقای هاشمی به عنوان معترض نتیجه انتخابات، ابایی از اعلام این اعتراض نداشت و سخن روز جمعه او هم مبتنی بر یک سری واقعیتهای خبری – تبلیغاتی است که چالش درون گفتمانی نظام را به بالاترین سطح خود رسانده است. چالش «مثلت زر و زور و تزویر» که بر خلاف سکه رایج ادبیات سیاسی ایران، اگرچه زمانی همراه هم نامیده میشدند، امروز هر یک راه خود را جدا میروند.
منتقدان احمدینژاد، او و رئیس دفترش، اسفندیار رحیم مشائی را به استفاده از امکانات مالی برای تبلیغات انتخاباتی متهم میکنند. از نظر آنها، تیم یاران احمدینژاد برای فردای پس از انتخابات مجلس و البته با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آینده بیتفاوت نخواهد بود و امکانات مالی دولت را برای حمایت از نامزدهای دولتی به کار خواهد بست. در این انتخابات، فهرست یاران احمدینژاد، اگرچه دیر، ولی بالاخره در تهران منتشر شد تا به طرفداران دولت در شهرستانهای پالسهایی داده باشد که تنها نخواهند ماند.
محافظه کاران سنتی، یا همان که به اصلاح، «اصول گرایان ارتودوکس» خوانده میشوند، اگرچه امکانات مالی دولت را ندارند، اما از حمایت الیگارشی نظام در دستگاه قدرت سی ساله بیبهره نیستند. این گروه نظام را در شمایل مناسبات رسمی و از بالا به پایین میخواهند و از آنجا که در میان بدنه مردم نفوذ ندارند، روابط رسمی قدرت را در بده بستانهای سیاسی زورمدارانه جستوجو میکنند. اگرچه ستاره اقبال سنتیها رو به افول است، به خصوص بعد از اعلام موجودیت جبهه پایداری که به دلیل زیست و ماهیت دوگانه خود، هم با احمدینژاد و یارانش پالوده میخورند و هم درون جبهه اصول گرایی سهم خواهی میکنند.
پایداریها، جمعی از یاران گذشته احمدینژاد و نزدیک تریم وفاداران به دولت او هستند که اگرچه از دل جزیان اصول گرایی بر آمدهاند، اما اصل و ریشهشان به دولت احمدینژاد میرسد و به خاطر رئیس دولت، بارها با اصول گرایان سنتی از در نزاع و چالش بر آمدهاند. انتخابات مجلس برای آنها، روز اثبات است تا در آینده، رئیس جمهوری را به نام ستاره جوان و رو به اقبال خود – کامران باقری لنکرانی – سند بزنند. همان که امروز سخنگوی جبهه پایداری و یکی از سه نفر تیم اصلی انتخاب کاندیداهای این جبهه است. او البته، خود برای مجلس نهم کاندیدا نشده بود.
با این ترکیب بندی، انتخابات مجلس سهام قذرت را تقسیم میکند و فارغ از آنکه پس از انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری، آیا اساساً میتوان به میزان و درصد اعلام مشارکت در انتخابات و کاندیداهای پیروز اعتماد داشت یا نداشت، آنکه نامش از فهرست به نام پیروز انتخابات بیرون میآید در ترکیب مثلت بالا و تک چهرههایی چون علی مطهری، روزهای آرامی را سپری نخواهند کرد. به خصوص اگر قرار باشد، جریانی که در انتخابات مجلس شکست میخورد، به قواعد بازی شکست خود، چه در شکل اعتراضات قانونی و چه در شمایل گروههای فشار بیرونی وفادار نباشد.
داستان انتخابات مجلس نهم اگرچه با بسته شدن صندوقهای رای گیری به پایان رسید، اما با آغاز شمارش رایها دوباره بازی از نو شروع میشود و این البته دیدنیترین فصل انتخابات نهم است؛ جایی که قرار است مشارکت چوب حراج بخورد و در مناقصهای دولتی - حکومتی به بالاترین قیمت به فروش برسد.