نسخه آرشیو شده

کتابخانه ملی ایران؛ مکانی دنج برای مدیران ناکارآمد
یکی از سالن‌های کتابخانه ملی ایران / عکس از مهر
از میان متن

  • اما از ابتدای شروع ریاست صلاحی تا کنون، اتفاق مهمی در کتابخانه ملی نیفتاده است؛ جز اینکه در این مدت نزدیک به یک سال، تالارهای مطالعه این کتابخانه شبانه‌روزی شد و دسترسی به فهرست منابع کتابخانه ملی از طریق تلفن همراه نیز امکان‌پذیر شده است.
مصطفی خلجی
شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۰ | کد خبر: 71462

مصطفی خلجی، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ، درباره سابقه مدیران کتابخانه ملی ایران و نگاه مدیران دولتی به این نهاد نوشته است.

معمولا کتابخانه را با فضای آرام و ساکت و دنجش می‌شناسند، اما سکوت کتابخانه ملی ایران این روز‌ها بیش از آنکه به درد مراجعه‌کنندگان بخورد، فضای آرام و امنی برای مدیران ناکارآمد شده است.

این سکوت، حتی با هیاهوی خبری رسانه‌ها هم شکسته نمی‌شود؛ زیرا از یک سو، موضوع کتابخانه ملی جذابیت دیگر نهادهای فرهنگی را ندارد و از سوی دیگر، تلقی دولت نیز از آن، «حیاط خلوت» بخش فرهنگ است.

عمر کم کتابخانه ملی ایران

کتابخانه ملی ایران نسبت به کتابخانه‌ ملی کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان و فرانسه، سابقه چندانی ندارد.

به عنوان نمونه، کتابخانه ملی فرانسه سابقه‌اش به زمان لویی چهاردهم بازمی‌گردد، اما کتابخانه ملی ایران در شهریور ۱۳۱۶ به دستور رضاخان و با جمع‌آوری کتاب‌های کتابخانه دارالفنون تأسیس شد.

پس از انقلاب ایران، در سال ۱۳۵۸ مرکز خدمات کتابداری و در سال ۱۳۷۸ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی در کتابخانه ملی ادغام شدند.

سرانجام در سال ۱۳۸۱ با تصویب شورای عالی اداری، کتابخانه ملی و سازمان اسناد ملی با هم ادغام شدند و سازمان فعلی شکل گرفت که اکنون در دو ساختمان مستقل کتابخانه ملی ایران و گنجینه اسناد ملی ایران فعالیت دارد.

نقش ویژه خاتمی در کتابخانه ملی

کتابخانه ملی ایران طی عمر هفتاد و پنج ساله‌اش، رؤسا و مدیران مختلف با گرایش‌های فرهنگی گوناگونی را به خود دیده است؛ از مهدی بیانی، فرزند میرزا محمدخان مستوفی فراهانی که از او به عنوان بنیانگذار این کتابخانه یاد می‌شود، گرفته تا علی‌اصغر شمیم، ایرج افشار، فریدون بدره‌ای، محمد رجبی، محمد خاتمی، کاظم موسوی بجنوردی، علی اکبر اشعری و در ‌‌نهایت اسحاق صلاحی.

اما به عقیده اهالی کتاب، دوران ریاست محمد خاتمی تأثیرگذار‌ترین دوران کتابخانه ملی ایران، دست‌کم پس از انقلاب است.

خاتمی، در بین دو دوره وزارت و ریاست‌جمهوری‌اش، یعنی سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، ریاست کتابخانه ملی ایران را به عهده داشت و از‌‌ همان زمان، توسعه این کتابخانه آغاز شد.

با تلاش خاتمی که آن موقع هم در میان اهالی فرهنگ خوش‌نام بود اما شهرت سال‌های بعد از دوم خرداد را نداشت، ساخت مجموعه جدید کتابخانه ملی به تصویب رسید و برای آن بودجه تعیین شد.

طرح‌های دیگری که خاتمی در زمان ریاست وی مطرح شد، در زمان ریاست‌جمهوری‌اش ادامه یافت؛ مثل طرح فهرست‌نویسی پیش از انتشار (فیپا) که برای اطلاع‌رسانی شبکه‌ای و چرخه اطلاعات در ایران بسیار اهمیت داشت و کار پژوهشگران را تسهیل می‌کرد.

بالاخره ساختمان جدید سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران هم در اسفند ۸۳ با حضور خود خاتمی که ماه‌های پایانی ریاست جمهوری‌اش را می‌گذراند افتتاح شد.

سایه سیاست‌های احمدی‌نژاد بر کتابخانه ملی

اما با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد به عنوان رییس‌ جمهوری، فصل دیگری برای کتابخانه ملی ایران آغاز شد.

با انتصاب علی‌اکبر اشعری به عنوان رییس کتابخانه ملی، عملا رییس‌جمهور به هشدار نمایندگان مجلس در زمینه ضعف مدیریت اشعری توجه نکرد.

نمایندگان مجلس قبل از این انتصاب، با عدم رأی اعتماد، مانع رسیدن وی به وزارتخانه آموزش و پرورش شده بودند.

اما طولی نکشید که ورق برگشت و اشعری که از نزدیکان و معتمدان احمدی‌نژاد بود، به سبب اختلافاتش با اسفندیار رحیم مشایی، رابطه‌اش با رییس جمهور کمرنگ شد.

با رفتن مشایی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به فرهنگی دولت، این اختلافات تشدید شد و کار به جایی رسید که با گذشت یک سال و نیم از دولت دهم، حکم ریاست او از سوی احمدی‌نژاد ابلاغ نشد.

بسیاری این امر را نوعی برکناری محترمانه خواندند. سرانجام در ۲۵ دی ماه ۸۹ و با ادامه این وضع، علی‌اکبر اشعری، که برای ماندنش هر کاری کرده بود و حتی مواضع تندی علیه مخالفان دولت به ویژه میرحسین موسوی گرفته بود، استعفای خود را اعلام و با کارمندان کتابخانه ملی خداحافظی کرد.

وی علت استعفای خود را پایان حکم ماموریتش در کتابخانه و امضا نشدن حکم تمدید آن از سوی احمدی‌نژاد بیان کرد.

در‌‌ همان زمان برخی گمانه‌زنی‌ها براین اساس شکل گرفت که قرار است رحیم مشایی کسی را که با خودش همسویی دارد برای ریاست کتابخانه ملی در نظر گرفته باشد.

اما از استعفای اشعری تا انتخاب رئیس جدید چند ماهی به طول انجامید که این امر مشکلات بسیاری را در زمینه فعالیت‌های کتابخانه به وجود آورد.

به عنوان مثال در روزهای بیست و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ناشران از کند شدن روند صدور فیپای کتاب در کتابخانه ملی و نگرانی خود در این زمینه خبر دادند.

این موضوع که به گفته آنان از قبل آغاز شده بود و چند سالی بود که این کتابخانه هیچ آماری از تعداد فیپاهای صادر شده اعلام نمی‌کرد، با رفتن اشعری بد‌تر شد.

حال آنکه به گفته این ناشران کتابخانه ملی همواره صدور سریع و آسان فیپا را از جمله موارد برجسته خود در گزارش عملکرد سالیانه‌اش اعلام می‌کرد.

به طور کلی، دوران ریاست اشعری بر کتابخانه ملی، نسبت به دوره‌های قبلی، چندان ویژه و خاص نبود و کم و بیش انتقاداتی به عملکرد اشعری در دوره ریاستش وارد می‌شد؛ هرچند در همین دوره، اقداماتی مثل فعال کردن پژوهشکده اسناد، افتتاح مرکز مطالعات اسلام‌شناسی و ایران‌شناسی، طرح حافظه ملی دیجیتال و تأسیس کمیته ملی حافظه جهانی انجام گرفت.

اما در آخرین سال حضور اشعری در کتابخانه ملی به طور ناگهانی قرار شد عضویت در این کتابخانه با پرداخت وجه صورت گیرد که هنوز هم ادامه دارد.

سمیه توحیدلو، وبلاگ‌نویس، در وبلاگش با اشاره به این نکته که دانشجویان کار‌شناسی و بالا‌تر با پرداخت سالیانه ده هزار تومان می‌توانند عضو کتابخانه شوند، چند ضعف و کمبود این کتابخانه را نوشته است.

توحیدلو نوشته علی‌رغم این‌که قرار بود سالن مطالعه و بخش تخصصی از یکدیگر جدا شوند اکنون مدتهاست که کتابخانه ملی به جایی برای درس خواندن تبدیل شده و تفکیکی در بخش‌های مختلف آن صورت نگرفته است.

به همین علت، این وبلاگ‌نویس از کتابخانه ملی به عنوان «قرائتخانه‌ای ملی» نام می‌برد که در خدمت‌رسانی با مشکلات بسیاری روبه‌روست.

جدال بر سر ادغام کتابخانه ملی با نهاد کتابخانه‌ها

اما سیاسی‌کاری‌ها نسبت به کتابخانه ملی در دوران احمدی‌نژاد، با بحث ادغام کتابخانه ملی در نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور بالا گرفت.

یک ماه پس از رفتن اشعری، زمزمه‌های این ادغام آغاز شد و کمتر از چهار ماه بعد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ این طرح در شورای عالی اداری کشور تصویب شد.

سعید رضایی شریف‌آبادی رئیس انجمن کتابداری ایران و معاون پیشین سازمان اسناد و کتابخانه ملی با انتشار نامه‌ای خطاب به احمدی‌نژاد به این طرح اعتراض کرد.

وی در این نامه نوشت: «کتابخانه ملی در هر کشوری شرایط و ساختار دیگری دارد. کتابخانه ملی حاصل حرکت ملت است آنگاه که در پی شناخت خودش بر می‌آید و در کسب هویت ملی خود می‌کوشد. از این رو کتابخانه ملی نه یک کتابخانه که بیشتر یک خزانه ملی است.»

غلامعلی حداد عادل هم که آن زمان ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس را بر عهده داشت نسبت به این طرح اعتراض کرد.

حداد عادل گفت: «بنده تصور می‌کنم این اتفاق کار درستی نیست و ضرورتی ندارد. از ادغام مؤسساتی که وجه اشتراکشان فقط در یک لفظ است و در عوض، وظایفشان به کلی از هم متفاوت است، هیچ سودی نصیب نمی‌شود.»

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با تاکید بر لزوم کوچک‌سازی دولت، گفت: «دولت با این کار‌ها کوچک نمی‌شود. امیدوارم تا زمانی که این مصوبه عملی نشده است، دوستانی که در دولت در این باره تصمیم گرفته‌اند، در تصمیم خود تجدید نظر کنند.»

با رفتن اشعری و پس از ۵ ماه بلاتکلیفی، بالاخره احمدی‌نژاد حکم رئیس جدید کتابخانه ملی ایران را به نام اسحاق صلاحی کجور امضا کرد.

انتصاب رییس جدید کتابخانه ملی برای اهالی کتاب و رسانه‌ها، بسیار شگفت‌انگیز بود، زیرا رییس جدید چهره‌ای شناخته شده در حوزه فرهنگ و کتاب نبود.

در معرفی‌ای که‌‌ همان روز‌ها درباره صلاحی منتشر شد، یک سری مقام‌های غیرفرهنگی مثل قائم‌مقام وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، معاون وزیر رفاه و تأمین اجتماعی، معاون فرماندهی نیروی دریایی کشور و مسئول معاونت طرح و برنامه و بودجه، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک، مسئول دبیرخانه شورای‌عالی رفاه و تأمین اجتماعی، عضو کمیسیون تخصصی اقتصاد هیأت دولت، عضو کمیسیون تخصصی اقتصاد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بودجه کشور، معاون هماهنگ‌کننده دانشکده علوم و فنون دریایی سپاه چالوس، و مسئولیت‌های رزمی ردیف شده بود که هیچ کدام سنخیتی با کتاب و کتابداری نداشت.

اما از ابتدای شروع ریاست صلاحی تا کنون، اتفاق مهمی در کتابخانه ملی نیفتاده است؛ جز اینکه در این مدت نزدیک به یک سال، تالارهای مطالعه این کتابخانه شبانه‌روزی شد و دسترسی به فهرست منابع کتابخانه ملی از طریق تلفن همراه نیز امکان‌پذیر شده است.

اما جز این نمی‌توان به موارد دیگری اشاره کرد و هنوز مشکلات این کتابخانه از جمله مشکل قطعی شبکه و فقدان همه منابع مورد نیاز و به ویژه کتاب‌های تازه منتشر شده هنوز برای مراجعه‌کنندگان آزاردهنده است.

آشفتگی در مدیریت جدید کتابخانه ملی

برکناری‌های اخیر در کتابخانه ملی ایران، حکایت از اوضاع آشفته مدیریت این کتابخانه دارد.

در هفته‌های گذشته، رسانه‌های ایران از برکناری دو مدیر کتابخانه ملی به نام‌های سیدحسین محمدی، معاون سابق پشتیبانی، حقوقی و استان‌های کتابخانه ملی ایران و سیدامیر افضلی مسئول اداره بازرسی سازمان اسناد و کتابخانه خبر داده و علت آن را «انتقاد از شیوه مدیریتی و انتصابات در این سازمان» عنوان کرده‌اند.

یکی از برکنارشدگان از مدیریت کتابخانه ملی در این باره به خبرگزاری فارس با بیان این‌ که «برخی نزدیکان آقایان مدیران سابقه گولدکوئیست و بازداشت دارند»، گفت: «یکی از نزدیکان مدیریت کتابخانه ملی ایران، یک دولت سایه در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران تشکیل داده است.»

علاوه بر این، آشفتگی در مدیریت کتابخانه ملی را می‌توان در اظهارات اخیر رییس آن نیز مشاهده کرد.

صلاحی در تازه‌ترین نشست خبری خود از برنامه‌های استراتژیک این سازمان در سه سال آینده خبر داده، اما درباره هیچ کدام از این برنامه‌ها توضیحی نداده است.

هنوز نمی‌توان به طور کامل درباره کارنامه ریاست فعلی کتابخانه ملی اظهارنظر کرد، اما آنچه مشخص است این است که این سازمان شدیدا از ضعف مدیریت رنج می‌برد.

به اعتقاد برخی از کار‌شناسان، مطلوب‌ترین گزینه برای مدیریت کتابخانه ملی، استقلال این سازمان از دولت و مدیریتش زیر نظر یک هیأت امنا است؛ طرحی که بعید می‌رسد در شرایط کنونی عملی شود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی