نسخه آرشیو شده

چرا کودکان دروغ می‌گویند
از میان متن

  • اگر بچه دوساله پای خواهر شش‌ماهه‌اش را می‌کشد و بعد می‌گوید که این کاررا نکرده، درواقع فکر می‌کند با انکار کار بد، آن را ازبین‌ برده‌ است. او هنوز نمی‌داند که آن‌ چه انجام داده، نادرست است.
مردمک
سه‌شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۸ - ۰۷:۳۱ | کد خبر: 8802

بچه سه ساله شما همه مدادرنگی‌هایش را در مهمان‌خانه پخش‌و‌پلا ریخته‌است. بعد روبه‌روی شما می‌ایستد و با صدای رسا می‌گوید: من این کار را نکرده‌ام.

بچه سه ساله شما همه مدادرنگی‌هایش را در مهمان‌خانه پخش‌و‌پلا ریخته‌است. بعد روبه‌روی شما می‌ایستد و با صدای رسا می‌گوید: من این کار را نکرده‌ام.

این جمله، دروغی آشکار و ناراحت‌کننده برای والدین است و اغلب باعث واکنش نسبتا شدید از طرف والدین می‌شود. اما این رفتار، نمونه رفتاری یک بچه دو یا سه ساله است که هنوز مفهوم اخلاقی دروغ را درک نکرده‌است. او اصلا نمی‌داند که حرفی که زده‌است، مثالی از دروغ‌گویی محسوب میِ‌شود. راستی چه دلایلی باعث دروغ‌گویی کودکان می‌شود؟

کودکان نیاز دارند همواره خود را «خوب» بپندارند

براساس شیوه استدلال کودک، انکار کار بد، کاربد را از بین می‌برد و به او فرصت می‌دهد که همچنان «خوب» باقی بماند.

مثلا اگر بچه دوساله پای خواهر شش‌ماهه‌اش را می‌کشد و بعد می‌گوید که این کاررا نکرده، درواقع فکر می‌کند با انکار کار بد، آن را ازبین‌ برده‌ است. او هنوز نمی‌داند که آن‌ چه انجام داده، نادرست است.

از سوی دیگر او فکر می‌کند که اگر کاربد را انکار کند از روبه‌رو ‌شدن با پیامدهای آن نیز اجتناب کرده‌است.

مثلا درباره مثالی که درابتدای این نوشته آمده‌است، فکراو این است که اگر به مامان بگوید که او مدادرنگی‌ها را در اتاق نریخته، مجبور نیست آن‌ها را جمع کند.

کودکان، حافظه غلط غیر‌پویا دارند

کودکان حافظه غلط غیر‌پویا دارند، به‌گونه‌ای که حوادث را جدا از یکدیگر پردازش می‌کنند. وقتی علی، رضا را متهم می‌کند که کامیون اسباب‌بازی را از دستش قاب زده است، ممکن است فراموش کرده باشد که در واقع او پیش‌تر کامیون را از دست برادرش قاب ‌زده ‌بوده و حالا رضا می‌خواهد آن را پس بگیرد. هدف علی، دروغ‌گویی نیست. درواقع حافظه او این‌گونه اطلاعات را پردازش می‌کند.

گاهی کودکان دروغ می‌گویند، زیرا عاشق اغراق‌گویی هستند

کودکان چهار یا پنج ساله‌ای را می‌بینید که داستان‌های زیادی می‌سازند و بیان می‌کنند. این داستان‌ها، بیان تخیلات آن‌ها است و نه دروغ‌گویی. کودکان پیش‌دبستانی نمی‌توانند واقعیت و خیال را از هم جدا کنند.

وقتی مریم عروسک جدیدش را به دوستش پری نشان می‌دهد، پری بلافاصله می‌گوید: من هم یک عروسک جدید گرفته‌ام. در این‌جا پری دروغ نگفته است. او در باره خیالاتش صحبت کرده‌است و این صحبت به او احساس بهتری می‌دهد.

کودک پنج‌ساله‌ای را می‌شناسم که بسیار تخیل می‌کند وهمواره داستان‌هایی می‌سازد و بیان می‌‌کند. او هیچ‌وقت نمی‌‌گوید که خودش این داستان‌ها را ساخته‌است و خیال می‌کند که درحال قصه‌ گفتن است نه دروغ‌گویی.

وقتی چنین کودکانی به صورت بازی‌گونه به چالش گرفته شوند، نشان می‌دهند که کاملا واقعیت را می‌شناسند و درک می‌کنند و این تخیل‌سازی برای آن‌ها تنها سرگرم‌کننده است.

گاهی کودکان دروغ می‌گویند که تنبیه نشوند

در بسیاری از موارد، والدین کودکانی که دروغ می‌گویند انتظارهای بالایی از کودکان خود دارند.
کودک بزرگ‌تر تفاوت درست و نادرست را می‌فهمد و سعی می‌کند با دروغ‌گویی، خود را ایمن نگه دارد. او می‌ترسد والدین خود را ناامید کند یا تنبیه شود. شاید او به دستوری عمل نکرده، دربازی با دوستانش خشن رفتارکرده یا تصادفا چیزی از دستش افتاده و شکسته ‌است.

والدینی که دراین گونه موارد واکنش‌های تندی در مقابل کودکان نشان می‌دهند، ممکن است کودکان را به موقعیتی بکشانند که ناچار شوند بارها و بارها برای حمایت از خود و احساساتشان دروغ بگویند.

گاهی کودک زیر فشار شدید بالاتر از توانایی‌هایش ازسوی والدین یا اولیای مدرسه قراردارد. مثلا کودکی که در ریاضی مشکل دارد، ممکن است اصرار کند که تکلیف ریاضی ندارد. بهتراست والدین قبل ازاین‌که او را به اتاقش بفرستند، ازتماشای تلویزیون محرومش کنند یا به شکل دیگری تنبیهش کنند، باید بفهمند که او چرا دروغ گفته است.

تا جایی که دروغ‌گویی کودکان پیش از دبستان، بدخواهانه، کینه‌توزانه و حساب ‌شده نباشد، جای نگرانی نیست. با فرض این ‌که کودک در محیطی پر از راستگویی و اعتماد زندگی می‌کند، مرحله دروغ‌های کوچک با دلایلی گفته شده، سرانجام به پایان می‌رسد. این مرحله در صورتی به‌ خوبی سپری خواهد شد که والدین بدانند در موقعیت‌های مختلف چگونه با کودک خود رفتارکنند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

گلی

من روانشناسی کودک نخوانده‌ام اما براساس یک دوره کوتاه آموزشی، کار با کودکان در محیط مخصوص کودکان و یادگیری از مربیان کودک یاد گرفته‌ام که کودک کم‌کم باید با مسئولیت‌پذیری آشنا شود البته براساس توانایی‌های ادراکی و فیزیکی‌اش. کودک دوساله و سه‌ساله وقتی کم‌کم یاد بگیرد که خودش مسئول کارهای خودش است، البته نه با زور، بعدش دیگه در حدود چهارسالگی خودش مدادرنگی‌هاش رو جمع می‌کند، کاغذهایی که روش خط خطی کرده یا هر چی دیگه توی سطل مخصوص می‌اندازد و ....
البته با نظر سهیل سعادتی هم موافقم. تو ایران که زیاد به کودکان ضدحال مي زدند الان یک کمی بهتر شده.

گلی | ۱۶ آبان ۱۳۸۸ - ۰۳:۰۲
سهیل سعادتی

به نظر من علاوه بر این ها مقدار زیادی تقصیر والدین نیز هست که علاییم
مثبتی به راست گویی های بچه ها نشان نمیدهند.
و آنها را دلسرد میکنند و در مدرسه هم اینطور رفتار میشود.

سهیل سعادتی | ۱۴ فروردین ۱۳۸۸ - ۰۱:۱۳
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی