نسخه آرشیو شده

چرا تونس، توانست و ایران نتوانست
Christopher Furlong/Getty Images
از میان متن

  • ارتش ایران، انگیزه ارتش تونس را نداشت؛ نیروهای نظامی ایران به‌ویژه سپاه پاسداران بیشتر در ساختار سیاسی و اقتصادی سرمایه‌گذاری کرده‌اند در نتیجه ابزارهای تهران برای سرکوب مردم در تظاهرات منسجم باقی ماند
استیون هیدمن
چهارشنبه ۰۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۲:۴۹ | کد خبر: 59771

در یادداشتی که استیون هیمن از نویسندگان «موسسه صلح آمریکا»، در سایت «ایران پرایمر» منتشر کرده، به تحلیل عوامل پیروزی انقلاب تونس و ناکامی جنبش سبز ایران پرداخته است.

در تونس، کشوری در جنوب سواحل مدیترانه، قیام مردم به سرنگونی دیکتاتور دیرینه این کشور منجر شد؛ سرکوب بی‌رحمانه تظاهرات توده مردم شکست خورد و مردم این کشور در مدت یک ماه حاکم دیکتاتور مستبد را برکنار کردند.

در ایران قیام مردمی که شش ماه دوام آورد، بی‌رحمانه سرکوب شد؛ جنبش سبز سال ۲۰۰۹ هرگز به «انقلاب سبز» تبدیل نشد؛ درعوض یک حکومت دیکتاتور مستبد خودکامگی خود را ثابت کرد؛ سرکوب خشونت‌آمیز مردم توسط حاکمیت با موفقیت انجام شد؛ مخالفان شکست خوردند و حکومت از آن زمان تاکنون قدرت خود را مستحکم‌تر کرده است.

چهار عامل، دلیل موفقیت تظاهرات مردمی در تونس و شکست تظاهرات مردمی در ایران است: 

عامل نخست؛ ارتش تونس از تیراندازی به سوی مردم خودداری کرد. این نافرمانی ارتش، شکاف و ضربه مهلکی را بر ائتلاف حاکم وارد کرد؛ نقش ارتش تا جایی بود که زمینه سقوط زین‌العابدین بن علی، رئیس‌جمهوری را فراهم کرد.

 تاریخ نشان داده است که شکست حاکمان دیکتاتور به دلیل شکاف درمیان ائتلاف حاکمیت بوده است همان‌گونه که انقلاب ۱۹۷۹ ایران علیه خاندان سلطنتی چنین موضوعی را ثابت کرد.

ارتش برای بقای یک حکومت دیکتاتوری نقش حساس و مهمی دارد اما زمانی که اعتبار و انسجام آن یا توانمندی آن برای شکل دادن رویدادهای آینده مطرح است، آن‌گاه بعید به نظر می‌رسد که ارتش هزینه سنگین ادامه وفاداری به حکومت را تقبل کند و در این شرایط به احتمال زیاد از حاکمیت نافرمانی خواهد کرد.

ارتش ایران، انگیزه ارتش تونس را نداشت؛ نیروهای نظامی ایران به‌ ویژه سپاه پاسداران، بیشتر در ساختار سیاسی و اقتصادی سرمایه‌گذاری کرده‌اند در نتیجه ابزارهای تهران برای سرکوب مردم در تظاهرات منسجم باقی ماند.

از سوی دیگر حضور گسترده نیروهای شبه‌ نظامی بسیج که تحت کنترل سپاه هستند، یک اهرم فشار معتبر را در اختیار تندروهای حاکمیت دینی ایران قرار داد و این اهرم فشار بدون هیچ‌گونه تردیدی علیه تظاهرکنندگان غیرمسلح و صلح‌جو به کار گرفته شد.

عامل دوم؛ در تونس قدرت اقتصادی و کنترل بر اقتصاد به‌طور روزافزونی در دستان خانواده حاکمیت متمرکز شده بود؛ حرص و فساد و زیاده‌خواهی حتی ازسوی مقام‌های محلی موجب شد گروه‌های اجتماعی که از اقتصاد آزاد تونس بهره‌مند شده بودند از دولت رویگردان شوند. نبود حمایت ازسوی این گروه‌های مهم همزمان با تشدید اعتراض‌های مردمی، موجب انزوا و آسیب‌پذیری بن‌علی و خانواده‌ او شد.

در تونس تلاش بن‌علی برای قبضه قدرت سیاسی، آسیب‌‌‌پذیری او را تشدید کرد و هیچ مرکز قدرت جایگزینی وجود نداشت تا به او کمک کند یا بقای حکومت را پس از فرار او تضمین کند؛ بن‌علی در مدت ۲۳ سال حاکمیت خود ابزارهایی را تضعیف کرده بود که می‌توانست به حفظ حکومت او و تکیه بر قدرت کمک کند.

در تهران تقسیم قدرت سیاسی و تصمیم‌گیری در میان نهادهای گوناگون موجب شده است تا حکومت راحت‌تر بتواند چالش‌ها را سرکوب کند؛ اندازه و مقیاس اقتصاد ایران نیز موجب شده است تا افراد یا گروه‌ها سخت‌تر بتوانند بر فرصت‌های اقتصادی سلطه پیدا کنند و به دلیل همین ویژگی‌ها طیف گسترده‌تری از گروه‌های اجتماعی ایران منفعت تضمین شده‌ای در بقای حاکمیت دارند.

حکومت ایران درعین حال حمایت مردمی قابل توجهی را درمیان بخش‌هایی از جامعه ایرانی برای خود حفظ کرده است به‌ویژه طبقه فقیر و حاشیه‌‌نشین که همچنان حکومت را منبع فرصت‌ها، اشتغال‌زایی و مزایای اجتماعی می‌دانند.

عامل سوم؛ تونس و ایران بافت‌های ایدئولوژیکی متفاوتی دارند. امور سیاسی تونس به‌طور کاملا مشخص سکولار است؛ دین در نفوذ بخش خصوصی است. اما در سیاست ایران، دین و حکومت با هم آمیخته شده است و این امر به مشروعیت اسلام ربط داده شده است.

در ایران توانایی حکومت برای برچسب زدن به جنبش سبز به عنوان «دشمن انقلاب اسلامی» موجب شد رهبران جنبش با چالش دشواری روبه‌رو شوند؛ رهبران مخالف مجبور شدند بر وفاداری خود به حکومت صحه بگذارند و خود را به عنوان اصلاح‌طلبانی معرفی کنند که تنها خواستار تغییرات محدودی هستند.

ازنظر استراتژیک، تصمیم رهبران جنبش سبز درمورد نامیدن این جنبش به عنوان یک «جنبش وفادار» شاید ضروری بوده است اما درخواست از طرفداران برای به خطر انداختن جان خود به نام «اصلاحات میانه» فرمولی نیست که احتمالا بتواند حمایت گسترده مردمی ایجاد کند.

این در شرایطی است که حکومت تونس از مدت‌ها پیش، هرگونه گرایش مشخص ایدئولوژیکی را کنار گذاشته بود؛ بن‌علی نیز چند روز پیش از برکناری از قدرت در یک سخنرانی مشکلات اجتماعی و اقتصادی را به عنوان عوامل بروز قیام مردم تونس تصدیق کرده بود.

ازسوی دیگر، اهداف مخالفان در تونس مشخص و دور از ابهام بود و آن هم برداشتن بن‌علی از قدرت بود و نکته قابل توجه این بود که یک ایدئولوژی صریح مانند سکولار یا اسلام‌گرایی عامل تظاهرات و قیام مردمی نبود و ایدئولوژی در این میان نقشی نداشت.

نبود انسجام ایدئولوژیکی و سازمانی میان مخالفان حکومت تونس درواقع به نفع آن‌ها عمل کرد؛ بن‌علی در مدت تقریبا ربع قرن حکومت خود اسلام‌گراها و مخالفان را سرکوب کرده بود، در نتیجه معترضان بدون وابستگی به چهره‌های شناخته شده موفق شدند و مانعی سر راه آن‌ها قرار نداشت. اما اگر برای مثال مخالفان تونسی تحت نفوذ اسلامگراها بودند ارتش احتمالا از حکومت دفاع می‌کرد.

بنابراین می‌توان گفت آن عامل اثرگذاری که موجب حذف بن‌علی از عرصه سیاسی تونس شد و فرصتی را برای معترضان تونسی فراهم کرد، برای معترضان ایرانی فراهم نشد.

عامل چهارم؛ اندازه یک کشور هم در این اختلاف‌ها به حساب می‌آید و می‌توان جرقه یک اقدام جمعی را در کشوری مانند تونس آتش زد؛ کشوری که از نظر مساحت کوچک و یک‌دست است و تنها از سوی یک مرکز به‌شدت کنترل می‌شود اما ایران کشوری بزرگ و دارای تنوع است که چند گروه از نخبگان سیاسی بر آن حکومت می‌کنند. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

رضا

تحليل جالبي بود ولي اين تحليلها بيشتر تحليل‌هاي روزنامه‌اي است و خيلي خيلي مشكل است كه آينده تحولات را حدس زد و اينكه قطعاً بشه گفت تونس در راه خوشبختي افتاده است چه بسا پس از چند سال داستان دوباره تكرار شود. كشورهايي كه در مسير رشد و توسعه افتادند مثل تركيه، برزيل، شيلي و آفريقاي جنوبي همه از طريق كار تشكيلاتي و حزبي و بيشتر در فرايند انتخابات بوده است. خاورميانه هنوز در فرايند قبل از شكل‌گيري انتخابات چندحزبي است و هنوز وضعيت حكومتهاي آن مبهم و بيشتر روشهاي براندازي باعث تغيير نظام بوده‌انند نه انتخابات.

رضا | ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۰۲
siavash

با درود
سایت آزادگی هم فعالیت خود را آغاز کرده. لطفن آیکن این سایت را نیز در بخش اشتراک قرار دهید.

https://azadegi.com/azad_buttons/
https://azadegi.com/

siavash | ۱۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۰:۲۲
محسن

چرا بخش ویدیو شما مثل گذشته فعال نیست

محسن | ۰۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۳:۰۹
andouhe iran

در ایران حکومت یک مشروعیت مذهبی دارد نزد طبقه مستضعف و نزد نظامیان و بسیج . یعنی ۱۰ تا ۱۵ درصد هوادار عقیدتی دارد که آماده جان نثاری هستند . اگر هم ۶ این دفعه ماه طول کشید برخلاف دفعات قبل بری این بود که رهبری مخالفین خودی بودند ( موسوی و کروبی و خاتمی ) و این مطلب شک ایجاد کرد . اما این شک به سرعت بر طرف شد دلیل ان را شما غربی ها نمیدانید ، اپوزیسیون هم آنرا به شما نمی گوید . حالا حالا ها باید کار و تحقیق کنید تا راز شکست جنبش های طبقه متوسط در ایران برای آزادی و دموکراسی را دریابید .
حکومت فعلی در کنار مشروعیت مذهبی ، یک مشروعیت ایدیولوزیکی انقلابی هم دارد ( نظر کوبا و کره شمالی ). در ایران چپ ها حول محور حزب توده در یک فراماسونری متحدا از هر چیزی که ضد امریکا و غرب و به نفع روسیه و چپ های آمریکای جنوبی و اعراب رادیکال باشد به صورت سنتی حمایت میکنند . به ان مشروعیت ضد امپریالیستی میدهند ، مخالفان رژیم را برای او مجانی سرکوب و لجن مال میکنند . به همین دلیل رژیم مخالفانش را ( حتا اگر قبلا نخست وزیر و ریس مجلس و رییس جمهور بوده باشند ) به راحتی مثل استالین آنها را متهم به رابطه با امریکا میکند و میکوبد . مخصوصا اگر مردم در خیابان از طبقه متوسط باشند که فرهنگ غربی و ظاهر غربی دارد این شک که اینها آمریکایی هستند نزد ان طبقه مستضعف مذهبی تقویت میشود .

andouhe iran | ۰۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۸:۵۵
andouhe iran

از نظر سیاسی چپ روسی در ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا کنون دائما تبلیغ کرده که امریکا دنبال غارت ایران است ، جاسوس دارد در میان مخالفین و در دولت ، سیاستمدارانی که با روسیه نزدیک نباشند حتما آمریکایی هستند ، هر کس از دیکتاتوری پرولتاریا ، لنین ، استالین، چه گوارا ، کاسترو ، ..... دفاع نکند یا از سرمایه داری یا لیبرالیسم یا سلطنت دم بزند آمریکایی است . اینها مصدق را که یک رهبر ملی گرا بود آمریکایی خواندند ، بازرگان را که یک لیبرال دموکرات بود سازشکار خواندند ، بنی صدر را که لیبرال بود پینوشه خواندند ، امیر انتظام را که سمبول پایداری و استقامت در راه ایجاد دموکراسی بود جاسوس سیا خواندند ، اینها حتا کروبی و خاتمی را که لیبرال تر هستند میکوبند . سروش را که اسلام را پروتستانیزه کرد  و گنجی را که ۶ سال زندان بود و حجاریان را که تیر خورد برای اصلاحات از عوامل رژیم میدانند اما با علی لاریجانی ، الیاس نادران ، توکلی ، افروغ ، مطهری و حتا با پور محمدی میانه خوبی دارند ( چون آنها ضد امریکا و هوادار روس هستند ). دشمنی اینها با احمدی هم ابدا به خاطر کودتا و حقوق بشر و این حرفها نیست چون با اصول گرایان مشکلی ندارند . احمدی چون خواهان نزدیکی با آمریکاست اینقدر مغضوب است .
بنابر این آقایان تحلیل گر و سیاستمدار غربی تا شما به این حقیقت واقف نشوید ، تا عوامل اینها ( مثل میلانی ، طالعی ، متین دفتری ، کشتگر ، ادیب زاده ، نوری الا ، نیک آهنگ ، آشوری ، تابان ، بقراط ، داعی السلام ، جعفر زاده ، خاوند ، فتاپور ، .......) مشاور شما هستند یا شما از آنها در مورد رژیم و اپوزیسیون و جامعه ایرانی اطلاعات و داده های خود را میگیرد در بر همین پاشنه خواهد چرخید .
اصلا منتظر اصلا حات در ایران هم نباشید تا چه رسد به انقلاب .
ایران به سوی کوبا شدن پیش میرود . ناراضی ها و مغز ها  در حال خروج از کشور هستند . آنچه میماند مردم ساده ، درگیر مسائل روزمره و امیدوار به حداقل زندگی که دولت به عنوان صدقه از در آمد نفت به آنها خواهد داد و دلیلی هم برای انقلاب باقی نخواهد گذاشت . بلند پروازی و غرور ملی آنها هم با این حلوا حلوا کردنهای اتمی و ضدیت با امریکا ارضا میشود . این رژیم از کوبا هم قدری دست و دلباز تر است ، انتخاباتی برگزار میکند و تیم موافق و مخالف میسازد تا مردم کمی احساس مشارکت هم داشته باشند . ماهواره و اینترنت و سل فون را هم کج دار و مریز آزاد میگذارد ، بر خلاف کوبا . پاسپورت هم که حاضر است  ، جوانان هم همه تحصیل کرده میتوانند مهاجرت کنند اگر دوست ندارند . قشر بازاری هم که هم مذهب میخواهد هم سرگرمی ، تور های دوبی و هند و مالزی و چین و ترکیه و بلغارستان و سوریه و ....... ارزان و برقرار .  چهار نفر ملی گرا و لیبرال و دموکراسی خواه که پیدا شوند می اندازند زندان ۹ سال ! تا بیاد بیرون این رژیم ۹ سال خودش را تثبیت کرده و ان جوان زندگی را باخته .
خیلی احساساتی شوند و اسلحه دست بگیرند اعدام . نویسنده ها هم میتوانند در کانون نویسندگان و روسنامه ها مستقیم و غیر مستقیم به تبلیغ علیه امریکا  و غرب و اسرائیل و به نفع چپها مطلب بنویسند . یعنی تثبیت رژیم .

andouhe iran | ۰۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۸:۵۳
Karim

بنظر ميرسد مردم کشورهای اسلامی از وجود خفقان خسته شده اند.اميد است کشورهاي غربي افراد وابسته به ج ا را در آنجا بقدرت نرسانند مثل البرادعی ... ويا کرازی و مالکی را که کپی احمدی نژاد را ميکنند...

Karim | ۰۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۳
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی