آرش کمانگیر در وبلاگ خود با اشاره به دیدار برخی شاعران با رهبر جمهوری اسلامی، از نیاز حکومت به «مشروعیت ادیبانه» مینویسد.
امیر عاملی، که فارس نیوز او را یکی از «شاعران متعهد» ایران توصیف میکند، «در پاسخ به منافقانی که میخواهند با صدای سوخته شجریان مردم ایران را تحقیر کنند» میسراید:
گم شدی آوازه خوان پیر ما - گم شدی آخر به زیر دست و پا
کرد بیگانه تو را ابزار خویش - خود شدی تا نور حق دیوار خویش
ربنایت چون خودت از یاد رفت - خیل شاگردان، هلا! استاد رفت
او ادامه میدهد:
مکر آمریکا تو را منفور کرد - زرق و برق غرب چشمت کور کرد
و بالاخره میگوید:
وقت پیری ناز کردی با همه - ناز را آغاز کردی با همه
ناز کم کن سوی ملت باز گرد - کم بگو از یأس ای استاد زرد
وحید این شعر را در گوگل ریدر همخوان میکند [به اشتراک میگذارد]. دوستی در جواب فیالبداهه اینطور مینویسد:
آنکه گم گشته به زیر دست و پا - غیرت است و راستی هست و حیا
تا به نور حق صدا را ساز کرد - یک گلستان گل برایش ناز کرد
و ادامه میدهد:
مطرب عهد شباب و پیرما - هیبتی دارد صدای شیرما
تار و تنبور و رباب همساز او - ماه و خورشید و فلک هم راز او
گاه سبز و گاه نیلی گاه زرد - مثل یک رنگین کمان آن نیک مرد
سبز میخواند برای ملتش - تُف به ذات «عاملی» و دولتش
قبل از این درمورد پس گرفتن «مشروعیت خیابانی» از حاکمیت ایران در وقایع از پس از فوت آیت الله منتظری حرف زدیم (بببنید: متن یک دروغ 30 ساله: فوت آیتالله منتظری و ترک برداشتن مشروعیت خیابانی).
زمانی که جمعیت انبوه برای سوگواری مرگ آیتالله به خیابان ریخت و یک وبلاگنویس «ارزشی» به خط کش و محاسبه طول و عرض خیابان رو آورد، عملا پرونده 30 ساله استفاده از هلیکوپتری که در «راهپیماییهای خودجوش» بالای جمعیت میچرخید زیر سوال رفت.
به عبارت دیگر، حاکمیت آنقدر از مشروعیت خیابانی استفاده کرد که مخالفینش هم به این فن مسلط شدند و از آن به عنوان ابزاری علیه حاکم استفاده کردند.
«مشروعیت ادیبانه» ابزار دیگری است که حاکمیت ایران سالهاست از آن استفاده کرده است. در 30 سال گذشته حاکمان دیوان شعر چاپ کردهاند و شعرا را به حضور پذیرفتهاند. در چنین فضایی است که کمتر از 24 ساعت پیش یک کاربر ِ یک شبکه اجتماعی به شعر «شاعر دولتی» با هشت بیت ِ فیالبداهه، که «پنج دقیقه وقت صرف آنها کرده است»، جواب میدهد.
حالا توپ در میدان حاکمیت است. آیا وبلاگ نویس «ارزشی»ی پیدا خواهد شد که «شعر گوگل ریدری» را حلاجی کند و این خطر را بپذیرد که «شعرهای فارس نیوزی» هم زیر ذره بین بروند؟
مرتضی امیری اسفندقه یکسال پیش در دیدار شاعران با رهبر ایران خواند. مصرعهای پیش از این در این شعر که به گفته خبرگزاری فارس درباره «انتخابات دهم ریاست جمهوری و وقایع بعد از آن» است اینطور بود: تکرار قافیه به تنوع خلاف نیست - خاصه که در حمایت شعر تر آورنداز شاعران بپرس که در شعر میشود - جر را به حکم قافیه یا جر جر آورند این قصیده اینطور تمام شد، من رآی دادهام به تو و میدهم هنوز - از کاسه چشمهای مرا گر درآورند.